معرفی و دانلود کتاب افسانه مار: کتاب چهارم مجموعه نبرد خدایان

معرفی کتاب افسانه مار: کتاب چهارم مجموعه نبرد خدایان

در مسیر مبارزه با اهریمن، هر بار خطری تازه در کمین سوشان و خاندان اوست. این بار اهریمن، گرسیوز، برادر شاه را برانگیخته تا به «هفت شهر» نفوذ کند و سوشان و خاندانش را براندازد. مرتضی رضایی در کتاب افسانه مار، سوشان را با توطئه‌ها و خیانت‌هایی تازه روبه‌رو می‌کند. این جلد از نبرد خدایان یکی از پرتنش‌ترین بخش‌های مجموعه است که لایه‌های پیچیده‌ای از دسیسه و خشونت را نشان می‌دهد و خواننده را با این پرسش مواجه می‌کند که چه هزینه‌ای باید برای تاج و تخت پرداخت.

درباره‌ی کتاب افسانه مار

در شهری آشفته که همه چیز بوی مرگ و نیستی می‌دهد، در دل تاریکی ماری آرام می‌خزد و به خوابگاه گرسیوز، برادر شاه می‌رود. مار که فرستاده‌ی اهریمن است و از قصد گرسیوز برای تصاحب تاج و تخت آگاه است، او را ترغیب می‌کند تا به نیرنگی خود را به بارگاه آمیستریس برساند. در کتاب افسانه مار نوشته‌ی مرتضی رضایی، این بار نوبت گرسیوز، برادر شاه است که قصد جان سوشان، میهن بانو آمیستریس و دخترانش را کند و برای به دست آوردن تاج شاهنشاهی بکوشد. در این کتاب که جلد چهارم مجموعه‌ی نبرد خدایان است، نیرنگ و خیانت از سرزمین خاوران سر برمی‌آورد.

سایه‌های اهریمنی در دل شب

در رمان افسانه مار، از یک سو، مارِ اسرارآمیز به عنوان نماد فساد و وسوسه در داستان وارد می‌شود و از سوی دیگر، گرسیوز در دام انتخابی پرمخاطره برای کسب قدرت و تاج و تخت می‌افتد. ترکیب توطئه‌ی داخلی با نیروهای اهریمنی که از هر سو سوشان را تهدید می‌کند، روایت را معلق نگه می‌دارد و ذهن خواننده را درگیر این پرسش می‌کند که سرانجام چه کسی پیروز میدان خواهد بود و سوشان و میهن بانو چگونه می‌توانند در مقابله با خیانت‌ها و دسیسه‌ها جان سالم به در ببرند؟ در این جلد، توصیفات شاعرانه و قوی مرتضی رضایی از نیروی تاریکی یکی از نقاط قوتی است که داستان را مخوف و اسرارآمیزتر می‌کند. نیرویی تاریک و اهریمنی که از دل نیستی بیرون می‌آید، در دل شب به‌آرامی می‌خزد و راه خود را به بطن وجود آدمی پیدا می‌کند. این تصویرسازی نه تنها عمق معنایی اثر را افزایش می‌دهد، بلکه فضای رمان را به گونه‌ای می‌سازد که خواننده در هاله‌ای از ابهام و ترس فرو می‌رود.

گرسیوز؛ میراث شاهنامه برای رمان افسانه مار

مرتضی رضایی در رمان فانتزی افسانه مار، گرسیوز را از همان ابتدا به عنوان یکی از شخصیت‌های منفی این جلد معرفی می‌کند؛ کسی که قصد دارد نقش کلیدی در مبارزه با سوشان ایفا کند و به انگیزه‌هایی چون انتقام خون برادر، برای تصاحب تاج و تخت بکوشد. نام گرسیوز بیش از هرچیز یادآور گرسیوز، برادر افراسیاب تورانی، در شاهنامه است. این شخصیت در شاهنامه نیز با صفاتی چون کینه‌توزی و انتقام‌جویی شناخته می‌شود که تلاش می‌کند سیاوش را از میان بردارد. این انتخاب بار دیگر نشان می‌دهد که نویسنده شخصیت‌ها و عناصر کتاب خود را با تأثیر از متونی چون شاهنامه و داستان‌ها و اساطیر به‌جا مانده از ایران باستان نگاشته و از ظرفیت غنی متون کهن و اساطیر ایران باستان بهره گرفته تا اثری نو و ماندگار در ژانر فانتزی حماسی خلق کند.

