نقد، بررسی و نظرات کتاب هیچ یک حقیقت ندارد - لیزا جول

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
ژاسمن شاهنظری
۱۴۰۴/۰۴/۲۳
کتاب خوبی بود همانند سایر کتابهای لیزا جول. این نویسنده انگلیسی تبار نویسنده کتابهای معمایی جنایی است و در کتابهایش خواننده را ترغیب به مطالعه میکند. این داستان روایت یک زن دچار مشکل روانی است که مشکلاتش از تربیت تک والدی او نشئت میگیرد. این زن، جوسی، در جشن سالگرد تولد چهل و پنج سالگی خود با زنی دیگر به نام الیکس که او هم همسن اوست و در یک روز متولد شده‌اند اشنا میشود. الیکس یک پادکستر موفق است که برنامه‌هایی در ارتباط با زنان موفق ساخته و با دیدن جوسی تصمیم به ساخت پادکستی در مورد دوقلوهای غیر همزاد میگیرد. جوسی زنی است که در هجده سالگی با مرد چهل و پنج ساله ازدواج کرده و الیکس در سی سالگی با مردی تقریبا هم سن خود پیوند زناشویی بسته. این دو زن پس از ملاقات یک دیگر درخانه الیکس شروع به تهیه پادکست در مورد زندگی جوسی میکنند و بعد از چند جلسه جوسی خود را به الیکس بیشتر نزدیک میکند و روزی در صبح گاه، سه بعد ازنیمه شب خود را به خانه الیکس میرساند و مدعی میشود از همسرش کتک خورده و به خانه انها پناه اورده. همسر الیکس مردی است که گاهی مست کرده و به خانه نمیاید. جوسی چند روز در خانه انها میماند و در زمانی که صاحب خانه منزل نیست به جستجوی خانه میپردازد. در نهایت برنامه‌ای ترتیب میدهد که شوهر الیکس را میرباید و موجب مرگ وی میشود و این در حالی است که همسر خود را نیز به قتل رسانده و دخترش را که دچار اوتیسم است دست و پا بسته در خانه رها کرده. تا پایان داستان هم جوسی به عنوان قاتلی که موجب چندین قتل شده از دست پلیس میگریزد. به نظر من این کتاب مسئله فمینیست بودن را به گونه‌ای به سخره میگیرید. در طول داستان روایتهای جوسی بر خلاف روایت سایر شخصیتهای داستان است و تا پایان داستان هم حقیقت را نمیپذیرد
N re
۱۴۰۳/۰۴/۰۴
من این کتاب رو دوس داشتم علیرغم اینکه خیلی جاها رو میشد حدس زد، اما داستان هیجان زیادی داشت و از اون دست کتابهایی بود که میشد ساعتها بدون خستگی بخونیم آخر کتاب یه مقدار مبهم بود اما خب اگر اون چیزی که من برداشت کردم صحیح باشه پس انتهای داستان غیرقابل پیش بینی بود و براین اساس میشه گفت اسم کتاب برازنده‌ی داستان بود چون آدم توی حقیقت گیج میشد و شاید هم اصلا آخر کتاب رو عمداً اینجوری نوشته که سرگشته بین حقیقت باقی بمونیم در خصوص ترجمه هم خود ترجمه خوب بود اما از آن جا که لحن نگارش و محاورات داستان به صورت ادبی و کتابی بود یه مقدار خوندنش رو سخت میکرد و بهتر بود گفتگوهای کتاب با لحن محاوره‌ای ترجمه بشه اما خب پس از مدتی خوندن و پیش رفتن در داستان، با توجه به هیجان بالایی که کتاب داره به لحن ترجمه هم عادت میکنیم در نهایت اینکه کتاب خوبی بود و من دوس داشتم
نگین خ
۱۴۰۴/۰۲/۱۰
اولین کتابی بود که ازین نویسنده میخوندم و خوشم اومد. نحوه نگارش داستان طوریه که انگار یک جاهایی داری کتاب میخونی یک جاهایی داری پادکست گوش میدی و یک جاهایی هم مستند میبینی. اخر داستان هم یک غافلگیری خوشمزه داشت که ادم‌ها ممکنه دو تا برداشت متفاوت ازش داشته باشن. خیلی هم خوب و کامل به فضای ذهنی و زندگی گذشته ضد قهرمان داستان وارد شده بود که شاید تو داستان‌های جنایی دیگه اونقدر بهش بها داده نشده باشه، چیزهایی که نشون میده شاید اگه ما هم تو شرایط اون فرد بودیم همون کار‌ها یا حتی بدترش رو انجام میدادیم.
خطر اسپویل ❌ اگر کتاب رو نخوندین ازینجا به بعد رو نخونین
اون قسمتش که شوهر قهرمان داستان گم شده و کلی آشفته و پریشونه نمیدونم واقعا چطوری میتونست که بازم برای پادکستش مصاحبه ضبط کنه! اونم تو همون روز‌های اولی که عشق زندگیش گم شده...
