معرفی و دانلود کتاب پرواز پنگوئنها
برای دانلود قانونی کتاب پرواز پنگوئنها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پرواز پنگوئنها
کتاب پرواز پنگوئنها، نوشتهی محمد مشاری، مجموعهای از 7 داستان کوتاه است که هر کدام، از دیدگاهی، به ماجراهای سال 99 در بازار بورس و زیانهای مردم عادی از سرمایهگذاری میپردازد. اولین داستان این مجموعه، دربارهی بازارگردان یکی از سهمهاست که برای شرکت در مجمع تاکسی میگیرد و از قضا، رانندهی تاکسی، یکی از سهامداران است. در راه، گفتوگویی طنزآمیز بین این دو شکل میگیرد که نشاندهندهی اطلاعات اندک راننده است.
دربارهی کتاب پرواز پنگوئنها
احتمالاً به یاد دارید که در سال 1399، سرمایهگذاری در بورس بسیار متداول بود و مردم، تمام تلاش خود را میکردند تا در این بازار سرمایهگذاری کنند. سهمها به طرز شگفتانگیزی رشد پیدا میکردند و بسیاری افراد، برای سود بیشتر، خودروی شخصی یا حتی خانهی خود را میفروختند تا در بورس سرمایهگذاری کنند. کسی را نمیدیدی که دربارهی بورس حرف نزند. اما وقتی بیشتر مردم کم و زیاد در بورس سرمایهگذاری کردند، ناگهان شاخص بورس فروریخت و سرمایههای مردم، نابود شد. یک تراژدی واقعی اتفاق افتاده بود. همین تراژدی، دستمایهی 7 داستان موجود در کتاب پرواز پنگوئنها است که به قلم محمد مشاری، نوشته شده است.
محمد مشاری، با نگاهی انتقادی و در عین حال طنز، داستانهایی از این دورهی آشفته را روایت میکند. داستان اول کتاب پرواز پنگوئنها، دربارهی بازارگردان سهام تیران است که در مقابل افزایش قیمت نجومی سهم مقاومت میکند تا از مشکلات جلوگیری کند، اما وقتی سوار تاکسی میشود، با رانندهای ملاقات میکند که سهم تیران را خریده است. راننده، بدون اینکه بداند با چه کسی صحبت میکند، نظرات تند و توهینآمیز مردم را نسبت به این بازارگردان با او در میان میگذارد.
کتاب پرواز پنگوئنها را انتشارات بورس چاپ کرده است.
کتاب پرواز پنگوئنها برای شما مناسب است اگر
- به خواندن داستان کوتاه دربارهی موضوعات معاصر علاقه دارید.
- یکی از زیاندیدگان ریزش بورس در سال 99 هستید و دوست دارید داستانهایی در این باره مطالعه کنید.
در بخشی از کتاب پرواز پنگوئنها میخوانیم
در همین فکرها هستم که مأمور بهشت زهرا دمپاییهایم را از پایم در میآورد. بهسختی شلوارم را بالا میکشد. بعد از دوران کودکی این نخستینبار است که کسی شلوارم را بالا میکشد. چند سال پیش در راهروهای دادگاه مفاسد اقتصادی، جوانکی که مدیرعامل کارگزاری بود با حرص داد میزد: «شلوارتو درمیارم...» خدا رحمتش کند. نتوانست. زورش نرسید؛ یعنی اسناد و مدارکش کافی نبود. به من اعتبار داده بود و قرارداد نداشت. نه میتوانست هزینۀ مالی به حسابم بزند و نه سهامم را بفروشد و طلبش را زنده کند. چند سالی پاسوز من شد بیچاره. من هم هر سال میرفتم مجمع سروصدایی میکردم و سودی میگرفتم و برایش استیکر لایک میفرستادم. یک بار هم برایش نوشتم پس کی میای شلوارمو در بیاری؟ بعدازظهر همان روز شنیدم طرف به رحمت خدا رفته.
بعد از مرگ مدیرعامل جوان سهامم را فروختم و بدهیام را تسویه کردم. نه بهخاطر اینکه احساساتی شده باشم یا عذاب وجدان گرفته باشم، فقط بهخاطر اینکه توی بازار به مُردهخوری مشهور نشوم. برند ریشقهوهای را باید حفظ میکردم. حرمت امامزاده را متولی باید نگه دارد.
مأموران با کمک همسایهها مرا داخل یک کاور مشکیرنگ میگذارند. تا میخواهند زیپ کاور را بکشند، سحر خودش را میاندازد روی من. صورتش را میچسباند به صورتم. خون دماغم کشیده میشود به صورت رنگپریدهاش. آب آبگوشت تمام شده. بوی سیب زمینی وگوشت سوخته خانه را پُر میکند. جلوی در آپارتمان مردد میشوم با جنازهام بروم یا بمانم پیش سحر، که نفسش از گریۀ زیاد بند آمده. مُردن همه چیزش خوب است غیر از مردد شدنش. غیر از بلاتکلیف شدن بین ماندن و رفتن. سحر انگار بیشتر از اینکه ناراحت باشد شوکه شده و این بیتابیاش هم بهخاطر شوکهشدنش است.
فهرست مطالب کتاب
تیران
کربنات بمالیُم
بمرگ
ژماسه
خِفاک
دِکرد
ژمرموز
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب پرواز پنگوئنها | 
| نویسنده | محمد مشاری | 
| ناشر چاپی | انتشارات بورس | 
| سال انتشار | ۱۴۰۳ | 
| فرمت کتاب | EPUB | 
| تعداد صفحات | 96 | 
| زبان | فارسی | 
| شابک | 978-622-6868-91-4 | 
| موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی | 
 
                
















