نقد، بررسی و نظرات کتاب تعبیر وارونه یک رویا - مریم اسدی علیایی
مرتبسازی: پیشفرض
وای چقدر یک نفر میتونه زجر بکشه و سختی براش پیش بیاد یه جاهایی از داستان شبیه بود به زندگی خودم نا امیدیها و تنهاییهای ناخواسته؛ ولی مساله مهم این که پول نقشش کمرنگ شده بود اینجا و فک میکنم پول خوشبختی و ارامشم بیاره؛ گذشت قدیما که پول چرکه کفه دسته و... و البته اول قصه به خاطر فقر انتخاب اشتباه کرد مشکلات ریشه در فقر داشت. خود من از پولم اگر میتونستم بگذرم که خوردن و بردن نمیجنگیدم برای گرفتنش که روانم و در قبالش دادم پس پول مهمه و در این قصه وقتی نقش اول داستان یعنی هدی وضعش خوب شد شروع کرد به گله و.... این چیزا و گرنه از فقز و بدبختی تن به دوتا ازدواج اول داد
با خواندن این کتاب فهمیدم واقعا بعضی آدمهارو نمیشه درک کرد!!! کسی که توی ازدواج اولش اون همه تلخی و بدبختی رو تجربه کرده و حتی همیشه از مادرش گله می کرده که چرا با داشتن زندگی زناشویی ناموفق چند تا بچه به دنیا آورده؛ چطوری راضی شده دو تا بچه بیگناه رو پشت سر هم به دنیا بیاره؟؟ و بعد هم دوباره گول زندگی با مردی رو بخوره و همون قصه قدیمی تکرار بشه؟؟؟؟ در هر حال ممنونم از کتابراه
هدی، سه ازدواج بدون فکر و نسنجیده داشت! و مقصر تمام ناکامی و مشکلاتش رو اطرافیانش میدونست.. مادر و همسران و خاله و خواهر شوهر، همه مقصر بودن ولی خودش مظلوم عالم!!!
هدی بچه هاش رو رها کرد و ۲۳سال ازشون هیچ خبری نداشت.. چون که یکبار بچهها بهش گفتن برو؟!!! هیچ گونه پیگیری نکرد حتی از دور بره ببینه که این خودش جای سوال داشت!!!! این در حالی بود که هم مدرسه و هم خونشون رو دقیق میدونست!
حمید همسر دومش که بسیاااار بهش لطف کرد رو حتی یک بار نرفت در طول اون سالها در بیمارستان ملاقات کند، حتی به صورت ناشناس!
به نظرم شخصیت پردازی هدی اشکالات زیادی داشت، در حالی که در تمام طول داستان به او برای هر عملش حق داده میشد! به نظرم داستان اغراق شده و ناپخته بود و امیدوارم خانم علیایی، در اینده داستانهایی بنویسند که کمتر به بدبختی و سیاهی بپردازد.