نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی روی شعله کم اجاق - آزاده جمشیدپور

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فائقه
۱۴۰۲/۱۰/۱۳
داستان در مورد زنی هست که در دانشگاه زرنگ و پر تلاش بوده و حالا ازدواج کرده و کارش شده پختن و شستن و به درس بچه‌ها رسیدگی کردن و داشت حسرت میخورد و از نظر من‌ میتونست حداقل آخرش یه پندی نصیحتی چیزی اضاف میشد بهتر بود مثلا بهتر بود خانوم بیرون از خونه هم کار نیمه وقت پیدا میکرد یا علاوه بر کارهای خونه به یادگیری موسیقی خیاطی نقاشی عکاسی مشغول میکرد هر چی بود بهتر از حسرت خوردن هست در ضمن دخترای قشنگ کشورم هم یاد بگیرن تمام فکر وذهن خودشون رو فقط به روی درس نزارن در کنارش چیزهای مختلف یاد بگیرن که در صورتی که از درس به موفقیت نرسیدن باز بتونن با روحیه خوب و شاد و هنر عروسک سازی نویسندگی و... ترجمه کتابی.... به زندگیشون ادامه بدن و موفق و شاد باشن و ورزش کنن و به خانوادشون عشق بدن موفق باشید
سما جعفری
۱۴۰۳/۷/۳۰
زنی خانه‌دار که در گذشته آرزوی این را داشته که از اعضای هیئت علمی دانشگاه بشود و در مسیر رسیدن به این خواسته هم تلاش بسیار میکرده، اما امروز در کنج آشپزخانه‌ای گرفتار شده و به آشپزی مشغول است. ازدواج و بچه‌داری راه رسیدن به آرزویش را مسدود کرده و تبدیل به زنی کاملا متفاوت با آنچه که آرزو داشته، شده است. ابتدا زن گیاهخوار است، سپس با دیدن دانشجوی رقیب و مقایسه‌ی خودش با او، سعی می‌کند عادت‌های او را تقلید کند و هرچه بیشتر میگذرد، بیشتر شبیه او میشود. سیر تغییرات زن از یک انسان بسیار شسته رفته و عصا قورت داده و تبدیل شدن به یک انسان انعطاف‌پذیرتر عجیب بود و مرا تا حدودی به یاد خودم انداخت. ممنون از زحمات نویسنده عزیز.
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۹/۲۷
کتاب صوتی خوبی بود پیشنهادمیکنم حتماگوش کنید.
بخصوص اقایون و جوانانی که قست ازدواج دارند. لطفا وقتی به خواستگاری یک خانوم میرین فکر نکید دارین نوکر و کلفت برای خودتون میخرین.
اون دخترتموم زندگیشو تلاش کرده و واسه خودش و خانواده‌اش ارزوداره و میخواد مثل خودتون و خیلی ها به موفقیت برسن و حداقل تلاشوش بکنه.
خلاصه کتاب
در مورد یک خانومی است که توی درس دانشگاه بسیار موفق و پرتلاش بوده و بزرگ‌ترین دغدغه زندگیش شده درس خوندن و رقابت سالم که اونم بازم توی درس خونده بوده.
تا اینکه ازدواج میکنه و در یک لحظه کاخ ارزوهاش تبدیل میشه به شستن پختن و.... کارهای تکراری.
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۸/۷
داستان در مورد زنی هست که حسرت گذشته رو میخوره و اینکه با ازدواج نتوانسته پیشرفت کنه. البته اینکه این موضوع رو به غذا خوردن ربط داده بی معنی هست، اینکه هر چه به سمت گوشتخواری رفته بیشتر دچار رکود شده. در صورتی که آیا هیچ کدوم از همون دانشجویانی که کله پاچه میخوردن پیشرفت نکرده بودن یا اینکه خودش (حرفی از اجبار زده نشده) کسی رو به عنوان همسر انتخاب می‌کنه که معیار راوی رو نداره. یا آیا هیچ زن متاهلی پیشرفت نکرده؟ اشکال این داستان اینه که حق انتخاب انسانها رو نادیده گرفته. به نظرم برای راوی از صدای زن میانسال به جای زن جوان استفاده میشد بهتر بود. در کل داستان بدی نیست.
