معرفی و دانلود کتاب مسیر انتقام
برای دانلود قانونی کتاب مسیر انتقام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مسیر انتقام
«من میدانم تو که هستی. اگر نیایی، همه میفهمند.» این پیام تهدیدآمیزی است که روی دعوتنامهها نوشته شده. عدالت در انتظار شش مسافر این قطار است. آنها باید تاوان گناه خود را پس بدهند. کتاب مسیر انتقام نوشتهی رایلی سیجر روایت یک احقاق حق است؛ انتقامی بهجا و درست. آنا کسانی را که در مرگ و ذلت خانوادهاش نقش داشتهاند، به سفری بیبازگشت دعوت کرده. او حالا نمایندهی عدالت است. باید بتواند آبروی پدرش را باز پس گیرند و روح مادر و برادرش را با ریختن خون قاتلان آنها به آرامش رساند.
دربارهی کتاب مسیر انتقام
این قطار متوقف نخواهد شد. همهی درها قفل شدهاند. واگنهای قطار حالا به محضر اجرای عدالت تبدیل شدهاند. هیچکس از این دادگاه بیرون نمیرود. فرشتهی عدل در کابین راننده نشسته و به سیاهی شب چشم دوخته. اگر قانون، خدا، کائنات و... نمیتوانند حق او را به او بازگردانند، خود باید دست به کار شود. یک قطار لوکس، شش بلیت سفر بیبازگشت به مقصد سان فرانسیسکو. دعوتکنندهی همهی آنها دختری بهنام آنا متیسون است. او هم شاکی و هم قاضی است. فقط خود اوست که میداند شش مسافر حاضر در این قطار، با عزیزان و آبروی خانوادهاش چه کردهاند. مهم نیست که قانون چه میگوید و وکلای شیطان چگونه توانستهاند در دادگاههای قضایی همهچیز را وارونه جلوه دهند، مهم این است که اگر این شش نفر با قطعیت صددرصد گناهکار نبودند، با دعوتنامهی تهدیدآمیز، در پاسی از نیمهشب به ایستگاه قطار نمیآمدند و به قطاری که مشخص است چیزی جز قتلگاه نیست، وارد نمیشدند. این افراد گناهکارند. باید تاوان دهند و فقط آنا میتواند تقاص جنایتی را که مرتکبش شدهاند، از آنها بگیرد. کتاب مسیر انتقام (With a Vengeance) نوشتهی رایلی سیجر (Riley Sager) شما را نیز همراه با این افراد به قطار مرگ دعوت میکند. اگر بهدنبال نمایش احقاق حق و ظهور عدالت هستید، سعی کنید در کنار آنا متیسون بمانید.
قطار انتقام در مسیر عدالت
جاد داج در ایستگاه راهآهن ایستاده. تنها حسی که در او جریان دارد وحشت است. درهای قطار رو به او باز میشوند. برای او انتخابی باقی نمانده جز اینکه وارد واگن شود. جاد خود سازندهی این قطار لوکس و قدیمی است و حالا باید جان خود را در ارابهای بگذارد که میداند چگونه ساخته شده! آنا او را با تهدید به افشاگری به این سفر دعوت کرده است. البته جاد داج نمیداند نویسندهی آن دعوتنامه چه کسی بوده و فقط میداند که قرار نیست بدون تاوان دادن از این قطار پیاده شود.
جاد سالها پیش بزرگترین گناهانی را که ممکن است یک انسان مرتکب شود، انجام داده. او آدمهای بیگناهی را به قتل رسانده، دیگران را فریب داده، خیانت کرده و دروغ گفته. حتی یک مورد از این جرایم هم برای نابود کردنش کافی و کشتن او عین انصاف است. او کسی است که با ساخت یک لوکوموتیو معیوب برای ارتش، جان سربازان را گرفت تا آبروی خانوادهی متیسون را به باد دهد و رقیب تجاری متیسونها را به جایگاه اقتصادی و تجاری بالایی برساند. جاد داج شیطانی است در ازای پول، از انجام هیچ ظلم و جوری دریغ نمیکند. داستان جنایی مسیر انتقام شما را در دوراهی اخلاقی قرار نمیدهد. تکلیف مشخص است. رایلی سیجر نیز قصد ندارد ترحم شما را نسبت به جاد و سایر افرادی که با دعوتنامهی آنا به این قطار وارد شدهاند، جلب کند. فقط باید در کنار آنا بمانید و در دادگاه عادلانهی او شرکت کنید.
