نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی روی شعله کم اجاق

روی شعله کم اجاق
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
00
داستان در مورد یک زن بود که از خاطرات دوران دانشجوییاش میگفت اینکه همکلاسی هایش بعضی موقعها با هم صبحانه کله پاچه میخورند و او چقدر از کله پاچه بدش میآید. اما حالا شوهر چاقی دارد که عاشق کله پاچه است و او مجبور است برایش بپزد. او در دانشگاه جز نخبگان بود و با دختری رقابت تحصیلی داشته اما از همه آن چیزها فقط کله پاچه درست کردن برایش مانده و اینکه نمرات تحصیلی بچه هایش را بپرسد. در واقع او کمی غمگین است و اینکه میگوید اگر سرما به مغز برسد تی پوشیدن پشم نیز ما را گرم نمیکند و مهم دل است که باید گرم باشد او از اینکه شوهری چاق دارد ناراحت است. دختری که از درس خواندن در دانشگاه و این همه تحصیلات فقط خانه داری برایش مانده بسیار افسوس میخورد و با یاد اون روزها آه میکشد و تنها چیزهایی که به یادش میآید این است که چگونه گوشت باید بخرد و چگونه غذا بپزد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.