جان فورد
۱۴۰۳/۱/۱۹
نویسنده با استفاده از قالب داستانی مینی مالیستی یا داستان کوتاه روش مناسبی برای ورودی ملایم به هزارتوی شخصیت یک زن درونگرا انتخاب کرده. به این روش که ابتدا برشی از زندگی کنونی زن را که شبیه زندگی نورم مردم روزگار است ارائه می دهد و سپس با طراحی یکی دو اتفاق ساده باعث فراخوانده شدن حافظه میان مدت زن و باز شدن سفره خاطرات تلخ و شیرین و ناکامی ها و کامیابی های دوران گذشته وی می گردد. نویسنده با اتخاذ این شیوه نرم، خواننده را با خود به اعماق انباری خاطرات زن برده و او را وامی دارد تا خود درباره آنچه می بیند قضاوت کند...
م.عارفیان
۱۴۰۳/۴/۵
داستان زنی که قسمتی از خاطرات خودش رو مرور می‌کنه و آرزوهای از دست رفته خودش رو مرور میکنه حسرت گذشته رو خوردن... متاسفانه چیزی که خیلی از اطرافیانم درگیر اون هستن مجردها از اینکه چرا ازدواج نکردم متاهل‌ها برعکس کاش مسیر داستان تغییر خاصی داشت چیزی که یاد آور بشه نقش روی بوم زندگی ما از چرخش قلمویی ساخته شده که ما چرخوندیم صدا گذاری عالی و استان جالب ممنون از کتابراه
ستایش کاکاوند
۱۴۰۳/۱/۲
من به این کتاب ۲ ستاره میدم چون صرف روایت داستان زنی که عاشق تحصیل بوده و حالا خانه داری او را اذیت میکنه کافی نیست. خیلی خوب بود ک نویسنده به این موضوع اشاره می‌کردند که قبل ازدواج ما ارزش‌های خودمون رو بشناسیم و طبق اونها زندگی کنیم خانمی که تحصیل جزو ارزش‌های اصلی زندگیش هست حتما لازم در کنار ازدواج ب تحصیل هم بپردازه نا احساس خوشبختی کنه
Saye
۱۴۰۲/۱۰/۲
کتاب خوبی بود، ممنون از خانم آزاد جمشید پور، ممنون از کتابراه، متاسفانه زندگی خیلی از زنان هیچ نتیجه آیی بجز زندگی روزمره نداره، امیدوارم حتی در چنین زندگی روزنه نور امیدی برای همون پیدا بشه.
داستان
زنی که قصد داشت هیئت عملی بشود.
مرسی چوکه همیشه همراه،
مرسی کتابراه همیشه همراه
نمیدونم میخونین یا نه، ولی تنها همدم لحظات من شمایید کتابراه عزیزم ❤️🫂.
Molood
۱۴۰۳/۵/۲۹
کتابی ساده و رَوان، کتابی تلخ که من تلخی اون رو بخوبی حس کردم. تفاوتِ میانِ آنچه در نوجوانی میخوای و آرزوت هست و چیزی که در نهایت، در آینده نصیب آدم میشه با اینکه داستان خیلی ساده بود ولی چون این حس رو تجربه کردم خیلی خوب با کارکتر اصلی ارتباط برقرار کردم ممنونم از نویسنده و راوی ممنونم از کتابراه
A.asgari
۱۴۰۲/۸/۱۷
کتاب درباره‌ی زنی بود که با دیدن کله پاچه یاد خاطرات مجردیش افتاد که چقدر درس میخونده و چقدر دوست داشته که کله پاچه میخوردن و اینکه چقدر دوست داشته پیشرفت کنه ولی شوهر میکنه و هیچ پیشرفتی تویه زندگیش نمیبینه متاسفانه در مملکت ما اینده‌ی بیشتر زن‌ها اینگونه میشه شوهر که میکنن خودشون را فراموش میکنن
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۴/۲۳
دختری که در دانشگاه فقط به درس فکر میکنه و اوقاتی رو برای لذت بردن از زندگی، وقت گذراندن با دوستان و درک زندگی صرف نمیکنه که در آینده باعث پشیمونیش میشه و آینده ای که حتی با تلاش هم بهش نمیرسه. با اینکه خوانش متن رو خود نویسنده به عهده داشت اما خوب اجرا نکرده بود.
