معرفی و دانلود کتاب نافه
برای دانلود قانونی کتاب نافه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نافه
حنان الشیخ در کتاب نافه، جهانی آکنده از تپش، حرکت و گرمای زیستن، میسازد؛ جهانی که در آن هر زن، میان تمام دردهایی که بر دوش میکشد، در جستوجوی شکلی از رهایی است. این رمان از روزمرگیهای خاموشی میگوید که آهستهآهسته جان گرفته و به شورشی آشکار بدل میشوند؛ از زیستنی زنانه که در ظاهر آرام، اما در عمق مملو از التهاب، کشمکش و میل به گسستن است. حنان الشیخ با دقتی شاعرانه و نگاهی تیزبین، جزئیات زندگی را به صحنهای بدل میکند که در آن قدرت، عشق و تنهایی به شکلی مداوم در هم تنیده میشوند.
دربارهی کتاب نافه
باد از سمت بیابان میوزد، دانههای شن در هوا میرقصند و صدای قطاری از دور شنیده میشود؛ صدایی کشدار، مثل نالهای طولانی که از دل زمین برمیخیزد. زنانی با چمدانهای کهنه در سکوت ایستادهاند؛ روسریهاشان خاکگرفته، چشمهاشان به افق دوخته شده. هیچکس چیزی نمیگوید. تنها صدای کفشهاست که بر خاک داغ میساید و سایهها یکییکی در روشنیِ کورکننده حل میشوند. در نخستین صفحات کتاب نافه اثر حنان الشیخ (Hanan al-Shaykh)، ما در بیابانی شنی و بیانتها گم میشویم؛ همان جایی که تاج عروس از آن برمیخیزد؛ زنی از روستایی در ترکیه، که به عقد مردی غریبه درآمده و برای زندگی به سرزمینی ناشناس تبعید شده است. او با چشمانی پر از ترس و زبانی دربند، در میان زنانی از نژادها و رنگهای دیگر، باید از نو یاد بگیرد که چطور زندگی کند، چطور حرف بزند، بنشیند، بخندد، عشق بورزد، و چطور فراموش نکند و چیزی را که به آن تعلق داشت از یاد نبرد.
در نگاه اول، این کتاب داستان زنانی را روایت میکند که هرکدام درگیر چالشهای فرهنگی و عاطفی خاص خود هستند. اما در لایههای عمیقتر، تمرکز آن بر شیوههایی است که درد میتواند ماهیتی ملموس یافته و به زبان بیاید و بیان شود. نویسنده با استفاده از ساختاری چندصدایی، روایتها را بهگونهای کنار هم قرار داده که هیچکدام صدای اصلی یا قهرمان مطلق نیستند. هر زن، بازتابی از زنی دیگر است؛ طوری که انگار همه با هم از زخمی مشترک حرف میزنند و زخم زیستن در جهانی مردانه را به سینه میزنند.

نفیری از زخمی مشترک؛ روایت زنانه در جهان مردانه
داستان از نظر ساختاری نیز اثری جسور است و از انسجامِ کلاسیک میگریزد تا تجربهی گسیختگی حاکم بر فضای داستان را بازآفرینی کند. روایتها پارهپارهاند چون ذهنِ شخصیتها پارهپارهاند و این گسست، در واقع منطق درونی اثر را میرساند. در جهانِ نویسنده، هویت چیزی ثابت، روشن و بدیهی نیست و در طول داستان از زبانی به زبان دیگر، از بدنی به بدن دیگر، از نسلی به نسل بعد در نوسان است و دستخوش تغییرات میشود.
رمان نافه تصویری چندوجهی از زیستِ زنانه ارائه میدهد؛ جهانی که در آن تن، زبان و حافظه همزمان بستر تجربه و میدان نبرد هستند. حنان الشیخ روایت را چنان میسازد که خواننده مدام میان درون و بیرون شخصیتها در رفتوآمد باشد. زنان داستان در برابر محدودیتهای فرهنگی و عاطفی میایستند و با هر کنش کوچک، از چارچوبهای تحمیلشده و مردسالارانهی پیش رویشان میگریزند.
