معرفی و دانلود کتاب داستانهای پلیسی ارواح: داستانهای واقعی ارواح
برای دانلود قانونی کتاب داستانهای پلیسی ارواح و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستانهای پلیسی ارواح: داستانهای واقعی ارواح
وقتی شب بهآرامی بر شهر مینشیند و خیابانها خلوت میشوند، گمان میکنیم تنها خطر در کمین، جنایتکاران و دزداناند. اما در کتاب داستانهای پلیسی ارواح نوشتهی زاکری نولز، پلیسها با دشمنانی روبهرو میشوند که دیگر با هیچ اسلحهای نمیشود مهارشان کرد. این کتاب روایتهایی هولناک از جانب افسرانی است که در سکوت شب، ردپای کودکانی نامرئی را پیدا کردهاند، در خانهای متروک صدای خنده شنیدهاند، یا شاهد بازگشت مردگان از زیر قبرهایشان بودهاند. این کتاب از تجربههایی پرده برمیدارد که درنهایت از خودمان بپرسیم اگر حافظان قانون خود به چیزی ناشناخته ایمان بیاورند، ما چه چیزی را باید باور کنیم؟
دربارهی کتاب داستانهای پلیسی ارواح
کتاب داستانهای پلیسی ارواح (True Ghost Stories: Real Police Ghost Stories) نوشتهی زاکری نولز (Zachery Knowles) با یک پرسش ساده آغاز میشود: چه رخ میدهد وقتی مأموران پلیس، همان کسانی که هر روز با جرم و جنایت و مرگ روبهرو هستند، به چیزی برخورد کنند که هیچ آموزشی برای مواجهه با آن ندیدهاند؟ و همین پرسش مثل کلیدی است که دروازهی جهان تاریک این کتاب را باز میکند؛ جهانی که هم بوی واقعیت میدهد و هم سرمای ناشناختهای دارد که از لابهلای صفحات به جان خواننده مینشیند و مو به تن او سیخ میکند.
هر روایت در کتاب از یک شب معمولی شبیه به باقی شبها آغاز میشود، پلیسها طبق معمول در انتظار تصادف یا دزدی سر پستهایشان حضور دارند. اما این آرامش تنها لحظهای دوام میآورد؛ ناگهان در سردخانهای تاریک، زنی با موهای روشن در راهروی تاریک دیده میشود که جسدش چهار روز پیش با برچسب مرگ، روی تخت سردخانه افتاده بود... و چنین صحنهای نه با منطق میخواند و نه در گزارشهای رسمی میگنجد، اما افسران پلیس قسم میخورند که آن را دیدهاند.
اعترافاتی از دل تاریکی
زاکری نولز در روایتها به دنبال اغراق یا صحنهسازی نیست. او از جزئیات ساده و سرد استفاده میکند: درِ فلزی که قفل نمیشود، ردپای خیس یک کودک در اتاقی بسته، بوی خون تازه روی دیوار نمور... و همین جزئیات کوچک هستند که لرز به ستون فقراتمان میاندازند. افسران پلیس، با تمام سختیهایی که کشیدهاند و تجربیاتی که دارند، اعتراف میکنند در برابر این اتفاقات درمانده ماندهاند. ترس در این کتاب درست لحظهای آغاز میشود که عقل سکوت کرده و به نشان تسلیم دستهایش را بالا میبرد.
با پیش رفتن کتاب، خواننده حس میکند در شهری بینام در حال قدمزدن است؛ شهری که در آن هر پنجره میتواند نگاه خاموشی را پنهان کرده باشد و هر کوچه، ردی از خاطرهای شوم را فریاد بزند. داستانها درعینحال که هرکدام در دنیای خودشان سرگردانند، از جهاتی شباهتهایی نیز باهم دارند؛ برای مثال تاریکی یکی از عناصر تکرارپذیر است. تاریکیای که گاه در دل جنگل ظاهر میشود، گاه در کلاس خالی یک مدرسهی نظامی و گاه در اتاقی که چراغهایش بیدلیل خاموش و روشن میشوند.