میترا رورا🍊🍊🍊🍊🍊🍊
۱۴۰۳/۱/۲
راجب زنی هست که در درس جایگاه بالایی داشت ولی به خاطر ازدواج کردن موقعیت‌های خوب رو از دست داده بود و همیشه حسرت این رو می‌خورد که دیگه مثل قبل باشکوه نیست زندگیش و تا آخر کتاب همین جوری بود ولی کاش نصیحت و پندهایی آخر کتاب می‌داد تا کتاب رو پربارتر می‌کرد
sory estghlaly1998
۱۴۰۲/۸/۷
سلام خسته نباشید. من با این کتاب فقط گریه کردم چقدر من بودم با این تفاوت که کتابهای دانشگاه و توپ فوتبالم را از من گرفتند به اجبار شوهر و پدر شوهر دوتا مادرشوهر دادند دستم داشتم با خودم فکر میکردم چقدر سخت برای یه دختر نرسیدن به آرزوهایش و هر شب با اون آرزوها خوابیدن
مریم معز
۱۴۰۳/۵/۲۰
سلام، خدا قوت. اگر به مفهوم داستان دقت کنیم در مورد دختری است که تحصیلات و شغل برایش مهم بوده و حالا ازدواج کرده است و تمام آرزوهایش در شستن و پختن و خرید کردن وصف شده. در ادامه داستان خانم می‌توانست زمانی که ازدواج کرده است به تحصیلات و شغل خود ادامه دهد
Sin sin
۱۴۰۳/۳/۵
داستان کوتاه بود و جالب شروع شد و توصیفات جالبی هم داشت اما بیانش جوری که انتظار داشتم نبود من پایان قشنگ تری رو براش متصور بودم اینکه اون درس خوندن‌ها نتیجه‌ی ژرف و عمیقا مفیدی روی زندگی‌اش داشته باشه به هر حال کوتاه بود و از این جهت خوب بود
Sin90
۱۴۰۳/۳/۳
داستان کوتاه بود و جالب شروع شد و توصیفات جالبی هم داشت اما بیانش جوری که انتظار داشتم نبود من پایان قشنگ تری رو براش متصور بودم اینکه اون درس خوندن‌ها نتیجه‌ی ژرف و عمیقا مفیدی روی زندگی‌اش داشته باشه به هر حال کوتاه بود و از این جهت خوب بود
فائزه
۱۴۰۳/۲/۱۶
جالب بود و میتونست یه تلنگر برای کسایی باشه که قصد ازدواج دارن. ازدواج به تنهایی مانعی برای پیشرفت محسوب نمیشه. اما چه خوبه که توی انتخاب شریک زندگی دقت کنیم و مردی رو انتخاب کنیم که به جای محدود کردن، ما رو حمایت کنه و از پیشرفتمون خوشحال بشه.
maryam mafakheri
۱۴۰۲/۸/۱۰
با تشکر از پدیدآورندگان این کتاب شنیداری بسیارخوب و کتابراه عزیز و با آرزوی موفقیت برای نویسنده خوش فکر، خانم آزاده جمشیدپور. نگارش خیلی خوب، داستان پردازی و شخصیت سازی داستان عالی بودند، این کتاب جدی دو بار هم لبخند برلب من آورد. موفق باشید
Mozhgan
۱۴۰۲/۸/۳
زنانی که به آنچه میخواستند نرسیدند و همه چی را به آن‌ها تحمیل کردند استعدادهایشان در صندوق خرافات و سنتهای غلط مادر بزرگ‌ها حبس شده و برای همه باید مادر نمونه باشند خواهری و زنانگی کنند بدون آنکه دیگران حتی از او بپرسند چیزی را دوست دارد.
