معرفی و دانلود کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند: کتاب سوم مجموعه جادوگران شهر ریتزی

معرفی کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند: کتاب سوم مجموعه جادوگران شهر ریتزی

تیگا هنوز داشت گرد و خاکِ جنگ جادوگرها را از روی شنلش می‌تکاند که یک سیب سبزِ براق وسط خیابان قل خورد و ایستاد… و از همان لحظه همه‌چیز دوباره، عجیب و رنگی و شلوغ و درهم شد! در کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند، سومین جلد از مجموعه‌ی جادوگران شهر ریتزی، نوشته‌ی سیبل پاندر، این‌بار باید حواست را جمع کنی؛ چون رنگ‌ها دارند به شهر ریتزی برمی‌گردند، قیم‌های بدجنس سوت می‌زنند و نقشه‌ای بزرگ و باورنکردنی بالای لوله‌ها در حال قل‌قل‌کردن است.

درباره‌ی کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند

داستان کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند (Witch Watch) از سیبل پاندر (Sibéal Pounder) با یک سیب شروع می‌شود؛ سیبی آن‌قدر سبز و درخشان که پگی با ذره‌بین جادویی‌اش آن را ورانداز می‌کند و بعد هم با بلندترین صدایی که در توان دارد، فریاد می‌کشد که عجیب نیست؟! بله خیلی عجیب است، چون همه‌ی رنگ‌ها در دوره‌ی کوچ بزرگ از شهر سینکل‌ویل رفته‌اند و حالا در سینک‌ویلِ بی‌رنگ، ناگهان رنگ سبز برگشته است! پس همین یک تکه رنگ، جرقه‌ی معمای تازه‌ای می‌شود که تیگا و دوستانش را از جلوی لیندن‌هاوس تا دل آسمانِ پر از فانوس می‌کشاند.

بعد هم سروکله‌ی قیم بدجنس پاگنده‌ی تیگا، خانم هِکس، پیدا می‌شود. با یک لباس نارنجی زرق‌وبرق‌دار و کلاهی طلایی، با لبخند وحشتناک همیشگی‌اش که بوی پنیرِ گندیده می‌دهد. او حتی خانه‌ی کج‌وکوله‌اش را از بالای لوله‌ها پایین می‌آورد و درست کنار خانه‌ی خانم برو می‌نشاند تا همسایه‌ی مهربان او باشد. اما خب مهربانی از خانم هکس بدجنس بعید است و تیگا هم این زنِ چموش و بدقلق را خیلی خوب می‌شناسد... وقتی خانم هکس زیر آوازِ آبکی‌اش می‌زند، گروه موسیقی روح‌نماها را ظاهر می‌کند. و اینجاست که تیگا، پگی و فلوفانورا یک بوهایی می‌برند که احتمالا نقشه‌ای در کار است.

نقشه‌های بودار

این‌طور که بویش می‌آید، کسی می‌خواهد قانون‌های سینک‌ویل را عوض کند و برای این کار، باید اول حساب بچه‌ها را برسد و هرطوری که از دستش برمی‌آید ابتدا آن‌ها را بترساند. خب… آیا موفق می‌شود؟ نه وقتی تیگا، پگی و فلوفانورا با استعدادهای جادویی شگفت‌انگیزشان وارد می‌شوند؛ با معجون‌هایی که دقیقاً برعکسِ انتظار عمل می‌کنند، با موهای پشمالویی که از هر خرسی رام‌نشدنی‌ترند و با شجاعت دختری که یاد گرفته حتی از تهِ لوله‌های ظرف‌شویی هم راهی به سوی نور پیدا کند.

تیگا در قصه‌ای پر از نورهای رقصان، درهای مخفی، پیام‌های رمزی و یک عالم هیاهو در انتظارتان است. کتاب سوم مجموعه‌ی جادوگرهای شهر ریتزی با ترجمه‌ی مریم رحیمی از نشر ایران‌بان به انتشار رسیده و در اختیار مخاطبان این دنیای رنگارنگ و بامزه و عجیب قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند

• سرگرمی دیوانه‌وار با شخصیت‌های فوق‌العاده. کاملاً مناسب برای دخترانی که از خنده با چاشنی جادو، دوستی و شلوغ‌کاری لذت می‌برند. (وبسایت Parents in Touch)
• کتابی خوب، سرگرم‌کننده و آسان برای خواندن که برای دخترانی توصیه می‌شود که داستان‌های ماجراجویانه را با اندکی طنز دوست دارند. (وبسایت ReadingZone)
• افسون‌های احمقانه، لباس‌های دل‌فریب، اشتباهات جادویی و معماهای مضحک؛ این یک داستان جادوگری متفاوت و بسیار هیجان‌انگیز است! (مجله‌ی Bookseller)
• برداشتی کاملاً تازه و سرگرم‌کننده از جادوگران؛ این کتاب برای هر کسی است که به جادو، ماجراجویی، مد یا یک داستان فوق‌العاده علاقه‌مند است. (وبسایت Booktrust)
• دیوانه‌وارترین و خنده‌دارترین کتابی که این مدت‌ها خوانده‌ام. جنگ بزرگ جادوگرها شروع شده! (Andy Stanton، نویسنده)
• این یک داستان جادوگری متفاوت از بقیه داستان‌ها است، پر از سرگرمی و خنده. (وبسایت Parents in Touch)

کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند برای شما مناسب است اگر

• در رده‌ی سنی 6 تا 12 سال هستید و از داستان‌های جادویی و ماجراجویانه خوشتان می‌آید.
• دلتان یک داستان پر از خنده، هیجان، فانوس، سیب سبز و کفش‌ می‌خواهد.
• دنبال یک سفر پر از سروصدای یوهو! و شترق! هستید.

در بخشی از کتاب جادوگرهای بدجنس ظاهر می‌شوند: کتاب سوم مجموعه جادوگران شهر ریتزی می‌خوانیم

چند تا جادوگر دیگر جمع شده بودند و همهمه به راه انداخته بودند.

تیگا پرسید: «شوخیتون گرفته! این فقط یه سیبه!»

یکی از جادوگرها سعی کرد دستش را دراز کند و به سیب دست بزند، اما پگی سیب را قاپید و رو به تیگا پرسید: «تیگا با دقت بیشتری نگاه کن. نه فقط نگاه کن، دقت هم نمی‌خواد. به نظرت این سیب عجیب نیست؟»

تیگا نگاهی سرسری به سیب انداخت. «از این متعجبم که چی باعث شده همه‌تون دیوونه بشین؟»

پگی سرش را تکان داد. «خوب فکر کن.»

تیگا سیب را از دست پگی بیرون کشید و دوباره نگاهش کرد. این فقط یک سیب سبزه.‌ بعد نفسی فرو داد.

پگی با حالتی آگاهانه سرش را تکان داد.

تیگا فریاد کشید: «سبزه؟! آره سبزه! اما همه‌ی رنگ‌ها تو دوره‌ی کوچ بزرگ از سینک‌ویل رفتن.»

پگی سرش را تکان داد. سیب به شکل عجیبی می‌درخشید. «اما حالا به نظر می‌رسه به دلیل عجیبی دارن برمی‌گردن...»

فهرست مطالب کتاب

داستان تا به اینجا
1. آن سیب
2. تلویزیون بالای لوله‌ها
3. بازگشت خانم هکس
4. قیم‌های وحشتناکتان را از خود دور نکنید...
5. داخل نوشکده‌ی مرغ نوروزی
6. نورما میلتون
7. جاروها
8. نوری در لیندن‌هاوس
9. نگهبانی
10. به سوی شهر سیلور
11. زمین‌شور
12. پاها
13. فلیسیتی خفاشه‌ی بیچاره
14. خیس آب
15. عجب شهری
16. کارآگاهی راه رفتن
17. در همین احوال در شهر ریتزی...
18. فرن با گربه‌ها شام می‌خورد
19. عملیات حلزون
20. صورت آناناسی
21. خانم برو هنرنمایی می‌کند
22. دفتر گرتال‌گرین
23. غیرحرفه‌ای‌ها
24. اختراعات نامرئی
25. فرن پیغام واضحی می‌فرستد
26. نورما میلتون پا پیش می‌گذارد
27. اوه سلام
28. چرا؟
29. شهر ریتزی؟
30. فلیسیتی خفاشه اتفاقی چیزی می‌شنود
31. فلیسیتی خفاشه در کمد لباس
32. پنج دقیقه بعد...
33. بندرگاه هوایی
34. خانم برو سکندری می‌خورد
35. خانم برو؟
36. نورما میلتون؟!
37. این بالا!
38. فلیسیتی خفاشه پیدایش نمی‌شود
39. رویارویی فلوفانورا با خانم هکس
40. رویارویی پگی و تمام جادوگرهای کوچ بزرگ (او خودش انتخاب کرد)
41. رویارویی تیگا و سلیا کری‌فیش
42. فرن در حال پرواز
43. آتش
44. و یک مقدار بیشتر
45. بی‌ادب
46. معما
47. و یک مقدار بیشتر
48. بچه‌های قدبلند
49. ردیابی باحال
50. سوسک‌ها
51. مغز اسلاگ‌فری
52. جادوگرهای بد بالای لوله‌ها
53. آماده‌ای!
54. جادوگر گاری به دست
55. اهرم
56. مهمانی
57. پایان