نویسنده با جزئینگری دقیق، نشان میدهد چگونه خشونت در لایههای روزمرهی زندگی ریشه میدواند و چگونه سکوت میتواند شکلی از اعتراض باشد. در بافت این اثر، معنا از دل تکرار و جزئیات است که متولد میشود. نافه با زبانی آرام اما برنده، از بازشناسی خویشتن سخن میگوید و به خواننده یادآوری میکند که آگاهی، گاهی در لحظهی لمس درد شکل میگیرد.
قدرت کتاب نافه در ابهامات تعمدیاش نهفته است. حنان الشیخ با پرهیز از قطعیت، ما را به مشارکت در تجربهای زیسته از رنج زنانه دعوت میکند. این کتاب با ترجمهی سمیه آقاجانی از انتشارات مروارید به چاپ رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب نافه برای شما مناسب است اگر
- به ادبیات چندصدایی و روایتهای میانفرهنگی علاقهمندید.
- علاقهمند به خواندن داستانهایی در زمینهی ادبیات فمینیستی جهان عرب هستید.
- میخواهید نگاهی انتقادی به جایگاه زن در جهان عرب و خاورمیانه بخوانید.
- از ادبیات خاورمیانهای و روایتهایی پیرامون مهاجرت و هویتیابی لذت میبرید.
- به تحلیل روانی و اجتماعی شخصیتها بیش از کنشهای داستانی اهمیت میدهید.
- دوست دارید در خلال داستان با نثری شاعرانه، تصویری، عمیق و فلسفی روبهرو شوید.
در بخشی از کتاب نافه میخوانیم
صیته چشمهایش را باز میکند. روی کاغذ چیزهایی مینویسد و توی پوست میگذارد. چسب میآورد، درش را باز میکند و انگشتش را فرو میکند و بر گوشههای پوست میمالد. او سر پوست را هم میآورد و به من میدهد و میگوید: «دعا باید تو اتاقش باشه.» بهش نگفتم وقتی او را نمیبیند چهجور میتواند این کار را بکند؟ صیته از جا بلند شد. دستهایش را به هم کوبید و گفت: «خوش اومدین. انشاءالله به من نیاز نداشته باشین. چای میخورین یا قهوه؟» دستم را گرفت و خندان حرفش را پی گرفت: «این بار خوب بودی. نظرم را که پرسیدی، خیالم راحت شد. پارسال اومدی و دستم انداختی. میخواستی از کارهام سر دربیاری.» خشکم زد. گفتم: «گمان کردم یادت نیست.» صیته به سینهاش زد و گفت: «تو رو یادم رفته باشه؟» ازش پرسیدم دستمزدش چقدر میشود؟ صیته گفت: «هرچی دلت میخواد. مطمئنم وقتی رو چهار دست و پا سراغت بیاد، برمیگردی و شیرینیام رو میدی.» انگار که از خودش بپرسد، دنبالۀ حرفش گفت: «قربون خدا برم. چرا این مردها اینقدر رنگ عوض میکنن. خسته میشن. با تو میخوابن و بعد فراموشت میکنن.» با دست پایین شکمش را نشان داد و گفت: «یه روزگاری زنها از درد و خونریزی میاومدن پیشم. بهم میگفتن خدا بیامرزه کسی که اسمت رو گذاشته صیته. یه نسخه برامون بپیچ که مردها رو از ما بیزار کنه و دست از رختخواب بکشن و بذارن یهکم بخوابیم. میگفتم براتون مینویسم یکی دوتا زن دیگه بگیرن تا شما آسوده شین.» صیته خندید و گفت: «صداشون به آسمون رسید: نه صیته. درد زیر شکم بهتره تا درد هوو.»
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب نافه |
| نویسنده | حنان الشیخ |
| مترجم | سمیه آقاجانی |
| ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 264 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-324-138-3 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |





