بیتا جوان
۱۴۰۳/۰۳/۲۸
داستان بسیار جذاب و گیرایی است. زنی در روز تولد خود در رستوران متوجه جشن تولد زنی دیگر می شود که او هم دقیقا همسن اوست و هر دو در یک روز و در یک بیمارستان به دنیا آمده اند. این زن سعی می کند به زن دیگر نزدیک شود و در مورد داستان زندگی خود بگوید که در جریان این ارتباط حوادثی رخ داده و پرده از رازهایی در مورد زندگی زن برداشته می شود. شخصیت ها، موقعیت هاو حالات روحی و روانی افراد و خصوصا شخصیت اصلی به خوبی توصیف شده اند. ریتم داستان خوب است و تا انتها جذابیت خود را حفظ کرده، هر چند که پایان آن کمی شتابزده است. در کل داستان بسیار خوب و سرگرم کننده ای است و مطالعه این کتاب را به افراد علاقمند به روانشناسی و رمان های جنایی توصیه می کنم .
آرزو خسروی
۱۴۰۳/۰۶/۲۲
خطر اسپویل!
این کتاب نشون داد یه مادر افتضاح و خودشیفته یعنی پت چطور یه دختر سایکوپات مثل جوسی تربیت میکنه، جوسی که حتی تا لحظه آخر دنبال اینه که بقیه رو مقصر کنه و خودش رو تبرئه، آدمی که دخترش ارین رو به صندلی بسته و رها کرده تا بمیره تو صفحات آخر یه داستان جدید تو ذهنش درست میکنه و دختر دیگه‌اش رو قاتل بروک میدونه و بعد فکر می‌کنه چقدر مادر فداکار و انسان خوبیه.
فروغ حقیقی
۱۴۰۳/۰۴/۱۹
این کتاب در حقیقت روایت یک پادکست جنایی با شخصیت های مختلف است، اتفاقات داستان به جا و به موقع هستند و با اینکه قاتل از ابتدا معلوم است اما از جذابیت داستان کم نشده، خواندن این رمان معمایی جنایی را به همه دوستداران ژانر پلیسی توصیه می کنم، ممنون از کتابراه
فرانک
۱۴۰۳/۰۶/۳۰
موضوع داستان تکراری نبود. ایده جدیدی داشت و کتاب حرف زیادی برای گفتن داشت، قلم نویسنده رو دوست داشتم، ترجمه روان بود و کتاب تا آخرین صفحه پر از غافلگیری بود و می تونست شگفت زدت کنه بنظرم این خیلی نکته مهمی بود. دوست داشتم کتاب رو.
بیتا محصل
۱۴۰۳/۰۴/۰۱
داستان جالب و سرگرم کننده ای بود، نویسنده هم قلم خوبی داره که خواننده رو علاقه مند نگه میداره، چند صفحه پایانی کمی سوال ایجاد می کنه ولی در حدی نیست که سردرگمی بوجود بیاره
ک. طوفان
۱۴۰۴/۰۳/۰۵
ایده و نگارشش جدید و دوستداشتنیه ولی تاالان که نصف کتابوخوندم برخلاف نظردوستان کتابخوان هیجانی نداشت که نتونی ازخوندنش دست بکشی
پریسا شیخ بهایی
۱۴۰۳/۰۶/۱۶
نویسنده داستان رو حسابی کش داد و حوصله سر برد, در عوض چند صفحه آخر رو همچین جمع کرد که نفهمیدیم چی شد، آخرش مبهم بود
Paria madadi
۱۴۰۳/۰۵/۱۰
میتوانست کیفیت بهتری داشته باشد چون موضوع جالبی داشت ولی جایی حوصله سربر می‌شد و انتظار پایانبندی بهتری رو داشتم
Noonoosh
۱۴۰۳/۰۶/۲۲
موضوع جالبی داشت و تا حد زیادی پرهیجان ولی اخرش گنگ بود و سردرگم میکرد خواننده رو
الهام. ت
۱۴۰۳/۰۴/۱۰
خوشم اومد از همون اول جذبش شدم و جالب بود آخر هم نتونستم خودم رو قانع کنم کدوم یک دروغ گفتن
Fatemeh Rezvani
۱۴۰۳/۰۳/۲۸
یک داستان پرکشش و نفس گیر و پر از غافلگیری حتی در آخرین صفحه
سپیده سیفایی
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
بسیار حالب بود خواندنش رو به دوستداران این ژانر توصیه میکنم
هانیه طاهر
۱۴۰۳/۰۵/۱۰
عالی بود خیلی هیجانی بود. آخرش غافلگیر شدم.
شهرزاد
۱۴۰۳/۰۳/۳۱
داستان جذاب و نفس گیر ولی با یک پایان سردرگم
گل
۱۴۰۴/۰۳/۲۲
کتاب بسیار قشنگ و سرگرم کننده‌ای بود
فائزه نوروزی
۱۴۰۳/۰۶/۰۳
کتاب جالب و پر کششی بود. توصیه می‌شود.
مربم زارعی
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
عالی بود با داستان جذاب
لیدا اس
۱۴۰۳/۰۷/۲۵
من دوست داشتم واقعا
👋 سوالی دارید؟