نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی یک روز مانده به عید پاک - زویا پیرزاد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فرنوش محسن
۱۴۰۲/۱۰/۰۲
داستان روایت خطی ندارد و چند پاره است قسمت بیشتر کتاب مربوط می‌شود به دوران کودکی راوی که منسجم تر است. هرچند که این قسمت از کتاب هم با بجا گذاشتن سوالات زیاد در مورد افراد و سرنوشتشان رها می‌شود و یکباره به دوران میانسالی راوی می‌رود. گذشته باز هم بریده بریده و به صورت خاطره نقل می‌شود. ولی همچنان به جز اعلام مرگ چند شخصیت داستان آخر و عاقبت هیچ کس واضح بیان نمی‌شود. مثل گره‌های عشقی که در نیمه اول کتاب یکباره رها می‌شوند. بیشتر دوران میانسالی هم فقط بازگویی خاطره هاست. شاید نویسنده دوست داشته خواننده با تخیل خودش برای هر شخصیت سرنوشتی بسازد. در ضمن بیان مناسبات میان چند مسلمان و ارامنه به جذابیت داستان کمک می‌کند. راوی خوب است ولی فقط رو خوانی می‌کند. کیفیت ضبط هم کمی پایین است مثلا صدای ورق زدن کتاب گاهی به گوش می‌رسد. کتابی است که برای گذران وقت مناسب است ولی آخر کتاب مطلب زیادی عایدتان نمی‌شود.
maryam mafakheri
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
با تشکر از همه پدیدآورندگان  هنرمند کتاب شنیداری " یک روز مانده به عید پاک"، کتابراه عزیز و با تشکر ویژه از جناب آقای بانیپال شومون عزیز برای  اجرای هنری، بی نقص و عالی شان. این کتاب در کنار بیان مقاطعی از داستان زندگی ادموند، زندگی به هم عجین شده مسلمانان و ارامنه ایرانی را هم بیان می‌کند. نگارش بسیار خوب است  و گاه شیرین مثل " مردها اسم حماقت هایشان را می‌گذارند غرور"  و گاه شیرین است و لبخند بر لب می‌آورد مثل "انشای ارمنی ات رو دختر سرایدار مسلمون صحیح کند؟ " و "صلیب و الله هر دو قشنگ‌اند. " نوا‌های زیبای ارمنی که در فواصل کتاب می‌شنویم فضای دوست داشتنی ایجاد می‌کنند. نویسنده، خانم زویا پیرزاد، (ارمنی: زاده ۱۳۳۱ در آبادان) نویسنده ارمنی تبار اهل ایران است. در سال ۱۳۳۱ خ. (۱۹۵۲م) در آبادان به دنیا آمد. در همان جا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد او مادر دو فرزند و ساکن آلمان است. خانم پیرزاد جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری (سال ۱۳۸۰) کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۱ و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ را از آن خود کرد. داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد. ترجمه فرانسوی داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد. داستان یک روز مانده به عید پاک هم به زبان فرانسوی ترجمه و منتشر شده. این کتاب تشویق شده در هفتمین دوره کتاب سال (۱۳۷۸) نیز بوده است. دریافت نشان لژیون دونور از دولت فرانسه هم در کارنامه خانم زویا پیرزاد وجود دارد.
مژگان عراقی
۱۴۰۲/۱۱/۱۸
داستان مثل یک دفتر خاطرات دوران زندگی ادموند را بازگو می‌کند. کودکی برای من هنوز ناتمام مانده. دلم می‌خواست بیشتر تعریف می‌کرد.
شروع دوران جدید هم ناگهانی بود. یک ربع طول کشید تا من برایم جا بیفتد. روابط زندگی آدم‌ها در همه جای دنیا پیچیده در تعصبات. مجموعا از داستان لذت نبردم. با وجودی که کتاب چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم را دوست داشتم. خوانش آقای شومون بد نبود. حالا که به کل داستان فکر میکنم، می‌بینم ایشان به خوبی ادموند را به ما معرفی کردند. روایتی از خاطرات مردی دلتنگ.
مارال
۱۴۰۲/۱۰/۰۶
مثل کتاب‌های دیگه زویا پیرزاد خیلی زیبا بود. همراه میشی با خاطرات یک مرد ارمنی از کودکی تا اواخر میانسالی. و زن‌های مختلف زندگی مادر، مادربزرگ، دوست کودکی، همسر، همکار و دخترش. هر کدوم شخصیت‌های مختلفی دارند و با اتفاقات و مشاهدات به اندازه‌ای که راوی داستان به دنیای درونی این افراد راه پیدا می‌کنه، مخاطب هم با اون‌ها آشنا میشه
گلناز عالیان
۱۴۰۳/۰۳/۱۸
درود بر کتاب راهی های عزیز تجربه ی آثار قبلی نویسنده باعث شد این کتاب را انتخاب کنم.. میتوانست با پرداخت بیشتر تبدیل به رمانی دلچسب شود ولی متاسفانه با تکه پاره هایی مواجه هستیم که به هم چسباندن و شکل دادن به آن امکان پذیر نبود... بسیار پراکنده و از هم گسسته... ممنون از راوی گرامی جناب شومون.
