معرفی و دانلود کتاب بهانههای سادهی خوشبختی
برای دانلود قانونی کتاب بهانههای سادهی خوشبختی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بهانههای سادهی خوشبختی
پرداختن به روزمرگی و احساسات انسانی در قالب داستان کوتاه، کاری است که رویا خاکسار در کتاب بهانههای سادهی خوشبختی انجام داده. این کتاب یک مجموعه داستان ساده و موجز است که بیش از آنکه قصهای خطی و کلاسیک را بازگو کنند، موقعیتی خاص را میآفرینند. در واقع، هر داستان بیش از آنکه بر محور حوادث و گرهافکنیهای کلاسیک بنا شده باشد، بر لحظهای خاص از زندگی تمرکز میکند؛ لحظهای که شاید در نگاه نخست بیاهمیت جلوه کند، اما در بستر روایت به تجربهای عاطفی و قابل تأمل بدل میشود.
دربارهی کتاب بهانههای سادهی خوشبختی
به باور هاینریش بل، داستان کوتاه هیچ قاعده و قانون خاصی ندارد؛ هر کس میتواند قانون خاص خود را داشته باشد. رویا خاکسار این سخن را عمیقاً باور دارد. این نویسندهی زن ایرانی، گویی افکار، خاطرات و دغدغههای خود را با زبان داستان در مجموعهی بهانههای سادهی خوشبختی ارائه داده است. با خواندن داستانهای این کتاب، با جهان نویسنده آشنا میشویم و درمییابیم که خوشبختی و معنا الزاماً در رویدادهای بزرگ نیست؛ بلکه نوشیدن چای صبحانه، گوش دادن به موسیقی و نگاه کردن به غوغای پاییز از پنجره نیز میتواند بهانهای برای تجربهی لحظهای از آرامش و رضایت باشد.
مجموعه داستان کوتاه بهانههای سادهی خوشبختی، به همت انتشارات پیک مشاور چاپ و منتشر شده است.
کتاب بهانههای سادهی خوشبختی برای شما مناسب است اگر
- از مخاطبان ادبیات داستانی معاصر ایران هستید.
- پیشتر رمان آسمان خانه پدری از رویا خاکسار را خواندهاید و قلم این نویسنده را پسندیدهاید.
- بعد از خواندن یک رمان طولانی و دشوار، حالا میخواهید یک مجموعه داستان کوتاه فارسی با قلمی ساده و صمیمی در دست بگیرید.
در بخشی از کتاب بهانههای سادهی خوشبختی میخوانیم
در تمام این سال ها مادر پیر و پیرتر می شد و شاید تنهاتر، اگرچه خودخواهی و جوانی من فقط پیریش را می دید و عکس قدیمی پدر روی دیوار همان طور خیره و ثابت مانده بود، در قابِ عکسی قدیمی که مادر هیچ وقت موقع گردگیری فراموش نمی کرد، آن را هم با دقت و با نوعی وسواس تمیز کند.
علیرغم خواستگارهای فراوان، مادر ازدواج نکرد، شاید به خاطرِ حس های کودکانه ی من که هر بار چیزی می شنیدم، می زدم زیر گریه و همین کافی بود. هر بار که مادر خواستگاری را رد می کرد، مادربزرگ که با من و مادر زندگی می کرد، عصبانی می شد و تا چند روزی غُر می زد. روزی شنیدم به خاله صدیقه می گفت: «از بس برادرهایت توی گوشش از غرور خواندند، ببین چطور به خودش و این بچه ظلم می کنه، کجای دنیا ازدواجِ مجدد یک زنِ جوان یعنی بی شخصیتی، یعنی بی غروری؟!»
مادربزرگ بعد از سکوتی طولانی دوباره گفت: «به در گفتند که دیوار بشنود، از همان اول، به هر که رسیدند حرف از غرور ملیحه زدند و اینکه دیگر ازدواج نمی کنه.» مادربزرگ انگار خاطره ای دور در ذهنش زنده شده باشد، گفت: «شانزده سالش بود که یکی از دوستان منصور که تازه پزشکی قبول شده بود، به خواستگاری اش آمد، خودش و مهدی چنان پسر بیچاره را زدند انگار مرتکب گناه کبیره شده بود، رفت و چند سالی پیدایش نشد. می دانستم ملیحه هم از او بدش نمی آید. چند سال بعد دوباره آمد، پزشک شده بود. آن روز مهدی و منصور در حیاط ورزش می کردند، من نان می پختم و ملیحه طبق معمول خیاطی می کرد، خیلی مشتری داشت از صبح تا شب سرش به خیاطی گرم بود. وقتی جاسم در را باز کرد و جهانگیر را دیدم که با تردید و دستپاچگی وسط حیاط ایستاده، تعجب کردم، فکر نمی کردم دوباره پیداش بشه، به پنجره ی اتاق ملیحه نگاه کردم با شرم کناری ایستاده بود و حیاط را نگاه می کرد.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
بهانههای سادهی خوشبختی
خانم جون
مطب
غروب در غربت
انتخاب
یک صبح متفاوت
تردید
بادهای پاییزی
فاطم
باغچهی خالی
سفر
صندوقچهی قدیمی
تَرَکها
همسایه
آبی و آینه
آن سوی مه
برزخ
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب بهانههای سادهی خوشبختی |
| نویسنده | رویا خاکسار |
| ناشر چاپی | انتشارات پیک مشاور |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | EPUB |
| تعداد صفحات | 226 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-6568-23-4 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |
