قاتلان در این قطار گرد هم آمدهاند
حالا همهی آن شش نفر در واگن قطار حضور دارند. آنها میدانند که قرار نیست سرنوشت خوبی برایشان رقم بخورد اما حتی تصورش را هم نمیکردند که آنا و گناهی که سالها پیش مرتکبش شدهاند، همراه با داس مرگ در انتظارشان ایستاده باشد. البته ماجرا پیچیدهتر از اینهاست، حتی پیچیدهتر از آنچه خود آنا از آن باخبر است. یک نفر از این جمع، پیشدستی کرده و فرد دیگری را با ریختن زهر در نوشیدنی به قتل رسانده. آن قاتل قطعاً فرشتهی انتقام نیست و میخواهد با حذف همدستانش که همه با هم مرتکب جنایت شدهاند، از گناه خود بکاهد و رازهای سربهمهری را مخفی کند. حالا آنا باید دو کار مهم انجام دهد: یافتن قاتل و کشتن سایر گناهکاران.
رمان معمایی مسیر انتقام از همان ابتدا خیال شما را راحت میکند که خروج از این قطار ممکن نیست و نباید نگران فرار کردن این افراد باشید. تمام راههای فرار بسته شدهاند. رایلی سیجر به همهی احتمالات اندیشیده و شما را تا انتهای اجرای انتقام در قطار نگهمیدارد.
کتاب مسیر انتقام با ترجمهی مهسا فیروزهچی در انتشارات افرا منتشر شده است.
نکوداشتهای مسیر انتقام
- کتاب مسیر انتقام برای خوانندگانی که بهدنبال رمانی هیجانانگیز با یک زن قهرمان و قدرتمند هستند، جذاب و خواندنی است. (پابلیشرز ویکلی)
- ریتم وقایع در داستان مسیر انتقام تند و پرشتاب است. طرح قصه یادآور داستانهای آگاتا کریستی و حال و هوای آن مشابه آثار سینمایی آلفرد هیچکاک است. (بوکپیج)
- داستان مسیر انتقام از بهترین تریلرهای مملو از تعلیق و پر پیچوخم است که در فضایی محصور و اتاقی بسته روایت میشود. (فریدا مکفادن)
کتاب مسیر انتقام برای شما مناسب است اگر
- معتقدید که انتقام حق هر فردی است و کسی که به او ظلم شده و قانون نمیتواند حق او را بگیرد، خود باید برای اجرای عدالت دست به کار شود.
- به داستانهایی که شما را در فضایی مخوف و رعبآور قرار میدهند و نمیتوانید دربارهی چند دقیقهی آینده هیچ حدسی بزنید، علاقهمندید.
- از خواندن داستانهای ترسناک و هیجانانگیز لذت میبرید.
- برای جنایتکاران دلسوزی و ترحم بیجا صرف نمیکنید.
در بخشی از کتاب مسیر انتقام میخوانیم
شیموس اسلحه را نه به سمت لپسفورد، بلکه به سمت مرکز واگن نشانه گرفته است. پیامش واضح است. این یعنی میتواند هرکدامشان را که میخواهد، بزند. لپسفورد با دستهایی بالاگرفته عقبعقب میرود.
شیموس با نگاهی سوزان کل گروه را از نظر میگذراند. آنا نیز لحظهای میترسد که نکند شیموس تمام نقشهها را رها کند و همهشان را با شلیک گلوله بکشد. تپانچهی ششلولش به اندازهی کافی گلوله دارد؛ یک گلوله برای هر نفر.
