نقد، بررسی و نظرات کتاب عمارت مگنولیا - فیونا دیویس
3.9
15 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Mahnaz teimoury
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
00
باید بگم داستان «عمارت مگنولیا» قصه ی دو دختر جوان در دو بازه ی زمانی متفاوت را روایت می کند. «آنجلیکا» دختر جوانی است که به عنوان مدل مجسمه سازی کار می کند. او بسیار زیباست و الهام بخش کار تندیس گران مشهور است. مجسمه های او در کل شهر به چشم می خورد و اسم و رسمی برای خود به هم زده است. با مرگ مادر آنجلیکا و درگیر شدن او در یک ماجرای قتل، دختر جوان مجبور به فرار می شود و سرنوشت او را به عمارت مگنولیا می کشاند. آنجلیکا هویتش را پنهان می کند و به عنوان دستیار شخصی خانم خانه شروع به کار می کند، اما ماجراهایی اتفاق می افتد که مسیر زندگی او را به کلی تغییر می دهد. حدود چهل سال بعد دختر جوانی به نام «ورونیکا» که اتفاقی شروع به کار مدلینگ کرده، برای گرفتن عکس به همراه گروهی از مدل ها و عکاسان وارد عمارت مگنولیا که الان تبدیل به موزه شده، می شود و اتفاقی در عمارت گیر می افتد. او به همراه «جاشوا»، پسر جوانی که کارشناس موزه است در عمارت حبس می شود. سال 1966 است، برق شهر قطع شده و گوشی و اینترنتی هم وجود ندارد که سرگرمشان کند. حوصله شان سر می رود و شروع می کنند به جست وجو در عمارت
داستان دو زن که در دو بازه زمانی در حرفه مدلینگ فعالیت میکنن و ناخواسته سروکارشون به عمارت عجیب مگنولیا که متعلق به خانواده فریکه میفته و این شروع ماجراها و گره افکنی ها و گره گشاییهای کتاب و در واقع اسرار این عمارته. داستان با مطرح کردن محدویتهای اخلاقی اجتماعی مدل ها و مشکلات مالی این قشر تا حدی حس ترحم و همدردی خواننده رو در بزنگاههایی که هریک از قهرمانهای کتاب باید دست به انتخاب بزنن جلب میکنه. به نظرم اونطور که نویسنده روی شخصیت لیلیان و توجیه تصمیماتش کار کرده بود برای ورونیکا وقت نگذاشته بود ولی برام جالب بود که غالبا انتخابهایی اخلاق مدارانه داشتند و شخصیتهای سیاه در این کتاب خیلی خیلی کمتر از شخصیتهای خاکستری بود. ترجمه خوب بود ولی داستان در قسمتهایی کمی دچار افت و یا زیاده گویی میشد.
انگلیسی و آمریکایی آنقدر با وجدان شدن. همه ثروت و دارائیهای امروزشون حاصل قرنها دزدی دریایی و استعمار و تجاوز و برده گیری و غصب سرزمین ها و غارت ملت های دیگر است. موزه ها پر از اشیای مسروقه از ملل دیگر است. اصل سیاست خارجی غربی ها: آنچه من دارم مال منه، آنچه تو داری باید مذاکره کنیم تا تکلیف مالکش مشخص شود. قانونی هم دارند که یابنده صاحب شیئی می شد که پیدا کرده