نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی دختر گل لاله - مارگارت دیکنسون

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Mahsa Bashiri
۱۴۰۳/۰۶/۱۸
خطر اسپویل:
روایتی است از زندگی مدی مارچ، نوزاد یتیمی که پشت درهای یتیم خانه رها شده و مجبور است برای زندگی بجنگد. بنابراین وقتی به مزرعه فیوفارم می رود و از طرف فرانک براکنبری و خانواده اش مورد استقبال قرار می گیرد، این برخورد را شروعی دوباره برای خود فرض می کند. از طرفی کار کردن در مزرعه سخت است، اما وقتی برای اولین بار در زندگی باور می کند مایکل، پسر مزرعه دار واقعا عاشقش است، حتی کینه خانم تروبریج، خدمتکار خان، نمی تواند در خوشبختی او خدشه ای وارد کند. در ادامه، زمستان سختی مزرعه را نابود و زندگی برانکبری ها را تهدید می کند. به نظر می آید همه چیز از دست رفته است تا این که مدی، ایده ای را مطرح می کند که می تواند همه آن ها را از فقر نجات دهد
وحید سحری
۱۴۰۳/۰۸/۰۸
کتاب جذابی بود اما چندتا نکته داشت که اذیت میکرد یک سوم داستان که پیش میرود مشخص است که نیک دارد همه را بهم میریزد و تا پایان داستان شما منتظر هستید که حداقل یک نفر شک کند و کاری کند ولی نمیکند که باور پذیر نیست از این گذشته شما حالا داستان را می دانید و این همه کش دادن تا به نقطه روشن شدن داستان برسید خیلی طولانی است و همه اتفاقات پشت هم در اخر داستان می اید که حوصله سربر میشود
عسل
۱۴۰۳/۰۶/۱۴
کتاب جذاب و شیرین و سرگرم کننده بود و مدام دوست داشتی بفهمی بعدش چی میشه دو روزه تمومش کردم. گوینده بسیار حرفه‌ای روایت کرد آفرین به تسلطشون.... نویسنده گاهی مسائل رو کش می‌داد و گاهی راحت از موضوع می‌گذشت و آخر داستان یهوووو پشت سر هم مسائلی گفته شد که اصلا برای من قابل فهم نبود نسبت‌هایی که گفته شد خیلی پیچیده بودند. به نظرم ترجمه ایراد داشت.
راشین عباسی
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
با سلام و خدا قوت من متوجه نشدم نیک چطوری برادر ناتنی مدی بود و مثل پدرش خودشو دار زد؟؟؟ و شوهر یا نامزد آمیلیا خودشو دار زده بود، یعنی بابای نیک شوهر آمیلیا بود بعد جنی دختر آمیلیا بود ولی مدی میشد عمه‌ی جنی؟؟؟ پس نیک میشد عموی جنی؟ هریت نسبتش چی بود؟؟؟؟ بخدا مغزم ترکید یکی لطفا راهنمایی کنه خواهشا
سا-ها
۱۴۰۳/۰۷/۱۴
داستانی سرشار از عشق و دوستی، تعهد، فداکاری، تلاش و استقامت و در مقابل کینه و دشمنی! داستان قلمی روان و گویشی دلچسب داشت. در نیمه های داستان احساس میکردی که رازهای داستان رو حدس زدی ولی در پایان داستان ارتباط بین این رازها تکاندهنده و در عین حال بسیار شیرین بود.
سارا حمزه لو
۱۴۰۳/۰۸/۲۸
در مورد زندگی دختری سخت کوش و جنگجوست که در یتیم خانه زندگی میکند و وقتی به خانه ایی برده میشودبا تلاش خودش میتواند زندگیش را بسازد من خوشم اومد.
حدیث محمودی
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
باسلام کتاب پر احساس وعاشقانه‌ای بود ولی باور پذیر خیر فقط صدای خانم پاک ذات باعث شد تا پایان گوش بدهم
نگار حداد
۱۴۰۳/۰۷/۱۹
کتاب قشنگی بود و‌ موضوع جدیدی داشت، حوصله سر بر نبود و با اجرای بی نظیر خانم پاک ذات لذت بخش تر شده بود...
Anahita Alaj
۱۴۰۳/۰۸/۲۱
داستان رمانتیک و قشنگی بود مثل داستان سیندرلا که آخرش میگی و آن‌ها با خوبی و خوشی با هم زندگی کردند
mojde kazemi kazemi
۱۴۰۳/۰۸/۱۸
خیلی دوسش داشتم چند روز وی در پی گوش دادم با لذت 😍ممنون از خوانش بی نقص خانم مفتاحی عزیز🙏🙏
پریسا کاشی
۱۴۰۳/۰۸/۱۴
داستانی دلنشین و بسیار شیرین.
بیان و لحن گوینده، خانم پاک ذات، مثل همیشه عالی هست
Sanaz Darbandi
۱۴۰۳/۰۶/۱۴
بسیار ازگوش دادن به این کااب عاشقانه و در عین حال پیچیده لذت بردم
مریم سپهری
۱۴۰۳/۰۸/۰۱
کتاب راپیشنهاد‌می کنم، خیلی دوستش داشتم ودوروزه گوش دادم 🌹
Z .T
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
کتاب جالبی بود. مخصوصا با خوانش بسیار زیبای خانم پاکزاد
Marziyeh
۱۴۰۳/۰۶/۰۶
خوشم نیومد بیشتر به قصه ی پریان شبیه