معرفی و دانلود کتاب مغز رفیق باز: عصب شناسی پیوندهای اجتماعی
برای دانلود قانونی کتاب مغز رفیق باز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مغز رفیق باز: عصب شناسی پیوندهای اجتماعی
در هر لحظه میلیونها نفر در شبکههای اجتماعی آنلاین هستند و میتوانیم با آنها گفتوگو کنیم، اما انزوا مثل چاهی بیانتها، ما را بلعیده است. این حس تنهایی فلاکتبار در چه معضلی ریشه دارد؟ کتاب مغز رفیق باز نوشتهی بن راین به ما نشان میدهد نیاز انسان به معاشرت تا چه اندازه حیاتی است و اگر تنهایی، همیشگی و ادامهدار شود، چطور میتواند ما را به افسردگی، اضطراب و اندوهی غیرقابل توصیف دچار کند.
دربارهی کتاب مغز رفیق باز
هیچ موجودی در جهان تنها بودن را ترجیح نمیدهد. حیواناتی مانند ببر و خرس قهوهای هم احتمالاً به این علت انزواطلب هستند که تا به حال دورهم بودن با دوستانشان و در کنار یک ببر یا خرس دیگر، تخمه شکستن در پارک را تجربه نکردهاند؛ وگرنه تاکنون به موجودی اجتماعی تبدیل شده بودند. موشها حاضرند برای پانزده ثانیه معاشرت با همنوعان خود، بیست بار روی زنگ ضربه بزنند و حتی جان خود را به خطر بیندازند. تنهایی صرفاً وضعیتی خستهکننده و کسالتبار نیست، بلکه فلاکتبار است. انسان نیز همچون موش، زنبور و... نمیتواند تنها باشد و به حضور در جمع نیاز دارد.
تنها ماندن موجب افسردگی میشود و افسردگی نیز ریسک خودکشی و مرگ را بالا میبرد؛ بهطور خلاصه انزوا ما را بهسمت نابودی میکشاند؛ بههمین دلیل بشر از زمانی که متوجه شد کسانی همچون خودش در گوشهی دیگری از دنیا حضور دارند، به او پیوست و با این کار وضعیت روحی و جسمی خود را بهبود بخشید و طول عمر خود را افزایش داد. انسانها نجاتدهندهی همدیگرند. معاشرت و گفتوگو زندگی را قابلتحمل میکند. ما به خندیدن، اندیشیدن، دوست داشتن، همدلی و... نیاز داریم و هیچکدام از این پدیدهها در تنهایی صورت نمیگیرد. کتاب مغز رفیق باز (Why Brains Need Friends) نوشتهی بن راین (Ben Rein) به ما نشان میدهد صحبت کردن با یک رفیق، حضور در جمع خانواده، معاشرت با همسایه، تعامل با همکاران و... تا چه اندازه میتواند در سلامت و بقای ما تأثیر بگذارد و بدون این موارد تا چه حد جان و حیاتمان را به خطر میاندازیم.
ترس از طرد شدن، عامل تنهایی است
بسیاری از ما آدمها از تنها بودن نفرت داریم. دوست داریم کسی در کنارمان باشد تا با او گفتوگو کنیم. اغلبِ خاطرات خوب ما در میان جمع شکل گرفته و آلبوم عکسها نشاندهندهی این حقیقت هستند که ما انسانها لحظاتی را که در جمع سپری میشوند، ارزشمند بهشمار میآوریم و آنها را ثبت میکنیم؛ اما با این وجود، اغلب روزهای ماه و سال را در تنهایی و انزوا به سر میبریم. بسیاری اوقات این انزوا آنقدر طولانی میشود که تصور میکنیم تنها ماندن انتخاب خودمان است، درصورتیکه موانع موجب شدهاند تا ناچار به تحمل تنهایی شویم. کتاب مغز رفیق باز بزرگترین و خانمانسوزترین مانع در برقراری ارتباط را ترس و وحشت ناشی از احتمالِ طرد شدن میداند. ما از اینکه به کسی پیام دهیم و او نخواهد با ما حرف بزند واهمه داریم. میترسیم با کسی سر صحبت را باز کنیم و او سرد برخورد کند یا مستقیم و صریح از ما بخواهد که او را ترک کنیم.