Neli
۱۴۰۲/۹/۱
محتوای داستان تاثیر گذار بود و انگار از سرنوشت خیلی از دختران باهوش و پرتلاش صحبت میکرد. اما صدای راوی و بخصوص نحوه خواندنش بسیار بی روح و سرد و یکنواخت بود و هیچ حسی را منتقل نمیکرد.
پريا رضايي
۱۴۰۲/۸/۶
یک همذات پنداری در این داستان نهفته با تمام زحماتی که توی دوران دانشجویی کشیدم آخرش یه همچین سرنوشتی نصیبم شده تمام کسانی که باهاشون خاطره داشتم توی دوران دانشجویی یا مهاجرت کردن یا دیگه اون شوروحال رو ندارن
Raz
۱۴۰۳/۵/۴
به تصویرکشیدن واقعیت زندگی یک زن که هرچقدر تلاش کند سری از سر‌ها در بیاورد بازهم مسئولیت‌های دستو پا گیری دارد که ممکن است تمام زندگی و تلاش‌ها و آرزوهایش را از دستش بگیرد
سمیه شفیعی
۱۴۰۲/۱۲/۱۷
کتاب روی شعله کم اجاق داستان یک عمر تلاس سخت بی وقفه برای ساخت اینده‌ای درخشان است که پوچ میشود قصه زن‌های زیادی که مجبور شده ان رویاهایشان رو مچاله کرده دور بندازن
منصوره الوند آذری
۱۴۰۲/۹/۱
در کل بخوام بگم جالب نبود داستان مربوط به زنی بود که در گذشته سیر میکرد و حتی با ازدواجش نتونست به اون جایی که میخواست برسه و من واقعا نفهمیدم موضوع کله پاچه رو چرا اینقدر کش داد
خاطره خورشیدی
۱۴۰۳/۶/۲۰
داستان جالبی بود.. به نظرم به زندگی خیلی از ما خانوما شباهت داره.. که زندگی جوری ما رو غرق در خودش کرده که هیچ رد پایی از اهداف مجردی در ایندمون باقی نمونده
Fariba harati
۱۴۰۳/۱/۱۳
کتاب کوتاه و آموزنده‌ای بود اگر برای زمانی که میزارین ارزش قایل هستید به اندازه‌ای که وقتتون و میگیره به همون اندازه میتونه براتون لذت بخش و آموزنده باشه
📚 احسان نظری 📚
۱۴۰۳/۱/۶
همه داستان در مورد حسرت خوردن‌ یک زن هست بعد که ازدواج میکنه. خیلی از انسان ها به هر چه که لایقش بودن نرسیدند. ‌ای کاش‌ یک ذره امید توی داستان بود.
نیلوفر حاج علی اکبری
۱۴۰۲/۱۱/۱۱
درسته که هر کدام از ما در دوران مجردی و تحصیل رویاهایی داریم اما در این دوره زمانه نه مجبورمان به ازدواج کرده‌اند نه این که خانه داری کار عبث و بیهوده‌ای است.
نسرین پورغلامی
۱۴۰۳/۱/۷
نویسنده سعی در بیان تغییرات به وجود آمده در عادات و روند روزانه زندگی بعد از گذشت زمان دارد که با نوعی زبان کمدی ولی کمی تلخ درآمیخته است
Negin
۱۴۰۲/۱۲/۲۸
عالی بود، روایت واقعی زندگی بود، خیلی تلخ و دردناکه ک کلی از عمر گذاشته بشه برا تحصیل و تهش ختم بشه ب خونه داری و بچه داری
طیبه احمدی
۱۴۰۲/۱۰/۱۱
روایت پخته و نثر روانی داشت. بنظر من خیلی خوب بود. اما شخصیت پردازیش زیاد قوی نبود. تا دقیقه پنج و شش نمیدانستم شخصیت زن است یا مرد. یا علی
ش.ع
۱۴۰۲/۸/۲۰
نثری بسیار روان و ادمی رو به تفکر در گذشته و حسرت ارزوهایی که داشته و نتوانست به انها برسد میبرد
با ارزوی موفقیتهای بیشتر
م.بهمنی
۱۴۰۲/۸/۶
داستان خیلی زیبا خوانده می‌شد و من با شنیدن هر جمله‌ از داستان، گوشه‌ای از خاطراتم که کمی هم به داستان مرتبط بود از ذهنم عبور میکرد...
