معرفی و دانلود کتاب خال خالی مرموز: کتاب سوم مجموعه گزارش‌های نقطه‌ای کارآگاه پژمان

معرفی کتاب خال خالی مرموز: کتاب سوم مجموعه گزارش‌های نقطه‌ای کارآگاه پژمان

آب‌نبات‌هایتان گم شده؟ صداهای عجیبی می‌شنوید؟ کسی به جعبه شیرینی‌ها دستبرد زده؟ هیچ جای نگرانی نیست! کارآگاه پژمان با کتاب خال خالی مرموز اینجاست و فقط کافی‌ست لب تر کنید که مشکل چیست! در کتاب سوم از مجموعه گزارش‌های نقطه‌ای کارآگاه پژمان نوشته‌ی لاله زارع، پژمان و دستیارانش، پا به کارخانه‌ی آب‌نبات سازی جادو می‌گذارند؛ جایی که پر از سرنخ‌های پنهان است و فقط یک کارآگاه نابینای فوق باهوش می‌تواند پرده از رازهای شیرین و نوچ و آب‌نباتی‌اش بردارد.

درباره‌ی کتاب خال‌خالی مرموز

درست است که دنیا با رنگ‌ها و تصویرهایی که دوروبرمان می‌بینیم قشنگ است، اما بعضی دنیاها هم هستند که با اینکه تاریک‌اند و هیچ چیزِ دیدنی‌ای در آن‌ها پیدا نمی‌شود، باز آن‌قدر پر از نشانه‌های جالب و ناشناخته‌ی دیگری هستند که آدم را شگفت‌زده می‌کنند؛ دنیای آدم‌های نابینا، جایی که چشم در آن کاره‌ای نیست، و چیزها از جنس دیگری چراغ راه آدم‌ها می‌شوند؛ پژمان هم در کتاب خال‌خالی مرموز از لاله زارع، پسربچه‌ی نابینایی است که هیچ دلش نمی‌خواهد کسی برایش دل بسوزاند. او با زیرکی و تیزهوشی عجیبی که دارد، ثابت می‌کند که خیلی جاها و در خیلی لحظات با انگشت‌های کوچکش بهتر از چشم‌های ما می‌بیند، با گوش‌هایش رازهای مگو را می‌شنود و با بو کشیدن و حدس‌زدن‌هایش، گره‌هایی را باز می‌کند که حتی بزرگ‌ترها هم از کشفشان عاجزند.

رازهای خال‌خالی در برج بنفش

عسل، دستیار عزیز و رفیق شفیق پژمان، مثل همیشه با یک سورپرایز فوق‌گنده، از آن‌هایی که فقط خودش بلد است، سر می‌رسد! او سوار بر یک لیموزین شیشه‌دودیِ خفن، با راننده‌ی مخصوص و قیافه‌ای که انگار تازه قرار است جایزه‌ی بهترین رئیس‌جمهور دنیا را بگیرد، جلوی برج بنفش توقف می‌کند. بعد هم با هیجان اعلام می‌کند که رئیس کارخانه‌ی آب‌نبات جادو، آقای سنجابی که تازه داییِ مامانش هم می‌شود، دعوتشان کرده به یک بازدید فوق ویژه از کارخانه، که البته عسل شرط گذاشته بدون رفیق شفیقش پژمان محال است به آنجا برود و اینطوری می‌شود که می‌آیند دنبال پژمان تا او را هم با خودشان به آنجا ببرند.

ماجرا از همان لحظه‌ای که به درِ کارخانه می‌رسند بوی عجیبی به خود می‌گیرد؛ مخصوصاً وقتی سه مرد گنده‌ی غول‌پیکر با دست‌های بالشتی و انگشت‌های سوسیسی با پژمان دست می‌دهند و زیر لب طوری پچ‌پچ می‌کنند که فکر می‌کنند او نمی‌شنود و با خودشان می‌گویند که: «این بچه‌هه کوره... می‌تونیم باهاش یه تبلیغ خفن بسازیم. نشون بدیم حتی اگه نبینین هم آب‌نبات‌های جادو رو دوست دارین!» پژمان که از «کور» خطاب شدن بدش می‌آید، از پچ‌پچ‌های بین آن حرف‌ها بوهای مشکوک‌تری هم به مشامش می‌رسد، و از همین‌جاست که می‌فهمد این بازدید شیرین و خوشمزه، قرار نیست فقط دیدن آب‌نبات‌های رنگی و دستگاه‌های باحالشان باشد؛ و پشت دیوارهای کارخانه‌ی جادو، معمایی خال‌خالی و مرموز دارد آرام‌آرام نفس می‌کشد...