نکتهی جالب اینجاست که بن راین نتیجهی یک آزمایش اجتماعی را به ما ارائه میدهد که طبق این آزمایش اکثریت افراد (حتی غریبههایی که هیچ شناختی از طرف مقابلشان ندارند.) از صحبت کردن و معاشرت با فردی غریبه و ناشناس استقبال میکنند. هیچکس در این آزمایش، شخصی را که خواستار گفتوگو است، طرد نکرده و ترس از رانده شدن، چیزی جز یک وحشت پوچ و توهم سیاه نیست. کتاب مغز رفیق باز راهکارهایی را برای از بین بردن این احساس منفی به مخاطبان خود پیشنهاد میدهد. این کتاب روانشناسی به ما یاد داده که چطور در مقابل حس خجالت و شرمی که هنگام برقراری ارتباط بهسراغمان میآید بایستیم و برای معاشرت و رفاقت پیشقدم شویم.
هیولای تنهایی ما را تسخیر خواهد کرد
بسیاری از ما که اکنون این متن را میخوانیم، در سنین نوجوانی، جوانی یا میانسالی هستیم و هرقدر هم که آدم تنهایی باشیم، بالاخره دوستی، فامیلی، خانوادهای، کسی پیدا میشود که هرازگاه با او معاشرت کنیم، اما پیری و کهنسالی دورانی است که بهسادگی نمیتوانیم با کسی رفیق شویم. اگر همسر و فرزند داشته باشیم، باید با این حقیقت که عزیزانمان بهدلیل ازدواج، مهاجرت و... یکی پس از دیگری از خانه میروند و ما را تنها میگذارند، کنار بیاییم. دوستانمان نیز در تلاطم زندگی در مشکلات خود غرق میشوند و فرصتی ندارند تا با ما معاشرت کنند. یکی از شایعترین بحرانها که افراد در کهنسالی به آن دچار میشوند و واقعاً نمیدانند برای خلاصی از آن باید چه کنند، بحران تنهایی است. بن راین در کتاب مغز رفیق باز به مخاطبان خود نشان میدهد چگونه میتوانند بر تنهایی و انزوا غلبه کنند و دوران پیری خود را نیز با شادی و در میان جمع بگذرانند.
کتاب مغز رفیق باز با ترجمهی پویا پاکنژاد در نشر نوین بهچاپ رسیده است.
نکوداشتهای کتاب مغز رفیق باز
- کتاب مغز رفیق باز، کاوشی دوستانه در حوزهی روانشناسی و عصبشناسی است و به ما نشان میدهد که چرا در کنار هم بودن و حضور در میان دوستان حال ما را بهتر میکند. (لیزا جنوا)
- این کتاب به مخاطبان خود کمک میکند تا احساسی بهتر و عمری طولانیتر را تجربه کنند. (کاران راجان)
- این اثر شگفتانگیز است و به ما نشان میدهد ذهن ما نوازندهای تکنواز نیست؛ بلکه قسمتی از یک سمفونی است و برای بهترین شدن به جمع نیاز دارد. بهصورت کلی ما برای ارتباط برقرار کردن ساخته شدهایم. (دیوید ایگلمن)
کتاب مغز رفیق باز برای شما مناسب است اگر
- آدمی برونگرا و اجتماعی هستید، دوست دارید همیشه در کنار عزیزان و دوستان خود باشید اما از این امکان و شرایط محرومید.
- نمیدانید چرا انسانها به معاشرت نیاز دارند و انزوا چه آسیبی به بشر میرساند.
- به کتابهایی که دربارهی روانشناسی ارتباطات و چگونگی تعامل با دیگران است، علاقهمندید.
