معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها
برای دانلود قانونی کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها
کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها نوشتهی رویا طلوعی داستانی کوتاه در ژانر اجتماعی است که به مشکلات زنان در جامعه میپردازد. این کتاب روایت داستان زنی است که در یک آسایشگاه روانی کار میکند و هرروز بیماران بسیاری را میبیند که با حسرتهایی ابدی دستوپنجه نرم میکنند.
دربارهی کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها
همه در زندگی حسرتهایی دارند، شبیه تیغ ناخوشایندی در لقمهی غذا که فرو دادن آن را مشکل میکند. گاهی حسرتها کوچکاند و در گذر روزمرگی کمرنگ میشوند، گاهی نیز چنان بزرگ و سهمگیناند که مثل طوفانی به کشتی زندگی میزنند و آن را درهمشکسته و نیمهمغروق رها میکنند؛ بهطوری که دیگر نه چرخ زندگی میچرخد و نه آن آدم، به آدمی که پیش از این بوده تبدیل میشود. رویا طلوعی نیز در کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها، از همین حسرتهای سهمگین مینویسد؛ حسرتهایی که آدمها را در نهایت راهی آسایشگاه روانی میکنند.
شخصیت اصلی کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها زنی جوان است که در یک آسایشگاه روانی کار میکند. او تکتک مریضهایش را میشناسد؛ از زنی که همواره در حال رقصیدن است، چون در کودکی و هنگام رقصیدن در مجلس عروسی مادرش را جلوی چشمانش کشتهاند، تا زنی که هرروز تسبیح برمیدارد و ذکر میگوید و به درگاه خدا دعا میکند تا کسی در غذایش مو نریزد. او ناهید را هم میشناسد؛ زنی که مادرش در هنگام تولد فرزند دیگرش جلوی چشمان او جان داده و حالا با حسرت و آرزوی دکتر شدن و نجات مادر کارش به آسایشگاه روانی کشیده است. ناهید به هرکه میرسد خود را «دکتر ناهید» معرفی میکند و میپرسد که چه مشکلی دارند. شخصیت اصلی داستان صوتی آشیانهها و آغوشها که خود قلب پر از دردی دارد، هرروز گرهی بقچهی دردهای ناگفتهاش را پیش ناهید باز میکند و از کودکی میگوید که هیچوقت نتوانست با چشمان خودش این دنیا را ببیند...
کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها کاری از نشر صوتی خانهی داستان چوک است. این کتاب را با روایت سعیده فضلوی در اختیار دارید.
کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای کوتاه اجتماعی علاقه دارید.
- مایلید دغدغههای زنان را در قالب یک داستان بشنوید.
در بخشی از کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها میشنویم
یک ماه هست التماسش میکنم. خودش را به نشنیدن زده. نشنیدن که نه، نفهمیدن. بدون روشن کردن شمع شام نمیخوردم. اعتقاد داشتم چهرهاش زیر این نور قشنگترین چهرهی دنیاست. الان اگر تمام ستارههای آسمان هم بالای سرش بدرخشند، غول میبینمش. حتی ظاهرش هم آرام باشد، سایهاش را پشت سرش میبینم. سایهی وحشی که چند برابر من است و ناخنهای تیزش را در شکمم فرو میکند. شهره خانم کسی است که به آرزویش نرسیده. صبحها که میرسم روی تختش نشسته با هفت قلم آرایش و به خیالش هم موهایش را بهترین آرایشگر شنیون کرده. من را که میبیند لبخند به پهنای تمام صورتش باز میشود. من میایستم به تماشایش. شهره میرقصد. انصافاً اگر بخت یارش بود بالرین معروفی از آب درمیآمد. شهره هفت ساله بوده که با مادرش در مجلس عروسی خالهاش در حال رقص بودهاند که یکباره پدر سر میرسد و مادرش را با وارد کردن یک ضرب چاقو در گردن میکشد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی آشیانهها و آغوشها |
نویسنده | رویا طلوعی |
راوی | سعیده فضلوی |
ناشر صوتی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۳ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان کوتاه ایرانی، کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی ایرانی |