نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سل - فاطمه مستخدمین

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Sin90
۱۴۰۳/۰۴/۲۵
داستان کوتاه "کتاب صوتی سُل" روایتگر یک داستان آموزنده است
واقعا یه سری شغل‌ها دقت و توجه زیادی می‌طلبن و مربی گری هم خیلی باید با دقت و احتیاط باشه که در این کتاب شاهد داستان یک مربی کوه نوردی هستیم که به خاطر بی توجهیش و گره نزدن طناب باعث شده یکی از کارآموزهاش سقوط کنه و کارآموز جدیدش که اصرار داشته کلاسش رو با این مربی بگذرونه اتفاقا نامزد همون آقاییه که به خاطر بی احتیاطی این مربی سقوط کرده و موقعی که از این مربی میپرسه آیا تا به حال شده به خاطر بی احتیاطیش برای کارآموزاش مشکلی پیش بیاد؟؟ مربی بدون مقصر دونستن خودش میگه به خاطر سهلنگاری خودشون اره...
و این مربی که بعد از اینکه با مشکلات فراوان بعد اون اتفاقش دوباره سرکارش برگشته بار دیگه فراموش میکنه طناب رو گره بزنه با این تفاوت که اینبار طناب خودش بوده و نامزد اون آقا که کارآموزشه با پوزخند بهش میگه نامزد منم از عمد گره طناب رو نبسته بوده ها؟!
و مربی درحالیکه به فکر میره خودش هم سقوط میکنه!!
به نظر من همه باید درست کار کنن و کارشون رو با دقت و درست انجام بدن اما درمورد بعضی مشاغل باید چند برابر دقت و تمرکز وجود داشته باشه چرا که ممکنه اشتباهشون عواقب جبران ناپذیری داشته باشه
با تشکر از کتابراه🌹
A.asgari
۱۴۰۳/۰۴/۱۹
صدای راوی خیلی خوب بود و قشنگ توصیف میکرد و با احساس بیان میکردداستان در باره ی مربی بود که چندین سال پیش یکی از شاگرد هاشو از رویه بی احتیاطی تویه سن ۲۰ سالگی از دست داده بود و باعث شده بود سقوط کنهو با مشکلات زیاد باز به کار مربی گری برگشته بودحالا نامزد اون مرد برگشته و اصرار داشته مربیش این خانم باشه و این خانم طناب اون دختر و گره کرده بود ولی از خودشو باز از رویه بی احتیاطی و فراموشی گره نزده بود وقتی دختر بهش میگه مربی تا الان باعث مرگ کسی شدی یا نه میگه اتفاق بود و دختر میگه که نامزد اون پسره که یهو مربی همون اتفاقی که برایه پسر افتاد براش میوفته و به همون شکل سقوط میکنه ممنون از کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۲۱
داستان خوبی بود، این که هر کس باید عواقب کار خود را در نظر بگیرد و مسئولیت اشتباهاتش را بپذیرد شاید هم کمی اشاره به کارما داشته باشد و این که اثرات کارهایمان به خودمان بازمیگردد. راوی از معدود افرادیست که در کتابراه صدایش را گوش دادم و به نظرم عالی بود. هم صدای خوب و هم لحن مناسبی داشت.. اما اگر دیالوگها را افراد دیگری میگفتند بهتر بود و شنونده کمتر به اشتباه میفتاد. مخصوصا در مورد مربی که جنسیتش معلوم نشد. در عنوان کتاب هم اگر بالای حرف سین، ضمه گذاشته شود بهتر است، چون ممکن است ابتدا به شکل دیگری خوانده شود. من ابتدا فکر کردم اسم کتاب، اسم نوعی بیماری ریوی است.
زری بانو
۱۴۰۳/۰۴/۰۹
داستان صوتی سل مربوط به مربی هست که به کارآموزانش سقوط و صعود با طناب از صخره را آموزش می‌دهد و تنها حادثه‌ی ناپسندی که در دوران مربی گری‌اش اتفاق افتاده سقوط مرد جوانی بوده که در سن بیست سالگی جانش را از دست داده و باعث شده که مربی داستان ما به سختی از فیلتر بازرسین ناظر، اجازه داشته باشد که به کار مربی گری سابقش باز گردد. و اکنون تقدیر یا بی احتیاطی مجدد مربی در مقابل چشمان بانویی که نامزد همان مردمرحوم است، باعث سقوطی شود تا همان حادثه دوباره تکرار شود ولی این بار حادثه در کمین خود مربی است.