در مجموع، کتاب افسانه مار که نشر موج آن را چاپ کرده، ادامه‌ی قدرتمندی است برای روایت حماسی و فانتزی نبرد خدایان. مرتضی رضایی در کتاب افسانه مار، قدمی جسورانه به سمت پیچیدگی بیشتر در خط داستانی برداشته است. او در این جلد، بر توطئه و خیانت از درون خاندان و تأثیر نیروهای پنهان بر اراده شخصیت‌ها تمرکز کرده و نشان می‌دهد که مرزهای بین خیانت و وفاداری تا چه اندازه می‌تواند شکننده باشد.

کتاب افسانه مار برای شما مناسب است اگر

• نوجوان هستید و به رمان‌های فانتزی حماسی برگرفته از اساطیر و تاریخ ایران باستان علاقه‌مندید.
• داستان‌های حماسی همراه با نیروهای سیاه، جادویی و ماورائی را می‌پسندید.
• جلدهای پیشین مجموعه نبرد خدایان را خوانده‌اید و کنجکاوید ادامه‌ی ماجرای سوشان و مبارزات او را با اهریمن بدانید.

در بخشی از کتاب افسانه مار: کتاب چهارم مجموعه نبرد خدایان می‌خوانیم

جایی بود در ژرفای زمین... ژرفایی که آن را کنده باشند. هیاهویی گنگ و مبهم در آن به گوش می‌رسید. پیدا بود بیرون از آن سرای نمناک و تاریک نبرد خونینی برپاست. سایه‌ای در آن سرای ناپاک در کنجی نشسته بود. یا آنچه همانند سایه‌ها بود، اما به‌راستی چه بود؟ همانند هیچ چیز نبود... آرام نداشت. در خود می‌پیچید. از خود می‌جوشید و در خود فرومی‌ریخت. دمی اندامش چون مردمان می‌شد و دمی دیگر چنان در خویش بسته می‌شد که به تکه‌سنگی دگرگون می‌گشت. در دگرگون‌شدن‌های همواره‌اش گاهی از پشت آن سیاهی بی‌روزن، اندکی روشنایی به بیرون پیکرش می‌تابید. انگار روشنایی بسیار دوری... هزاران سال دورتر از مرز پیکرش... پیکری که همه سیاهی بود... در درونش می‌تابید، اما این درخشش تنها برای آنی بود و باز او بود و تاریکی‌های بی‌پایانش...

بانگ و هیاهوی نبرد، همۀ آن دخمۀ نمور و نمناک را به لرزه درآورده بود. سایه خود را برکشید. بار دیگر آن توده چون پیکر مردمان می‌شد، اما تنها همانند آنان شده بود، نه سری داشت، نه پایی و سراسر در سیاهی بود. به این می‌مانست که انگار به بانگ بیرون گوش سپرده است. از میان آن تاریکی تکه‌ای برمی‌آمد که هرچه از پیکر دورتر می‌شد، بیشتر به مانند دست می‌گشت ولی تا اندازه‌ای توانست پیش برود. ناگاه به دیواره‌ای ناپیدا برخورد نمود. دیواره سرخ شد و ناگهان سایه در هم فروپاشید.

بار دیگر به چیزی دگرگون شد که مانند هیچ نبود. در خود می‌پیچید. انگار درد می‌کشید. در آن تاریکی به بند افتاده بود... در آن بانگ بی‌پایان نبرد، نالۀ اندوه‌باری برآورد. بار دیگر برکشیده می‌شد. در پیکره‌ای کوه‌مانند برخاست. یک‌باره آن گوردخمه لرزید. آنچه مانند هیچ چیز نبود چرخی بر گِرد خود زد. آن‌گاه همچون گویی در آمد. دم‌به‌دم بزرگ‌تر می‌شد. خود را به هرسو می‌کشید. آن اندازه گسترده شد که تمام آن زندان جادویی خود را پر‌ کرد. از هرسو به دیوارۀ ناپیدا برخورد کرد. بانگ اندوه و نالۀ دردش برخاست. بار دیگر در خود فروپاشید و بر کف آن دخمه پخش شد.

فهرست مطالب کتاب

1. اوشنَر
2. خاوران
3. مار
4. نفرین‌شده
5. شاهزادۀ وینجارس
6. شهر خاک شده
7. گریز
8. جنگ شاهان
9. سوگواری
10. هفت تپه؛ هفت شهر
11. فریبای اَمردادی
12. ویستا
13. دودمان بربادرفته
14. نخستین مرد
15. دو پیک
16. جام زهر
17. ثِرون
18. نبرد آب و آتش، خاک و خون
19. آشوب مار
20. آوای یک سرزمین
21. برزخ نشین
22. لاگاوس
23. مار در آزمون
24. شاهزادۀ وینجارُس
25. دادگاهی در سیراف
26. بادبان‌های شکسته
27. نبرد خدایان
28. از مرگ بازگشتگان
29. راز کوه سپنتا
30. رستاخیز امشاسپندان