در بخشی از کتاب مغز رفیق باز: عصب شناسی پیوندهای اجتماعی میخوانیم
این روزها، پلتفرمهای ارتباطی مبتنی بر ویدئو به امری عادی بدل شدهاند و زوم و فیستایم بخشی جداییناپذیر از فعالیتهای روزمرۀ ما هستند. سرانجام، به مقصد نهاییِ سیلابی رسیدهایم که ملکه آتوسا به راه انداخت. شاید هم دگرگونیهای بیشتری در سالهای آینده در انتظارمان باشد. با نگاهی به گذشته میبینیم که این گامهای بلند برای بشر اجتنابناپذیر بود. چرا نباید از نامههای دستنویس روی پاپیروس به پخش زندۀ ویدئویی با کیفیت عالی روی نمایشگرهای بسیار عریض برسیم؟ پیشرفت در ذات ماست. اما آیا مغز انسان برای اینهمه تحول آمادگی داشت؟ آیا امروز آماده است؟
گفتیم که مغز ما برای زندگی اجتماعی تکامل یافته است، زیرا زندگی گروهی بقای ما را تضمین میکرد. شواهد فسیلی نشان میدهد که نیاکانِ شبهانسانِ ما دستکم از دو میلیون سال پیش روی زمین میزیستهاند، اما تا پیش از نامۀ ملکه آتوسا، تقریباً همۀ تعاملات انسانی چهرهبهچهره بود. این یعنی در 99.9 درصدِ نخستِ تاریخ بشریت، دستهای تکاملْ مغز ما را برای تعامل رودررو شکل داده و بهینه کرده است. ما در فهم یکدیگر در دنیای واقعی به مهارتی استثنایی دست یافتیم، نه ازطریق تماسهای ویدئویی یا صفحههای رسانههای اجتماعی. شواهد آن در جایجای بدن ما حک شده است. تکامل، ما را به انواع ابزارها و سیستمهای کارآمد برای تعامل چهرهبهچهره مجهز کرده است. اگر حرفم را باور ندارید، کافی است نگاهی به آینه بیندازید. میبینید که بخش بیشتر کرۀ چشمتان سفید است؟ این بخش سفیدرنگ صلبیه86 نام دارد و سفیدبودن آن ما را منحصربهفرد میکند. صلبیه در بیشتر حیوانات تیره است، اما در انسانها رنگ سفید صلبیه طبیعی است. علتش چیست؟
این شاهکار تکامل است. اینکه چشمهای ما با نشانگرهای سفید و درخشان قاب گرفته شده است، تشخیص جهت نگاه دیگران را آسانتر میکند و به ما کمک میکند ذهن یکدیگر را بخوانیم. اگر خواهر یا برادرتان بعد از خوردن چیپس با انگشتهای چرب بهسمتتان بیاید و به تیشرتتان زل بزند، ممکن است بگویید: «حتی فکرش را هم نکن انگشتهای چربت را به من بمالی!» فقط با نگاه به چشمهایش میتوانید فکر او را بخوانید. تحقیقی جدید نشان داده است که هم انسانها و هم شامپانزهها جهت نگاهِ چشم انسان (با صلبیۀ سفید) را بهتر تشخیص میدهند تا جهت نگاه چشم شامپانزهها را (با صلبیۀ تیره). وقتی محققان با ویرایش عکس چشمهای شامپانزهها صلبیهشان را سفید کردند، هم انسانها و هم شامپانزهها با سهولت بیشتری جهت نگاهشان را تشخیص دادند.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
قانون سادهگویی
مقدمه
بخش اول: تأثیر تعامل و انزوا بر سلامت مغز
فصل 1: خجالتی نباشید
فصل 2: تنها اندامی که احساس تنهایی میکند
بخش دوم: تقویت کارکرد مغز در عصر پساتعامل
فصل 3: ساختن عادتهای اجتماعی
فصل 4: همدلی و بیتفاوتی
فصل 5: هر کاری تو بتوانی انجام دهی، من بهترش را میتوانم
فصل 6: دنیای مجازی
فصل 7: سیمهای درهمتنیده
فصل 8: تعامل بهتر
فصل 9: گرفتار
فصل 10: بهترین دوست انسان
باهم، بهسوی آینده
روزنگار اجتماعی
پیوست
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مغز رفیق باز: عصب شناسی پیوندهای اجتماعی |
نویسنده | بن راین |
مترجم | پویا پاک نژاد |
ناشر چاپی | نشر نوین |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 256 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5213-95-1 |
موضوع کتاب | کتابهای روابط اجتماعی، کتابهای عصب شناسی |