نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک - زویا پیرزاد
4.4
50 رای
مرتبسازی: پیشفرض
فرنوش محسن
۱۴۰۲/۱۰/۰۲
30
داستان روایت خطی ندارد و چند پاره است قسمت بیشتر کتاب مربوط میشود به دوران کودکی راوی که منسجم تر است. هرچند که این قسمت از کتاب هم با بجا گذاشتن سوالات زیاد در مورد افراد و سرنوشتشان رها میشود و یکباره به دوران میانسالی راوی میرود. گذشته باز هم بریده بریده و به صورت خاطره نقل میشود. ولی همچنان به جز اعلام مرگ چند شخصیت داستان آخر و عاقبت هیچ کس واضح بیان نمیشود. مثل گرههای عشقی که در نیمه اول کتاب یکباره رها میشوند. بیشتر دوران میانسالی هم فقط بازگویی خاطره هاست. شاید نویسنده دوست داشته خواننده با تخیل خودش برای هر شخصیت سرنوشتی بسازد. در ضمن بیان مناسبات میان چند مسلمان و ارامنه به جذابیت داستان کمک میکند. راوی خوب است ولی فقط رو خوانی میکند. کیفیت ضبط هم کمی پایین است مثلا صدای ورق زدن کتاب گاهی به گوش میرسد. کتابی است که برای گذران وقت مناسب است ولی آخر کتاب مطلب زیادی عایدتان نمیشود.
با تشکر از همه پدیدآورندگان هنرمند کتاب شنیداری " یک روز مانده به عید پاک"، کتابراه عزیز و با تشکر ویژه از جناب آقای بانیپال شومون عزیز برای اجرای هنری، بی نقص و عالی شان.
این کتاب در کنار بیان مقاطعی از داستان زندگی ادموند، زندگی به هم عجین شده مسلمانان و ارامنه ایرانی را هم بیان میکند. نگارش بسیار خوب است و گاه شیرین مثل " مردها اسم حماقت هایشان را میگذارند غرور" و گاه شیرین است و لبخند بر لب میآورد مثل "انشای ارمنی ات رو دختر سرایدار مسلمون صحیح کند؟ " و "صلیب و الله هر دو قشنگاند. " نواهای زیبای ارمنی که در فواصل کتاب میشنویم فضای دوست داشتنی ایجاد میکنند. نویسنده، خانم زویا پیرزاد، (ارمنی: Զոյա Փիրզադ; زاده ۱۳۳۱ در آبادان) نویسنده ارمنیتبار اهل ایران است. در سال ۱۳۳۱ خ. (۱۹۵۲م) در آبادان به دنیا آمد. در همانجا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد او مادر دو فرزند و ساکن آلمان است. خانم پیرزاد جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری (سال ۱۳۸۰) کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۱ و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ را از آن خود کرد. داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد. ترجمه فرانسوی داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد. داستان یک روز مانده به عید پاک هم به زبان فرانسوی ترجمه و منتشر شده. این کتاب تشویق شده در هفتمین دوره کتاب سال (۱۳۷۸) نیز بوده است. دریافت نشان لژیون دونور از دولت فرانسه هم در کارنامه خانم زویا پیرزاد وجود دارد.
این کتاب در کنار بیان مقاطعی از داستان زندگی ادموند، زندگی به هم عجین شده مسلمانان و ارامنه ایرانی را هم بیان میکند. نگارش بسیار خوب است و گاه شیرین مثل " مردها اسم حماقت هایشان را میگذارند غرور" و گاه شیرین است و لبخند بر لب میآورد مثل "انشای ارمنی ات رو دختر سرایدار مسلمون صحیح کند؟ " و "صلیب و الله هر دو قشنگاند. " نواهای زیبای ارمنی که در فواصل کتاب میشنویم فضای دوست داشتنی ایجاد میکنند. نویسنده، خانم زویا پیرزاد، (ارمنی: Զոյա Փիրզադ; زاده ۱۳۳۱ در آبادان) نویسنده ارمنیتبار اهل ایران است. در سال ۱۳۳۱ خ. (۱۹۵۲م) در آبادان به دنیا آمد. در همانجا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد او مادر دو فرزند و ساکن آلمان است. خانم پیرزاد جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری (سال ۱۳۸۰) کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۱ و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ را از آن خود کرد. داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد. ترجمه فرانسوی داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد. داستان یک روز مانده به عید پاک هم به زبان فرانسوی ترجمه و منتشر شده. این کتاب تشویق شده در هفتمین دوره کتاب سال (۱۳۷۸) نیز بوده است. دریافت نشان لژیون دونور از دولت فرانسه هم در کارنامه خانم زویا پیرزاد وجود دارد.
داستان مثل یک دفتر خاطرات دوران زندگی ادموند را بازگو میکند. کودکی برای من هنوز ناتمام مانده. دلم میخواست بیشتر تعریف میکرد.
شروع دوران جدید هم ناگهانی بود. یک ربع طول کشید تا من برایم جا بیفتد. روابط زندگی آدمها در همه جای دنیا پیچیده در تعصبات. مجموعا از داستان لذت نبردم. با وجودی که کتاب چراغها را من خاموش میکنم را دوست داشتم. خوانش آقای شومون بد نبود. حالا که به کل داستان فکر میکنم، میبینم ایشان به خوبی ادموند را به ما معرفی کردند. روایتی از خاطرات مردی دلتنگ.
شروع دوران جدید هم ناگهانی بود. یک ربع طول کشید تا من برایم جا بیفتد. روابط زندگی آدمها در همه جای دنیا پیچیده در تعصبات. مجموعا از داستان لذت نبردم. با وجودی که کتاب چراغها را من خاموش میکنم را دوست داشتم. خوانش آقای شومون بد نبود. حالا که به کل داستان فکر میکنم، میبینم ایشان به خوبی ادموند را به ما معرفی کردند. روایتی از خاطرات مردی دلتنگ.
مثل کتابهای دیگه زویا پیرزاد خیلی زیبا بود. همراه میشی با خاطرات یک مرد ارمنی از کودکی تا اواخر میانسالی. و زنهای مختلف زندگی مادر، مادربزرگ، دوست کودکی، همسر، همکار و دخترش. هر کدوم شخصیتهای مختلفی دارند و با اتفاقات و مشاهدات به اندازهای که راوی داستان به دنیای درونی این افراد راه پیدا میکنه، مخاطب هم با اونها آشنا میشه
درود بر کتاب راهی های عزیز تجربه ی آثار قبلی نویسنده باعث شد این کتاب را انتخاب کنم.. میتوانست با پرداخت بیشتر تبدیل به رمانی دلچسب شود ولی متاسفانه با تکه پاره هایی مواجه هستیم که به هم چسباندن و شکل دادن به آن امکان پذیر نبود... بسیار پراکنده و از هم گسسته... ممنون از راوی گرامی جناب شومون.