معرفی و دانلود کتاب آیا غرب باخته است؟

معرفی کتاب آیا غرب باخته است؟

کتاب آیا غرب باخته است؟ با طرح یک پرسش ساده آغاز می‌شود: چرا غرب، با وجود برخورداری از ثروت، فناوری و نهادهای قدرتمند، دچار نوعی سردرگمی و اضطراب تاریخی شده است؟ کیشور محبوبانی در این کتاب سیاسی نشان می‌دهد که این احساس گم‌گشتگی نه حاصل یک بحران مقطعی، بلکه نتیجه‌ی ناتوانی غرب در درک و پذیرش یک چرخش بنیادین در تاریخ بشر است؛ چرخشی که در آغاز قرن بیست‌ویکم به‌طور کامل آشکار شده است.

درباره‌ی کتاب آیا غرب باخته است؟

کیشور محبوبانی (Kishore Mahbubani) نویسنده‌ی کتاب آیا غرب باخته است؟ (Has the West Lost It?: A Provocation) نشان می‌دهد که اگر به‌جای تمرکز بر دو قرن اخیر، به حدود دو هزار سال تاریخ اقتصادی بشر نگاه کنیم، سلطه‌ی فرهنگی و اقتصادی غرب بر جهان، امری نو جلوه می‌کند. چین و هند برای قرن‌ها مرکز ثقل اقتصاد جهانی بوده‌اند و تنها در دوره‌ای نسبتا کوتاه، اروپا و سپس آمریکا جای آن‌ها را گرفته‌اند. از این منظر، بازگشت تدریجی قدرت اقتصادی به آسیا نه یک بحران غیرعادی، بلکه نوعی بازگشت به الگوی تاریخی پیشین است. مشکل اصلی آنجاست که غرب این تغییر را نه به‌عنوان یک چرخه‌ی طبیعی، بلکه به‌مثابه‌ی تهدیدی وجودی تجربه می‌کند.

کیشور محبوبانی سعی بر بررسی پیامدهای اجتماعی این جابه‌جایی، درون جامعه‌های غربی دارد؛ رکود طولانی‌مدت دستمزدها، تضعیف طبقه‌ی متوسط، افزایش نابرابری و فاصله‌ی فزاینده میان مدیران ارشد و کارگران، به احساس بی‌عدالتی و ناامنی دامن زده‌اند. از نگاه او، این شرایط بستر مناسبی برای واکنش‌های سیاسی اعتراضی فراهم کرده است. این واکنش‌ها برای نخبگان طبقه‌ی حاکم غیرمنطقی به نظر می‌رسد، اما برای بخش بزرگی از جامعه پاسخی قابل انتظار به تجربه‌ی زیسته‌ی آنان است.

افول غرب یا وقفه‌ای در مسیر سلطه؟

کتاب آیا غرب باخته است؟ تصویری به‌ظاهر متناقض اما تعیین‌کننده ارائه می‌دهد. در حالی که غرب خود را در حال افول می‌بیند، شاخص‌های عینی نشان می‌دهند که وضعیت کلی بشر در جهان امروز بهتر از هر زمان دیگری در تاریخ است. فقر شدید به‌طور چشمگیر کاهش یافته، دسترسی به آموزش و بهداشت گسترش یافته، سواد عمومی افزایش یافته و احتمال وقوع جنگ‌های بزرگ به پایین‌ترین سطح تاریخی رسیده است. محبوبانی استدلال می‌کند که بخش مهمی از این پیشرفت‌ها حاصل انتقال دانش، فناوری و الگوهای نهادی از غرب به دیگر نقاط جهان بوده است؛ انتقالی که به شکلی متناقض به تضعیف موقعیت انحصاری غرب انجامیده است.

کیشور محبوبانی مطرح می‌کند که غرب برای ادامه‌ی نقش‌آفرینی موثر در نظم جهانی نوین، باید دست از واکنش‌های عصبی و سیاست‌های مبتنی بر توهم سلطه بردارد. محبوبانی با الهام از ماکیاولی، بر ضرورت نوعی واقع‌گرایی عمل‌گرایانه تاکید می‌کند؛ واقع‌گرایی‌ای که بر درک شرایط تاریخی، اولویت دادن به منافع واقعی شهروندان و پذیرش جهان چندقطبی استوار است. کتاب سیاسی آیا غرب باخته است؟ بیش از آنکه اعلام شکست باشد، هشداری جدی است؛ اگر غرب نتواند روایت خود از جهان را بازنویسی کند، احساس گم‌گشتگی کنونی به بحرانی عمیق‌تر و پایدارتر بدل خواهد شد.

رویکرد تقلیل‌گرایانه‌ی نویسنده به موضوع و ساده‌سازی بسیاری از مسائل، باعث می‌شود که بخشی از مطالب مطرح شده در کتاب سیاسی «آیا غرب باخته است؟» اثربخشی مدنظر نویسنده را نداشته باشد، با این حال خواندن آن همچنان می‌تواند خواننده را نسبت به سیاست کنونی جهانی آگاه‌تر کند. این کتاب توسط ایلیا اوزار به فارسی ترجمه شده و انتشارات اشراقیه آن را در ایران به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب آیا غرب باخته است؟

• کتابی عالی برای علاقه‌مندان به تحلیل‌های ژئوپلیتیک. (کاربر آمازون)
• پیش‌بینی‌ای ژرف و روشنگرانه از آینده‌ی جهان. کیشور در این کتاب به آثار هانس روسلینگ ارجاع داده و از همین رو تحلیل تیز و دقیق کتاب به‌شدت با جهان‌بینی واقعیت‌محور و مبتنی بر داده‌های روسلینگ هم‌راستاست. اگر پیش‌تر با آرای این نویسنده آشنا بوده باشید، این کتاب می‌تواند خوانشی تکمیلی و عمیق‌تر برایتان فراهم کند. (کاربر گودریدز)

کتاب آیا غرب باخته است؟ برای شما مناسب است اگر

• علاقه‌مند به علوم سیاسی و علوم اجتماعی هستید.
• می‌خواهید از دیدگاهی جدید، موقعیت غرب در جهان را وارسی کنید.
• دوست دارید از تازه‌ترین تغییرات در سیاست جهانی اطلاع پیدا کنید.
• به دنبال کتابی ساده و جمع‌وجور درخصوص تغییرات در نظم جهانی می‌گردید.

در بخشی از کتاب آیا غرب باخته است؟ می‌خوانیم

«استدلال» واژه‌ای پرکاربرد است. فرهنگ لغت آکسفورد آن را چنین تعریف می‌کند: «اندیشیدن به چیزی و حل کردن آن به‌گونه‌ای منطقی.» شیوه‌های استدلال غربی به‌تدریج و از راه پذیرش علم و فناوری غربی و به‌کارگیری روش علمی برای حل مشکلات اجتماعی در ذهن آسیاییان رسوخ کرد. علم و فناوری قدرت اثبات تجربی و راستی‌آزمایی مداوم را نشان داد. این روند به پذیرش فناوری‌های نوین بسیاری انجامید؛ از پزشکی مدرن تا برق، از راه‌آهن تا تلفن همراه، که همگی زندگی‌ها را به‌طور چشمگیری بهبود بخشیدند. همچنین به‌کارگیری روش علمی راه‌حل‌هایی برای مشکلاتی ارائه داد که به نظر لاینحل می‌آمدند و آسیاییان آن‌ها را هزاران سال تجربه کرده بودند؛ از سیل و قحطی گرفته تا همه‌گیری‌ها و فقر. به همین ترتیب، افراد نیز دریافتند که استدلال می‌تواند احساس رفاه شخصی آنان را بهبود بخشد.

همان‌طور که برتراند راسل گفته است: «جهانِ خردِ نه سازش می‌شناسد، نه محدودیت عملی و نه مانعی برای فعالیت خلاقی که در بناهای باشکوه تجسم می‌یابد؛ بناهایی که از اشتیاق سوزان به کمال سرچشمه می‌گیرند و همه آثار بزرگ از آن برمی‌خیزند.» این اندیشه‌ها مستقیماً از غرب به همه‌ی جوامع نرفتند. جوامع شرق آسیا، به‌ویژه ژاپن و «چهار ببر» (کُره‌ ‌جنوبی، تایوان، هنگ‌کنگ و سنگاپور)، نخستین کسانی بودند که این ایده‌ها و شیوه‌ها را جذب کردند؛ از جمله اقتصاد بازار آزاد و پژوهش علمی تجربی. موفقیت آنان به نوبه‌ی خود الهام‌بخش دیگر جوامع شد. شرق آسیا نخستین پل میان غرب و دیگر کشورها را فراهم کرد.

فهرست مطالب کتاب

سخنی درباره‌ی کتاب
درباره‌ی نویسنده
1: نظم نوین
2: هدیه‌ی خِردِ غربی
3: جنگ‌های خود ویرانگر غرب
4: کوری نخبگان غربی
5: گسترش جهانی سفر
6: چرا غرب متوجه نشده است؟
7: غرور غربی
8: خطاهای راهبردی: اسلام، روسیه و مداخله در امور جهانی
9: راهبردی نو: حداقلی، چندجانبه و ماکیاولیستی
10: غرب در حالت اتوپایلوت (خودران): اروپا و آمریکا با چالش‌های یکسانی روبه‌رو نیستند
11: جهانی خطرناک تر
12: جهانی بهتر- برای آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها
13: پس... آیا غرب همه‌چیز را از دست داده است؟