جاد میگوید: «گفتم که نقشهی کشتنمون رو داره.»
آنا یک قدم جلو میآید و خودش را جلوی شیموس میاندازد و اسلحه را از دید همه مخفی میکند. با اینکه میلی به آوردن اسلحه نداشت، چون میدانست فضای قطار بدون اسلحه هم متشنج است، اما مثل چاقویی که به رانش بسته بود، آن را شرط عقل دانسته و برای احتیاط آورده بود.
آنا میگوید: «هیچکس قرار نیست کسی رو بکشه. وقتی گفتم میخوام همهتون زنده بمونین، واقعیت رو گفتم. اسلحهی شیموس فقط برای اطمینان از اینه که آروم بمونین.»
لپسفورد میپرسد: «اگه آروم نمونیم، چی؟»
شیموس از پشت آنا سرک میکشد و جواب میدهد: «اون وقت یه گلوله حرومت میکنم و برای همیشه آروم میگیری. حالا میخوای یهکم دیگه صبر کنی، سرهنگ؟ یا همین الان گلوله رو حرومت کنم؟»
هرب پولاسکی از جمع جدا میشود و همانطور که به سمت در دولنگهی وسط قطار میرود، میگوید: «شماها همینجا بمونین، ولی من دیگه صبر نمیکنم که یا دستگیر بشم یا با گلوله کشته بشم.»
او چفت در را میکشد و در با صدا باز میشود. دهانهی پهن مخصوص عبور چمدانهای بزرگ، حفرهای مهیب در بدنهی قطار ایجاد میکند. هوای سرد با شدت وارد واگن میشود و دانههای درشت برف را با خود به کف واگن میکشاند. همراه صدای باد، صدای غرش قطار نیز به گوش میرسد؛ قرچقروچ چرخهای فولادی روی ریلهای آهنی که بین دیوارهای خالی واگن منعکس میشود. هرب در حالی که با ضربات باد و صدا مبارزه میکند، با بدنی لرزان به دهانه نزدیک میشود.
جاد فریاد میزند: «داری چیکار میکنی؟» اما صدایش در غرش قطار گم میشود. «مگه نمیبینی؟ میخوام از این قطار لعنتی بپرم بیرون. شما هم بهتره همین کار رو بکنین.»
هرب در آستانهی در ایستاده و دو طرف قاب در را محکم گرفته و آمادهی پریدن است. آنا شتابان خودش را به پشت سر او میرساند زیرا میترسد واقعاً بپرد. از بالای شانهی هرب میبیند که قطار هنوز در امتداد رودخانه پیش میرود، اما دیگر از خانههای آن طرف ساحل خبری نیست، فقط تاریکی خشن آب و جنگل است، همراه با برفی که همهجایشان را پوشانده است.
آنا به هرب میگوید: «میانگین سرعت این قطار شصتوپنج مایل بر ساعته. اگه بپری، شانس زنده موندنت پنجاهپنجاهه، مخصوصاً اگه بری زیر چرخها، مثل کاردی که کره رو میبره، ریزریز میشی.»
هرب خودش را به سمت فضای خالی آن سوی در خم میکند و میگوید: «ولی به خطرش میارزه.»
آنا روشش را تغییر میدهد و میگوید: «خودت میدونی، ولی حتی اگه خوششانس باشی و پریدن تو رو نکشه، بازم سالم نمیمونی. شکستگی، زخمهای عمیق، خراشهای دردناک. مطمئناً با اون وضع نمیتونی بدوی. احتمالاً حتی نمیتونی راه بری و اگه هم معجزهای اتفاق بیفته و بتونی، جایی برای فرار نداری. نقشهی فرارِ مسخرهایه، مگه نه؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مسیر انتقام |
نویسنده | رایلی سیجر |
مترجم | مهسا فیروزه چی |
ناشر چاپی | انتشارات افرا |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 348 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-4781-05-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |