معرفی و دانلود کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی: بازخوانی رمان «دنکیشوت سروانتس»
برای دانلود قانونی کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی: بازخوانی رمان «دنکیشوت سروانتس»
محمد چرمشیر را با اقتباسهای نمادگرا، زبان موجز و نگاه انتقادیاش میشناسیم. کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی با بهرهگیری از سنتهای نمایشی ایرانی، بهویژه مضحکه و سیاهبازی، موفق میشود روایتی آشنا را در قالبی نو بازآفرینی کند. روایت چرمشیر، صرفاً بازخوانی رمان «دُنکیشوت سروانتس» نیست؛ او با حذف شخصیت اصلی از صحنه و واگذاری روایت به گروهی از بازیگران، ساختاری متا-تئاتری خلق میکند که در آن نمایش، خود موضوعِ نمایش میشود.
دربارهی کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی
در آثار محمد چرمشیر (Mohammad Charm Shir)، بهویژه در نمایشنامهی مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی، تئاتر به ابزاری برای واکاوی وضعیت انسان معاصر تبدیل میشود. او تئاتر را عرصهی گفتوگو میداند؛ گفتوگویی میان متن، اجرا، مخاطب و جامعه. در این گفتوگو، پرسشهای اساسی در باب معنا، هویت، قدرت و شکست مطرح میشود. از نظر چرمشیر، تئاتر زمانی زنده است که بتواند مخاطب را از تماشاگر صرف به اندیشمند فعال تبدیل کند؛ و این همان چیزی است که در اقتباسهایش، بهویژه در مواجهه با آثار کلاسیک، به خوبی تحقق مییابد.
سانچو پانزا، دولسینه دوتوبوزو و رُسىنانت، از شخصیتهای رمان دن کیشوت (Don Quijote de la Mancha) هستند که محمد چرمشیر آنها را در نمایشنامهی مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی به بازی میگیرد. او این شخصیتها را نه بهعنوان بازنمایی وفادار به رمان سروانتس (Miguel de Cervantes Saavedra)، بلکه بهعنوان نمادهایی نمایشی به کار میگیرد تا در قالب تئاتر کمدی، مفاهیم پیچیدهای چون آرمانگرایی، واقعگرایی و بحران معنا را بازآفرینی کند. سانچو پانزا در نمایشنامهی چرمشیر، تنها یک خدمتکار معمولی نیست؛ بلکه راوی ماجرا است و در دل روایت نیز حضور دارد. او با زبان عامیانه، شوخیهای کلامی و نگاه زمینیاش، تضادی بنیادین با فضای خیالی دن کیشوت ایجاد میکند و در عین حال، گاه با نگاهی فلسفی، از مرز واقعگرایی فراتر میرود.
محمد چرمشیر؛ معمار اقتباسهای نمادین در تئاتر نوین ایران
دولسینه دوتوبوزو که در رمان دن کیشوت، بیشتر یک تصویر ذهنی است، در مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی به شخصیتی ملموستر تبدیل میشود؛ اما همچنان نمادی است برای زیبایی دستنیافتنی. رُسىنانت، اسب دن کیشوت، در نمایش محمد چرمشیر، به یک عنصر کمیک و نمادین تبدیل شده است که گاه به صورت شیء، گاه به صورت شخصیت و گاه تنها در کلام، حضور مییابد. حضوری که نه صرفاً برای پیشبرد داستان، بلکه برای برجستهسازی جنون، خیالپردازی و شکست قهرمان کاربرد دارد.
کار محمد چرمشیر بیرون کشیدن شخصیتها از قالب کلاسیکشان است. او با زبان طنز، ساختار متا-تئاتری و فاصلهگذاری نمایشی، کاری میکند که مخاطب نه تنها داستان را دنبال کند، بلکه دربارهی خود روایت و نقش شخصیتها در آن نیز بیندیشد. مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی، نمایشی پرسشگر است؛ نمایشی که به جای ارائهی پاسخ، مخاطب را با پرسشهای بنیادین روبهرو میسازد: آیا آرمانگرایی در جهانی بیثبات ممکن است؟ آیا قهرمانان شکستخورده هنوز میتوانند الهامبخش باشند؟ و آیا تئاتر میتواند بستری برای بازاندیشی در روایتهای تثبیتشده باشد؟
نشر قطره، این نمایشنامهی کمدی ایرانی را در مجموعهی تئاتر و ادبیات نمایشی منتشر کرده است.
کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی برای شما مناسب است اگر
- دانشجوی رشتهی نمایش هستید و به مطالعهی آثار شاخص ادبیات نمایشی ایران نیاز دارید.
- پیشتر با آثار محمد چرمشیر آشنا شدهاید و سبک نوشتاری او برای شما الهامبخش بوده است.
- نمایشنامههای کمدی اجتماعی را میپسندید و روایتهای نوآورانه مورد پسند شما است.
- از مخاطبان ادبیات اقتباسی هستید.
در بخشی از کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی: بازخوانی رمان «دنکیشوت سروانتس» میخوانیم
سانچو: (با اداى کیشوت) سانچو، سانچو، این آقایان دزدانى شریفاند که تابوت پهلوانى بزرگ را بر دوش مىبرند.
رُسىنانت: آقایانِ دزدان شریف برخیزند و زودتر این افتخار را دوباره بر دوش بگیرند.
یکى از جماعت: ارباب، ما این تابوت را مىبُردیم تا از تعقیب مأموران دراَمان باشیم، اما صاحب تابوت عالیجنابی سنگین بدن است که تاب تحمل ما را از میان بُرده است.
یکى از جماعت: ما حاضریم بهدست مأموران به حبس بازگردیم تا یک قدم دیگر این عالیجناب مُرده را حمل کنیم.
سانچو: (با اداى کیشوت) سروران، اِى دزدان شریف، آسودهخاطر بر سر کار و حرفهى خویش بازگردید که اینک «دُنکیشوت» مانش خود این مهم را برعهده خواهد گرفت.
رُسىنانت: بگریزید، بهنام پهلوانِ... (مىماند.)... ارباب، چگونه ما این مهم را بر عهده مىگیریم؟
سانچو: (با اداى کیشوت) با ارادهى خویش سانچوى بزرگوار.
رُسىنانت: ارباب گرانقدر من، آیا این عالیجناب افتاده در تابوت براى ارادهى ما، زیاده از حد سنگین نیست؟
سانچو: (با اداى کیشوت) سانچو، مایهى ذلت آدمى این است که از اصل خویش بریده است و دیگر مادر خویش را نیز نمىشناسد.
رُسىنانت: یعنى ارباب معظم من مىگویند ممکن است شجرهى منِ قاطر و این عالیجناب بزرگوار از یک ریشه باشد؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مضحکه نامهی دن کیشوت لامانچایی: بازخوانی رمان «دنکیشوت سروانتس» |
نویسنده | محمد چرمشیر |
ناشر چاپی | نشر قطره |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 84 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-341-609-6 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه کمدی ایرانی، کتابهای نمایشنامه اجتماعی ایرانی |