محمدرضا طیب زاده مقدم
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
با سلام. عمق داستان گویای ذات انسانهاست. (ذهن خلاق) ۱_پذیرفتن یا عدم پذیرش اشتباهات هر فرد نسبت به عملکرد خویش. (گناه را به گردن دیگران انداختن) ۲_ آیا از عمد مربی نسبت به گره بی احتیاطی به خرج می‌دهد. ۳_ آیا عذاب وجدان گریبانگیر مربی می‌شود. ۴_ آیا سهل انگاری بوده. در هر صورت چه خطای کار آموز و چه خطای مربی. به پای مربی نوشته می‌شود. ___ راوی هم زحمت بسیار کشیده (قابل تقدیر) با تشکر از کتابراه
مریم معز
۱۴۰۳/۰۵/۱۹
سلام و درود
نقطه مثبت داستان: ۱- گوینده داستان (راوی) داستان را با لحن خوبی بیان کردند ۲- مفهوم داستان مناسب و آموزنده بود.
نقطه منفی داستان: ۱- بازیگران داستان اگر خودشون صحبت می‌کردند بهتر بود و این طوری متوجه میشدم که الان چه کسی دارد بازی می‌کند ۲- پایان داستان نامشخص بود، متوجه نشدیم مربی حالش خوبه یا نه
ندا ونه بینی
۱۴۰۳/۰۴/۱۳
داستان یک مربی کوهنوردی که به خاطر سهل انگاری در بستن گره طناب باعث مرگ پسر جوانی میشود. و در یک کوهنوردی یادشون میره که گره طناب خودشون رو ببندن و منجر به سقوط خودش میشه حالا احتمالا اشاره به قانون کارما هست. ولی خب کاش یاد بگیریم وقتی مشکل حواس پرتی داریم سراغ کارهای خطرناک نریم.
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۷/۰۳
متاسفانه نویسنده نتونسته بود خوب مفهوم رسانی کند. از کلمات تخصصی زیادی استفاده کرده بود که معنی برای بیشتر خوانندگان نامفهوم است. در کل در مورد ایمنی وکارتیمی بود که اشتباه کوچکی باعث صانحه‌های دلخراشی میشود
م محمودآبادی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸
داستان در مورد بی احتیاطی مربی کوهنوردی بود که به ما متذکر می‌شود درکارهای حساس باید همیشه تمرکز ودقت ویژه داشته باشیم زیرا هر لحظه امکان دارد جان انسانی رابه خطر بیندازیم
متینا طباطبایی
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
این کتاب بیانگر کارما است مهم نیست همه حق را به شما بدن یا حتی قانون و بازرس و همه همه به نفع شما رای بدن وقتی اشتباهی کنید قطعا کارمای آن به شما باز می گردد.
Negin
۱۴۰۳/۰۵/۲۹
خطر اسپویل :
داستان در مورد مربی صخره نوردی هست که یکی از کاراموزهاش در حین تمرین از صخره پرت شده و فوت کرده. و نامزد اون آقا همین کار رو با مربی انجام میده و باعث مرگش میشه
Lavasani
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
داستان کوتاه و مفیدی و جالبی بود که در انتها کل موصوع باز گو میشه از راوی کمال تشکر رادارم
دل‌نیا سالاری
۱۴۰۳/۰۴/۱۰
سلام جالب بود نوعی کارما اما متوجه نشدم چرا اسمش سُل بود شاید منظورش در اینگلیسی روح بوده
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
داستان کوتاه و آموزنده و البته عبرت آموز هست
ممنون از کتابراه
م فراهانی
۱۴۰۳/۰۵/۰۸
داستانش کارما را نشون داد ولی اسم داستان به چه معناست
آیدا محمدی
۱۴۰۳/۰۸/۲۴
داستان جالب داشت حیف که کم بود
دریا پرنیان
۱۴۰۳/۰۵/۰۸
خیلی قشنگ بود حس‌ها رو کامل گفته بود
نسیم زرنگار
۱۴۰۳/۰۹/۰۸
سلام به همگی
ساده
Fatemeh Ansari
۱۴۰۳/۰۵/۲۴
خیلی بی محتوا بود