معرفی و دانلود کتاب دوزخ
برای دانلود قانونی کتاب دوزخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دوزخ
مرگ از او گذر کرده اما هنوز زنده است؛ سهیل در لبهی پرتگاه زندگی، جایی میان ایمان و جنون ایستاده است. کتاب دوزخ نوشتهی زینب مرعی قصهی مردیست که از میدان جنگ بازمیگردد و در تلاش است تکههای شکستهاش را از ویرانههای جنگ، خاطرات اردوگاهها، مرگ برادران همرزمش و فروپاشی ایمانی که در دل داشته، جمع کند.
دربارهی کتاب دوزخ
کتاب دوزخ نوشتهی زینب مرعی روایتیست سیال و کابوسوار از خلال بدن و زبانِ مردی زخمی که میکوشد از ویرانههای خاطراتش، معنا و هویت گمگشتهاش را پیدا بازسازی کند. ساختار اثر بر مدار گسست و فروپاشی حرکت میکند؛ روایتی که از انسجام میگریزد تا خودِ گسیختگی را به مضمون بدل سازد. سهیل در این داستان تصویری از رنجکشیدنی آگاهانه است؛ رنجی که در میان خاطره و توهم و مرگ و تداوم، معلق و سرگردان مانده است.
داستان از جایی آغاز میشود که سهیل، سرباز سابق، پس از سالها جنگ و اسارت به خانه بازمیگردد و میکوشد زندگی فروپاشیدهاش را کنار هم بچیند. او در کنار همسرش زهره زندگی میکند، اما بینشان سکوتی سنگین و تلخ حاکم است؛ زهره زخمی از گذشته دارد و سهیل در کابوسهایش هنوز در میدان نبرد به سر میبرد. او در گفتوگوهایی درونی با مردی به نام خضر، گذشتهاش را مرور میکند... برادرش که در جنگ کشته شد، سالهای اسارت، و مردمی که ایمانشان را با بهای خون از دست دادند.
از مرگ برگشته
در بخشی از داستان، سهیل به لهستان میرود و در یک آسایشگاه روانی در شهر ورشو بستری میشود. آنجا با پرستاری به نام هانا آشنا میشود؛ زنی که سعی دارد او را از دل کابوسهایش بیرون بکشد، اما خودش هم اسیر اندوه و گذشتهای دردناک است. سهیل همچنین با ریناتا، دختری جوان و سرزنده آشنا میشود که حضوری کوتاه اما تأثیرگذار دارد؛ او برای سهیل نمادی از زندگی و امید میسازد، اما دیری نمیپاید که این امید نیز از میان میرود. گفتوگوها و مواجهههای سهیل در آسایشگاه، او را قدمبهقدم به درون ذهن خودش میبرد، تا جایی که درمییابد جنگ حقیقی در درونش است که جریان دارد.
زبان کتاب، بین روایت و اعتراف، و شعر و زخم در حرکت است. نویسنده از رئالیسم خشک فاصله میگیرد و جهانی میسازد که در آن رؤیا و واقعیت باهم تداخل دارند. در یک لحظه سهیل در اتاق سفید بیمارستان است، در لحظهی بعد بر ویرانههای بیروت قدم میزند، و سپس در ذهنش کنار دری گشوده بر دوزخ میایستد. در جهان این مرد، زنده ماندن بدتر از مردن است، زیرا هر روز باید دوباره از مرگ بازگردد و تلاش کند تا باز هم نفس بکشد.
دوزخ داستان عصریست که ایمان خود را از دست داده، و انسانهایی که در پی معنا، تا لب پرتگاه رفتهاند اما هنوز تن به سقوط ندادهاند. این کتاب را با ترجمهی زهرا صفرپور بهدانی از انتشارات مروارید بخوانید.
کتاب دوزخ برای شما مناسب است اگر
- به ادبیات جنگ علاقه دارید.
- به رمانهای روانکاوانه و شخصیتمحور علاقه دارید.
- دنبال داستانی با زبان شاعرانه و فضای ذهنی و فلسفی هستید.
- به ادبیات معاصر لبنان و بازتابهای فرهنگی و سیاسی آن علاقهمندید.
در بخشی از کتاب دوزخ میخوانیم
آرزو کرد اکنون میتوانست سر کار برود تا همهچیز را از ذهنش بیرون کند. به تقویم روی دیوار نگاه کرد. یکشنبه بود. امروز روز کاری نبود. حتماً دخترانش هم هنوز در خواب بودند. تصمیم گرفت قدمزنان از خیابان «طریق الجدیده» به رستوران «الجویدی» برود تا در آنجا «فول» بخورد. خوردن فول برای صبحانه در رستوران کوچک «الجویدی» در روزهای یکشنبه، در طول سالها به عادتی قدیمی تبدیل شده بود که نمیدانست از چه زمانی آن را شروع کرده است. لباسهایش را پوشید. زمانی که خواست درِ خانه را باز کند، در قفل بود. به دنبال کلید جیب راست و چپ خود را گشت اما اثری از آن نبود. کلید کجا بود؟ یادش آمد که بهیکباره، ترس از دزدانی که زهره گمان میکرد در محله هستند به سراغ او آمده بود و تنها در صورت قفل بودن درها، احساس امنیت میکرد. دربارهی این موضوع با زهره بسیار مشاجره کرده بود، چراکه او متولد و بزرگشدهی این محله بود و اهالی آن را بهتر از خودش میشناخت. به زهره گفته بود که با این قصهها دربارهی دزدان، به او و هممحلهایهایش اهانت میکند. چه میشد اگر اهالی محل پی میبردند او از ترس آنها درِ خانهاش را قفل میکند؟ نه! هرگز نمیتوانست به آنها بگوید، اما امروز نمیخواست دوباره با او مشاجره کند. دیگر طاقت بگومگو نداشت، بلکه پیش او میرفت تا بپرسد آیا میخواهد در بالکن کوچک مشرف به خیابان، با او قهوه بخورد یا نه. با خودش فکر کرد بهتر است در خانه بماند. شاید خضر بیخبر به دیدارش میآمد. او عادت نداشت پیش از آمدن تماس بگیرد و خبر دهد. امروز سهیل چیزهای زیادی داشت که به او بگوید.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دوزخ |
نویسنده | زینب مرعی |
مترجم | زهرا صفرپور بهدانی |
ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 141 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-191893-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای داستان و رمان سیاسی خارجی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |