نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تنها شاهد زنده و یک داستان دیگر - شبنم مردانی
مرتبسازی: پیشفرض
سما جعفری
۱۴۰۴/۰۵/۲۸
00
واقعا افتضاح.... گویندگی خیلی ضعیف، بیاحساس و صرفا روخوانی از روی متن... داستان اول که بیشتر شبیه یک انشا بود و اصلا جای بررسی ندارد. داستان دوم هم خیلی کلیشهای و درباره مردی است که بهخاطر مخالفت خانواده با ازدواجش ارتباطش را با آنها قطع کرده است. بعد از چند سال فاصله و اصرار برای آشتی، مادرش راضی به دیدن او نمیشود ولی معلوم نیست چرا به محض دیدن پسرش در بیمارستان همه چیز را فراموش میکند. در زمان بستری بودن زن، اصلا صحبتی از عروسها و نوهها نشده و اشاره مختصری به فرزند دیگرش میشود. نویسنده به جای بسط دادن رابطهی عاطفی مادر و فرزندی و پرداختن به آن، تشخیص پزشک و فرایند پرستاری را برای مخاطب شرح میدهد که به نظر نمیرسد برای کسی جذاب باشد و نهایتا شخصیت اصلی که در هنگام فوت پدرش در یک ماموریت کاری بوده، باز هم مادرش را در حال بیماری رها میکند و به ماموریت کاری میرود، در حالی که تصمیم گرفته بود مادرش را اولویت خود بداند و جبران کند! نویسنده محترم حتی اگر قصد پند دادن به مخاطب را هم داشتند، اصلا موفق عمل نکردند.
کتاب از ۲ قسمت تشکیل شده. قسمت اول یکی از خسارتهای فاجعه جنگ را شرح میدهد که نابود شدن نخلستانهای جنوب است. نخل تنها درختی است که به نفر شمارش میشود و واقعا برای جنوب کشور حیات بخش است بامیوهاش خرما باسایهاش با برگ هایش با ریشهای که از تنهاش میگیرند. در کل برای جنوبیها خیلی درخت ارزشمندی است.
قسمت دوم در مورد اختلافات خانوادگی است که فرزندی که خودسرانه و به دلخواه خود ازدواج میکند با وجود عدم رضایت والدینش. والدین از فرزند جدا میشوند و او را از خانواده دور میکنند. با به دنیا آمدن دو نوه یک پسر ودختر بازهم فرزندشان را نمیبخشند. پدر بزرگ فوت میکند و پسر بدون دیدن و خداحافظی از پدر حسرت به دل میماند. مادربازهم از فزرند فاصله گرفته و او را نمیبخشد. مادر مریض شده به بیمارستان میرود فرزند دوباره میآید مادر را در بستر مرگ مییابد. به ماموریت رفته و وقتی برمیگردد مادرفوت کرده و حسرت دیدارش برای فرزند باقی میماند.
درکل به نقل از قدیمیها بخشش از بزرگان است اما قسمت فرزند داستان نشد. ممنونم از کتابراه.
قسمت دوم در مورد اختلافات خانوادگی است که فرزندی که خودسرانه و به دلخواه خود ازدواج میکند با وجود عدم رضایت والدینش. والدین از فرزند جدا میشوند و او را از خانواده دور میکنند. با به دنیا آمدن دو نوه یک پسر ودختر بازهم فرزندشان را نمیبخشند. پدر بزرگ فوت میکند و پسر بدون دیدن و خداحافظی از پدر حسرت به دل میماند. مادربازهم از فزرند فاصله گرفته و او را نمیبخشد. مادر مریض شده به بیمارستان میرود فرزند دوباره میآید مادر را در بستر مرگ مییابد. به ماموریت رفته و وقتی برمیگردد مادرفوت کرده و حسرت دیدارش برای فرزند باقی میماند.
درکل به نقل از قدیمیها بخشش از بزرگان است اما قسمت فرزند داستان نشد. ممنونم از کتابراه.
داستان اول کمی مبهم بود در مورد زمان جنگ بود و از دست دادن عزیزان جنگی که باعث شده بود عده زیادی قربانی شود از جمله یک نوزاد ۶ ماهه دختری که انگار والدین نداشت و با صاحبش زندگی میکرد و مردم به او ملکه میگفتند در منطقه آنها همه محصولاتشان از جمله درختهای نخل نابود شده بود. داستان دوم که از زبان یک پسر بود اما گوینده آن زن است مادری که ازچهار فرزند فقط دو پسر براش مانده و آن پسر ازدواج کرده به دلیل نارضایتی والدین آنها با او قهر کردند دختر سعی کرد در دل آنها جای بگیرد اما نشد. و پسر و همسرش فقط حال و احوالشان را از برادرش میپرسیدند. سرانجام پدر مرد و کمی بعد از آن مادر و همیشه حسرت در دل پسر ماند. به نظر من دو طرف تقصیر دارند اول اینکه پدر و مادرش بزرگ هستند و باید گذشت میکردند و دوم اینکه پسر و همسرش باید برای آشتی تلاش میکردند اما خیلی زود تسلیم این کدورت شدند.
کتاب صوتی تنها شاهد زنده و یک داستان دیگر اثر شبنم مردانی، کتابی با دو داستان کوتاه و موضوعاتی مستقل است که هر دوی این داستان ها، مضمون و درون مایه ی اجتماعی دارند. داستان اول کتاب، یعنی تنها شاهد زنده، خاطراتی است که از زبان یک نخل بیان می شوند. نخلی که روزهای سبز و شادابی را پشت سر گذاشته و هنوز هم آواز لب کارون و پیوند عشاق در جشن پنیرگیری را به یاد دارد. آن روزهای سبز و زیبا رفته اند و حالا هشت سال است که نخل زیر آتش بمباران دشمن مانده و تنها آرزویش این است که مسببین این جنگ، به سزای اعمالشان برسند. او که ناله و زاری فرزندان بر جسم خونین والدینشان را دیده و صدای لالایی مادران را بر سر مزار فرزندانشان شنیده، شاهدی زنده بر آن فاجعه است، حتی اگر خود نیز، سرش را در این راه از دست داده باشد.
بسیار کتاب عالی و زیباییست وبرای کسانی است که بسیار کتاب می خوانند. ودنبال جست وجو و تحقیق هستند و درواقع بعضی از کتاب ها مفید و سودمند است وما باید اون کتابهایی رابخوانیم که درراس کارهای ماهستش و درواقع مطالعه زیاد ما رابه فراسوی دانش و علم زیاد می برد البته که علم بهتراز ثروت است خوب بودن چیزهایی که درک ذهن وفهم آدم رابالا ببره مثل کتاب های ورزشی و جدول و کتاب های داستان مثل داستان و راستان مخصوص همه وکتابهای آشپزی و خیاطی که مختص بانوان هست و کتاب های آموزنده دیگری که اسم آن را حفظ نیستم ولی مطمئنم اگر در کتابخانه باشند جذب کتابخوان ها نیز می شود