صالحی
۱۴۰۳/۱/۲۲
بیان گرم و دلنشین داشت که داستان رو جذاب تر کرده بود اما تنها بدیش این بود که خیلی کوتاه بود اما دوسش داشتم
احسان 🙂
۱۴۰۳/۱/۶
کتاب صوتی روی شعله کم اجاق و همکاری آزاد جمشیدپور خیلی خوب بود من که دوست داشتم امیدوارم ازش لذت ببرید
فاطمه سلیمی
۱۴۰۳/۱/۱
درمورد تصور مردسالاری و زن سالاری نگرش‌هایی بهتون میده که زن رو چطور و مرد رو چطور ببینید کتاب خوبی بود
مجیدناجی
۱۴۰۲/۱۰/۱۱
مشکلات خانوم‌های جامعه ما بود اما‌ ای کاش تشبیه ایشون گوسفند نبود. نگاهی منفی داشت به خانوم‌های خانه دار
ماهور نامی
۱۴۰۲/۱۰/۷
چه قدر یاد خودم افتادم درس و دانشگاه که هیچ استفاده‌ای نکردم با همسری اجازه کار نداد و الان در حسرت جوونی که تموم شد.
سارا اکبریان
۱۴۰۲/۹/۳
واقعا زیبا و مفهومی بود و میشه نتیجه‌های زیادی گرفت. تلاش برای آینده و نتیجه‌ای متفاوت از تلاش ها........!!!!
pirzad
۱۴۰۲/۸/۲۰
عجب داستان آشنایی واقعا هر روز شاهد این موارد هستیم زن‌های که دست از رویاهاشون کشیدن و خودشون وقف شوهر و بچه هاشون کردن
مریم
۱۴۰۲/۸/۱۰
خب این کتاب هم تجربه‌ای بود برای من که چندین سال است در خانه کتابهای مختلف خوانده‌ام ممنونم از کتابراه ونویسنده،،،
شیرین هاشمی
۱۴۰۲/۸/۷
همیشه از شنیدن خاطرات دوران دانشجویی لذت میبرم
خصوصا که با لحن خودمونی گفته بشه
طیبه عافیت خواه
۱۴۰۳/۷/۵
تک بعدی به زندگی نگاه کرده بود. میتونست تو زندگیش موفق تر شه. خودش نخواسته. بنظر من
فرزانه نان پز
۱۴۰۳/۴/۱۳
در قصه ماجرای خاص و هیجان انگیزی دیده نشد. کاش حداقل یک نقطه شروع یا پایان جذاب داشت.
پروانه تاجی
۱۴۰۳/۴/۲
به یاد زندگی خودم افتادم کاش آخرش یه جور جالب تمام میشد در هر صورت تشکر از خانم آزاده جمشید پور
Fatemeh Bahadori1377
۱۴۰۲/۹/۲۰
خیلی جالب بود واقعا یه لحظه احساس کردم داستان خودم است آدم دلش برای خاطراتش تنگ میشه
رامین غیاثی
۱۴۰۲/۹/۱۷
زندگی روز مره ما زندگی که مث برق و باد میرود و فقط گیر افکار گذشته و پوچ کی و چرا کی هستیم
شبنم الیوند
۱۴۰۲/۹/۲
چقدر هستند زنانی که به آرزوهای خود نرسیدند و حسرت خوردند و سکوت کردن و تنها افسوس و صد افسوس
مصطفی حیدری
۱۴۰۲/۸/۱۶
بسیار زیبا با دیدی متفاوت تلنگری به ما می‌زند که در روزمرگی گذشته را فراموش کردیم.
نسیم
۱۴۰۲/۸/۱۵
صدای گوینده را دوست نداشتم هیچ حسی رامنقل نمیکرد منتظر بودم اتفاق خاصی بیفتد که یکباره تمام شد!!
1 2 >>