سما فرد
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
برای من که اطلاعات زیادی در رابطه با دوستان اقلیت نداشتم جالب بود و دوست داشتم، کتاب کوتاهی بود فقط شاید کمی پراکنده بود و قسمت کودکی و بخش آخر برام جذاب تر بود. البته که خوانش آقای شومون هم باعث بیشتر جذب شدنم شد.
مریم وحیدیان
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
بیشتر شبیه دفترچه خاطرات بود که قسمت کودکی به نظرم ناتمام بود و من منتظر ادامه‌اش بودم که یک دفعه وارد یک دوره دیگر شده بود. ولی راوی داستان آقای شومون فوق العاده داستان را جذاب خواندند.
مریم مهدی
۱۴۰۲/۱۲/۰۴
من هر چقدر از پیرزاد کتاب بخونم هیچ کدوم برام چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم نمی‌شه.
سطح توقع خوانندگان را خسابی برده بالا ولی متاسفانه دیگه نمی‌تونه ارضاشون کنه.
راوی هم چنگی به دلم نزد
m salimi
۱۴۰۳/۰۲/۰۷
کلا کتاب خوبی بود اما خیلی تند پیش رفت و خیلی یکدفعه از زمان گذشته به حال و آینده پرید توقعم بیشتر بود. انگار نویسنده کلی گویی را بیشتر ترجیح داد
Sam.Gh
۱۴۰۳/۰۱/۲۷
بسیار زیبا. پر از احساس. لذت بردم. با صدای آقای شومون هم همخوانی زیادی داشت. فقط کاش درباره طاهره و مادرش هم بیشتر می‌دانستیم.
Naz Gol
۱۴۰۲/۱۱/۰۳
بد نبود. نه انقدر که همه تعریف کرده بودند. پایان قسمت کودکی خیلی نامعلوم بود، ولی خب چون کوتاه بود، میتونه سرگرم کننده باشه
niloofar bahadorzadeh
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
داستان برایم جذاب بود قبلش کتاب طعم گس خرمالو رو شنیده بودم از خانم زویا پیرزاد، لذت بردم از شیوه نگارش که بسیار روان است و جذاب
شیما مسجدی
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
این کتاب خیلی حس خوبی داشت من رو برد به دوران کودکی
خیلی عجیب و خاص بود خوانش و صدا هم خیلی خوب بود
ماندانا ناظمی
۱۴۰۲/۱۰/۳۰
از زویا پیرزاد بیشتر انتظار داشتم اصلا نپسندیدم اگر با ذهنیت چراغهارا من خاموش می‌کنم می‌خرید اشتباه می‌کنید
Atiyeh Aghajanzadeh
۱۴۰۲/۱۱/۱۹
عالی هستن کتابای زویا پیرزاد. یکی از یکی جذاب تر.
نثر زیبا و دلنشین و صدای راوی هم بسیار عالی بود
مهسا مرتضوی
۱۴۰۲/۱۱/۱۵
خوب بود به نظرم حس خوبی به من داد لحن راوی هم عالی بود قشنگ میشد باهاش ارتباط برقرار کرد
آناهید عظیمی
۱۴۰۲/۱۰/۲۲
انتخاب صدای گوینده لحن و شیوه خوانش ایشان بسیار عالی بود. حتما نسخه صوتی را گوش دهید.
فهیمه گل‌ کار
۱۴۰۳/۰۹/۰۵
سلام باتشکر از تلاش‌های شما داستان‌های دیگرزویا پیرزاد را بیشتر دوست داشتم
لاله صادقی
۱۴۰۳/۰۶/۱۸
کلا کتابهای پیرزاد قلم گیرایی داره. من دوست داشتم.
lida lotfi
۱۴۰۳/۰۶/۰۱
این کتاب هم مثل کتاب‌های قبلی زویا پیرزاد خیلی دوست داشتم
زهرا رفیعی
۱۴۰۳/۰۵/۱۴
خیلی قشنگ بود و کلی لذت بردم صدای گوینده هم عالی و مناسب
مینانورانی
۱۴۰۲/۱۲/۰۹
هم قصه‌ای بسیار زیبا و صدای عالی راوی فوق العاده بود
لیلا ارمی
۱۴۰۳/۰۳/۲۰
خیلی دوست داشتم آموزنده و زیبا
خدیجه جاویدنیا
۱۴۰۳/۰۲/۱۰
قلم خانم پیرزاد معجره است.
مریم بحری
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
با کتاب های خانم پیرزاد میشه زندگی کرد.
Farnoosh
۱۴۰۲/۱۲/۰۲
شنیدنی و جذاب، بسیار لذت بردم
فاطمه حیدری
۱۴۰۲/۱۱/۱۱
اصلا کتاب جذابی نبود
سولماز ملکی
۱۴۰۲/۱۱/۰۱
خیلی خیلی دوست داشتم
فاطمه
۱۴۰۲/۱۲/۰۹
کتاب خیلی خوبی بود