دردسر تازه با طعم آدامس نعنایی و آب‌نبات شکلاتی

این بازدید عجیب هرطوری که هست تمام می‌شود و درست وقتی پژمان آب‌نبات را گوشه‌ی لپش می‌اندازند و خیال می‌کند همه‌چیز تحت کنترل است، اتفاقات عجیب یکی‌یکی خودشان را نشان می‌دهند؛ نیمه‌شب، پژمان با صدای خروسی و تودماغیِ پدربزرگش بیدار می‌شود و می‌بیند انگار همه‌ی برج بنفش ناگهان خل‌بازی‌شان گل کرده است و یک‌جورهایی زده به سرشان و دیوانه شده‌اند و هیچ‌کس هم نمی‌داند اصلاً چه شده و چرا این اتفاق افتاده است! پژمان که یک‌مرتبه دلش شور عسل را می‌زند که نکند او هم خل شده باشد. او با حواس تیز و شم کارآگاهی‌اش دنبال سرنخ‌ها می‌گردد و خیلی زود می‌فهمد که این جنونِ شبانه مستقیم پایش به همان کارخانه‌ی آب‌نبات سازی جادو باز می‌شود... و چیزی آنجا هست که اصلاً قرار نیست خوشمزه باشد...

در خال‌خالی مرموز هم مثل جلدهای قبلی، از دل داستان‌ها و ماجراها دریچه‌ای کوچک به دنیای آدم‌هایی باز می‌شود که جهان را جور دیگری حس می‌کنند و از دنیا و تجربیات و احساسات نابینایان حرف می‌زند. در پایان کتاب، بخشی ویژه برای آشنایی بچه‌ها با خط بریل قرار گرفته است؛ جایی که می‌توانند نقطه‌ها را زیر انگشت‌هایشان دنبال کنند، حروف را لمس کنند، اسمشان را نقطه‌ای بنویسند و بفهمند دنیای نابینایان چطور با همین نقطه‌های ریز سیاه و سفید نوشته و خوانده می‌شود.

پس اگر آماده‌اید با یک کارآگاه نابینای تیزهوش، یک لیموزین عجیب، چند آب‌نبات مشکوک و یک کارخانه‌ی پر از رمز و راز پا به دل یک ماجراجویی حسابی بگذارید، خال‌خالی مرموز از نشر هوپا منتظر شماست. فقط حواستان باشد این‌بار شاید ماجرا آن‌قدر آب‌نباتی باشد که از شیرینی زیاد سرتان گیج برود و غش کنید.

کتاب خال‌خالی مرموز برای شما مناسب است اگر

• در رده‌ی سنی 9 تا 11 سال هستید.
• به داستان‌های تصویری کارآگاهی و معمایی علاقه دارید.
• یک عدد بچه‌ی عشق دزد و پلیس بازی دوروبرتان دارید.
• دلتان می‌خواهد خواندن خط بریل،خط مخصوص نابینایان، را یاد بگیرید.
• دوست دارید ماجراهای یک پسربچه‌ی فوق باهوش نابینا را بخوانید.
• کنجکاوید درباره‌ی آدم‌های نابینا، مشکلات و تجربیاتشان بیشتر بدانید.

در بخشی از کتاب خال خالی مرموز: کتاب سوم مجموعه گزارش‌های نقطه‌ای کارآگاه پژمان می‌خوانیم

«آها... راست می‌گی. یادمه بعدش اومدم توی اتاق تو. دمپایی‌ها اون‌جا پام بودند.»
«مطمئنید؟»
«بله عزیزم.»
«از کجا مطمئنید؟»
«از اون‌جایی که دیدم یه کفشدوزک روی دمپایی‌ام نشسته. برش داشتم از پنجره‌ی اتاقت فرستادمش بیرون.»
«پس آخرین جایی که دمپایی پای شما بوده توی اتاق من بوده. اون‌جا رو هم گشتید؟»
«بله عزیزم. همه‌جا رو گشتم. نبود.»
«خب آخرین جایی که دمپایی پاتون نبود کجا بود؟»
«بعدش رفتم حمام. با اون دمپایی‌ها محاله برم حمام.»
باباجون بشکنی زد و گفت: «خب حالا وقتشه یه نتیجه‌ی منطقی بگیریم. خوب فکر کن پژمان.»
فکر کردم. نتیجه‌ی منطقی؟ یعنی چی؟
گفتم: «مامان‌جون مطمئنه دمپایی‌ها تا قبل از حمام پاش بودند. محاله با اون دمپایی‌ها رفته باشه حمام.»
باباجون گفت: «چرا؟»