معرفی و دانلود کتاب جسدی در کتابخانه

معرفی کتاب جسدی در کتابخانه

کتاب جسدی در کتابخانه یکی دیگر از آثار جنایی‌معمایی و هیجان‌انگیز آگاتا کریستی با حضور شخصیت فراموش‌نشدنی خانم مارپل است. داستان از آنجایی شروع می‌شود که جسد دختری جوان و ناشناس در کتابخانه‌ی خانواده‌ی بانتری پیدا شده است. به این ترتیب پای پلیس به ماجرا باز می‌شود ولی پیدا شدن یک جسد دیگر، همه چیز را پیچیده‌تر می‌کند.

درباره‌ی کتاب جسدی در کتابخانه

فکر کنید یک بار که دارید زیر لحاف گرمتان خواب‌‌های رنگی می‌بینید، یک نفر از در بیاید داخل و بگوید جنازه‌ی یک دختر غریبه را داخل خانه‌تان پیدا کرده است! آگاتا کریستی (Agatha Christie) در کتاب جسدی در کتابخانه (The Body in the Library) ما را به دست خانم مارپل می‌سپارد تا بفهمیم چرا باید جسد دختری جوان با آرایشی غلیظ در کتابخانه‌ی سرهنگ بانتری پیدا شود!

پس از اینکه خدمتکار خانم بانتری هق‌هق کنان خبر پیدا شدن جنازه‌ای را می‌دهد، سر و کله‌ی پلیس در صحنه‌ی جرم پیدا می‌شود و از سوی دیگر خانم بانتری به دوشیزه مارپل که در حل کردن معماهای جنایی دستی دارد زنگ می‌زند تا سر صحنه‌ی جرم حاضر شود. چند روز بعد از این حادثه قتلی دیگر روی می‌دهد و شباهت قربانیان باعث می‌شود خانم مارپل ظن ببرد که این دو قتل نمی‌توانند به هم بی‌ربط باشند. در این داستان هیجان‌انگیز می‌بینیم که جزئیاتی به‌ظاهر بی‌اهمیت چطور می‌توانند حقیقت لایه‌لایه و پیچیده‌‌ی پشت این ماجراها را آشکار کنند. این رمان با حال و هوای خانه‌های روستایی انگلیسی و شخصیت‌های متنوعش، جای خودش را در قلب علاقه‌مندان به داستان‌های آگاتا کریستی باز کرده است.

نشر گویا رمان جنایی معمایی جسدی در کتابخانه را با ترجمه‌ی شیما طاهری روانه‌ی بازار کرده است.

نکوداشت‌های کتاب جسدی در کتابخانه

• آگاتا کریستی کار را برای بقیه‌ی ما به شدت دشوار کرده است، هر بار که به یک پیچش داستانی زیرکانه فکر می‌کنیم، او قبلا انجامش داده است. (الیزابت پیترز، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
• آگاتا کریستیِ اصیل و کهنه‌کار. (مجله تایم)
• رمان پلیسی جسدی در کتابخانه یکی از استادانه‌ترین و هوشمندانه‌ترین جنایت‌هایی است که در میان همه‌ی داستان‌های آگاتا کریستی طراحی شده است. (بیرمنگام پست)

اقتباس‌های سینمایی و فرهنگی از کتاب جسدی در کتابخانه

• اولین اقتباس از این کتاب را شبکه‌ی بی‌بی‌سی در سال 1984 در یکی از قسمت‌های سریال خانم مارپل انجام داد و تغییرات کوچکی نیز نسبت به رمان در آن به وجود آورد.
• اقتباس بعدی متعلق به شبکه‌ی ITV در سال 2004 است و عمدتا به رمان وفادار بوده است.
• در سال 2011 اقتباسی فرانسوی از این کتاب برای قسمت نهم سریال قتل‌های کوچک آگاتا کریستی (Les Petits Meurtres d'Agatha Christie) صورت گرفته است.
• در سال 2018 نیز سریالی کره‌ای با نام Ms. Ma, Nemesis با اقتباس از داستان کتاب جسدی در کتابخانه ساخته شد.

کتاب جسدی در کتابخانه برای شما مناسب است اگر

• از طرفداران کتاب‌های معمایی و جنایی کلاسیک هستید و سریال خانم مارپل یا هرکول پوآرو را دوست دارید.
• دوست دارید با یک معمای پلیسی جنایی سرگرم شوید.
• می‌خواهید نویسنده‌ی داستان‌های جنایی و پلیسی شوید و به دنبال آثار برجسته‌ی این حوزه برای الگو گرفتن می‌گردید.

در بخشی از کتاب جسدی در کتابخانه می‌خوانیم

جوزفین ترنر سری تکان داد. ملشت متوجه شد که او غمگین نیست. او شوکه و مضطرب بود اما غمگین نه. او به‌راحتی شروع به صحبت کرد:

‌ اسمش روبی کین بود، البته نام حرفه‌ای‌اش. اسم واقعی‌اش رزی لگ بود. مادرش دخترعموی مادرم بود. از بچگی او را می‌شناختم، اما نه خیلی زیاد، شاید لازم باشد بدانید که من عموزاده‌های زیادی دارم... بعضی از آن‌ها در کار تجارت‌اند، برخی دیگر روی صحنه بازی می‌کنند. روبی هم تا حدی در زمینه‌ی رقصندگی دوره دیده بود. سال پیش درگیر پانتومیم و این دسته فعالیت‌ها بود. با مراکز درست‌وحسابی کار نمی‌کرد، آن‌ها چندان حرفه‌ای نبودند اما جزو مراکز فعال منطقه بودند. او از آن زمان به‌عنوان رقاص در سالن رقص بریکسول در جنوب لندن کار می‌کرد. مکان موجه‌ای است و به دختران خوب می‌رسند، اما پول زیادی در این کار نیست.

مکث کرد. سرهنگ ملشت سرش را تکان داد.

‌ از اینجای داستان زندگی‌اش من وارد می‌شوم... اکنون اینجا جایی است که وارد می‌شوم. سه سال است که مجری بریج در هتل مجستیک در دین‌ماوث هستم. شغل خوبی است، دستمزدم خوب است و برایم لذت‌بخش است. من به افرادی که وارد می‌شوند رسیدگی می‌کنم، آن‌ها را ارزیابی می‌کنم، برخی دوست دارند تنها بمانند و برخی دیگر را که احساس تنهایی می‌کنند با فرد دیگری آشنا می‌کنم تا با محیط احساس راحتی بکنند. سعی می‌کنم افراد مناسب را برای بریج انتخاب کنم و جوان‌ها را دور هم جمع کنم تا با یکدیگر برقصند. این کار نیاز به کمی دقت و تجربه دارد.

دوباره ملشت سری تکان داد. فکر کرد که این دختر در کارش حرفه‌ای است. رابطه‌ی دوستانه و خوبی با مقتول داشته و به گمان ملشت دختر زیرکی بود بااینکه به نظر باهوش نمی‌آمد.