داستانهای پلیسی ارواح کتابی است که خواننده را میان دو حس متناقض میل به کشف حقیقت و ترسی که از همان حقیقت نشئت میگیرد، نگه میدارد. در ضمن، نباید فراموش کرد که اینجا با داستانهای خیالی سروکار نداریم؛ با روایتهایی روبهرو هستیم که در گزارشهای شبانه ثبت شدهاند و افسرانی واقعی پایشان ایستادهاند... این کتاب با ترجمهی یاسین قاسمی بجد از انتشارات کتاب یاسین به چاپ رسیده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب داستانهای پلیسی ارواح برای شما مناسب است اگر
- به خواندن تجربیات و روایتهای واقعی از زبان افسران پلیس علاقهمندید.
- علاقهمند به مطالعهی ژانر وحشت و بررسی تئوریهای ترسناک هستید.
- حوادث غیر قابل توجیه و ماوراءالطبیعه برایتان جذاب هستند.
در بخشی از کتاب داستانهای پلیسی ارواح: داستانهای واقعی ارواح میخوانیم
وقتی هر سه مرد شروع به پایین بردن جسد کردند، مشکلات شروع شدند. در این لحظه، افسر ارشد متوجه شد که چیزی در مورد سر گوزن تغییر کرده است؛ دیگر سر گوزن به طور ایستاده نبود، بلکه به پهلو چرخیده بود. زیر سر گوزن چیزی به رنگ قرمز مرطوب نوشته شده بود: «آسوا».
افسر که موی تنش سیخ شده بود، این کلمه را از زبان فنلاندی که پدربزرگهایش صحبت میکردند شناخت؛ «آسوا» به معنای «بمان» یا «معلّق بمان» است. با این حال، افسر دستش را به سوی آن علامت برد و کمی از مایع قرمز رنگ را برداشت، بویید و متوجه شد که خون است که از سر گوزن چکه میکند.
وحشتزده، او به همکارش و امدادگر فریاد زد و به آنها گفت که چه دیده است؛ آنها نیز وحشتزده شدند. امدادگر گفت که باید هرچه سریعتر جسد را از خانه خارج کنند و از افسر خواست تا درب عقب آمبولانس را باز کند تا بتوانند جسد را سریعتر داخل آن بگذارند.
افسر موافقت کرد و به سوی آمبولانس دوید، اما همین که پایش از روی ایوان خانه بلند شد، تمام چراغها و آژیرهای خودروها به طور همزمان روشن شدند و نمایش نوری خیرهکنندهای ایجاد کردند که باعث شد همسایگان از ترس به عقب بروند. افسر وحشتزده، درب آمبولانس را باز کرد و به سوی پیشرفت همکارش و امدادگر نگاه کرد.
آنها تازه موفق شده بودند تابوت جسد را روی ایوان جلویی قرار دهند که ناگهان، همزمان با صدای ترقهای، تمام پنجرههای خانه به داخل منفجر شدند. افسر که در کنار آمبولانس ایستاده بود، مشاهده کرد که ایوان خانه فرو میریزد. این فرو ریختن مانند فرو ریختن ایوان نبود، بلکه گویی خانه خود را «ترک کرد». تمام ایوان و جلو خانه به سمت جلو خم شد و صدای چوبهایی که پاره میشد به گوش رسید، و شیبی به سمت پنجرههای طبقهی دوم ایجاد کرد.
فهرست مطالب کتاب
سلب مسئولیت
مقدمه
زنی که دوباره جان گرفت
یک آزار و اذیت کودکانه
آسوا
دختری در آب
چشمان شیطان
فریادی در شب
ردپای بدون کودک
نوشتههایی بر دیوار
مرد خاکستری
دروننگر
نگهبان دارنده کلید
خبرنگار بیقرار
تغییرشکلدهنده
زن در زنجیر
مرد سایه
5150
راهروی طولانی
روح جاده استاکسبریج
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستانهای پلیسی ارواح: داستانهای واقعی ارواح |
نویسنده | زاکری نولز |
مترجم | یاسین قاسمی بجد |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب یاسین |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 63 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-4701-07-7 |
موضوع کتاب | کتابهای ارتباط ماوراء الطبیعه، کتابهای جن |