نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آخر هفته دخترانه - جودی گرمن
4.3
867 رای
مرتبسازی: پیشفرض
قبل از هر چیز باید تاکید کنم اجرای خانم محرابی فوق العاده و بی نظیر بود و واقعا هنرمند متبحری هستند؛ احسنت. واما داستان شنیدنی آخر هفته دخترانه یک رمان واقع گرا از زندگی پنج دختر دانشجو هست که بعد از سالها دوباره به دعوت یکی از دوستان دور هم جمع میشن تا تجدید خاطری باشه از دوران شادی که در سالهای تحصیل با هم داشتند. نویسنده به گونه ای داستان را شرح داده که خواننده (شنونده) کاملا میتونه در فضای داستان و وقایع روی داده قرار بگیره و گویی تمام شخصیتها و مکان ها قابل رویتند و بهتر از یک فیلم میتونی محیط داستان را درک کنی. علاوه بر طرح داستان شما را می بره به ویژگی های شخصیتی هریک از افراد و کمک می کنه دیدگاهشون را درک کنید و چه بسا که در زندگی شخصی و مراوده های اجتماعی خودتون به کار بیان و بتونید درس بگیرید. موضوع داستان از همین رو با وجود تکراری بودن جالب بود و در روانشناسی و ارتباط های اجتماعی می تونست قابل تامل باشه. خیلی بهتر و جامع تر از یک فیلم. می شه گفت که شما گویی یک فیلم صوتی میدیدین که باز هم تاکید می کنم با اجرای فوق العاده خانم محرابی بسیار جالب و تاثیر گذار بود. حتما شنیدنش را توصیه می کنم. 🙏🙏👏
نظر و نقد:
رمان "آخر هفته دخترانه" نوشته جودی گرمن، با داستانی پر از رمز و راز و شخصیتهای پیچیده، مخاطب را به دنیایی از تعلیق و کنجکاوی دعوت میکند. جون مودی، شخصیت اصلی و راوی داستان، با گذشتهای پر از رقابت و روابط پیچیده، به مهمانی دوست دوران دانشگاهش میرود و این سفر، خاطرات و مسائل ناتمام گذشته را برای او زنده میکند.
در این داستان، جون به عنوان یک راوی غیرقابل اعتماد معرفی میشود، که این امر میتواند برای خواننده هم جذاب و هم چالشبرانگیز باشد. این نوع روایت ممکن است خواننده را در تشخیص حقیقت داستان دچار تردید کند و به او اجازه دهد تا در تعبیر و تفسیر وقایع داستان، نقش فعالتری داشته باشد.
از نظر ساختاری، کتاب با بکارگیری فلشبکها و تغییرات زمانی، به خوبی توانسته است عمق بیشتری به داستان و شخصیتها ببخشد. با این حال، برخی خوانندگان ممکن است از پایانبندی کتاب رضایت کامل نداشته باشند و احساس کنند که میتوانست بهتر از این باشد.
در مجموع، "آخر هفته دخترانه" یک اثر خواندنی است که میتواند برای برخی خوانندگان بسیار لذتبخش و برای برخی دیگر ممکن است کمی چالشبرانگیز باشد. این کتاب میتواند برای کسانی که به داستانهای معمایی و روانشناختی علاقهمند هستند، یک انتخاب مناسب باشد.
رمان "آخر هفته دخترانه" نوشته جودی گرمن، با داستانی پر از رمز و راز و شخصیتهای پیچیده، مخاطب را به دنیایی از تعلیق و کنجکاوی دعوت میکند. جون مودی، شخصیت اصلی و راوی داستان، با گذشتهای پر از رقابت و روابط پیچیده، به مهمانی دوست دوران دانشگاهش میرود و این سفر، خاطرات و مسائل ناتمام گذشته را برای او زنده میکند.
در این داستان، جون به عنوان یک راوی غیرقابل اعتماد معرفی میشود، که این امر میتواند برای خواننده هم جذاب و هم چالشبرانگیز باشد. این نوع روایت ممکن است خواننده را در تشخیص حقیقت داستان دچار تردید کند و به او اجازه دهد تا در تعبیر و تفسیر وقایع داستان، نقش فعالتری داشته باشد.
از نظر ساختاری، کتاب با بکارگیری فلشبکها و تغییرات زمانی، به خوبی توانسته است عمق بیشتری به داستان و شخصیتها ببخشد. با این حال، برخی خوانندگان ممکن است از پایانبندی کتاب رضایت کامل نداشته باشند و احساس کنند که میتوانست بهتر از این باشد.
در مجموع، "آخر هفته دخترانه" یک اثر خواندنی است که میتواند برای برخی خوانندگان بسیار لذتبخش و برای برخی دیگر ممکن است کمی چالشبرانگیز باشد. این کتاب میتواند برای کسانی که به داستانهای معمایی و روانشناختی علاقهمند هستند، یک انتخاب مناسب باشد.
سلام و درود
من منتقد حرفهای نیستم.. با تشکر از نشرصوتی نوین کتاب گویا و همینطور تشکر بخصوص از صدا و هنر گویندگی خانم آشامحرابی که جذابیت داستان را دوچندان نمود... من این کتاب رو برای شنیدن پیشنهاد میکنم، شخصیتها بخوبی ساخته و پرداخته شده است و در روند داستان به پختگی مطلوب رسیدهاند که خب توقعی دیگر نمیشد از جودی گرمن داشت، اما به نظر من، بااینکه روند قطرهچکانی و تکنیک نویسنده برای آگاهی بخشیدن و ارائهء اطلاعات را دوست داشتم، اما منطق درست و عقلانی در محتوای اطلاعات ارائه شده وجود نداشت، از نظر روانشناسی و حتی داستانپردازی، قتل همخون به این شکل اتفاق نمیافتد، انسانی که نزدیکترین شخصی که رابطهء خونی با او دارد را میکشد، به دو حالت به تصویر کشیده میشود، قاتل به عذاب وجدان کشندهای مبتلا میشود، یا شخصیت به شدت روانی و قابل درک و ملموس خواهد بود، هیچ انسان سالمی نمیتواند در یک حرکت و در اولین تجربه جنایت، مادر خود را به راحتی کشته و جسد او را سربه نیست کند و این را کاملا پنهان سازد، و طبیعتا چنین شخصیتی به راحتی شناسایی میشود و نمیتواند از یک طرف هم روانیه بالفطرهای باشد که مادر خود را کشته و هم انسانی باهوش و مسلط به رفتار خود که به خوبی آنرا پنهان کند...
از نظر من، نویسندگانی که در نهایت ماجراهای معماگونه، قاتل را فردی اینچنین از میان خانوادهء مقتول ارائه میکنند، توانائیه نوشتن آثار جنائی و معمایی ندارند...
اما بنده از قصهگویی و نوع بیان و تصویرسازی این داستان را دوست داشتم و از رون و ریتم پیشروی قصه لذت بردم، باشد که نقد من مورد توجه و کمک کننده واقع گردد...
باتشکر از کتابراه و زحمات مقدسشان...
من منتقد حرفهای نیستم.. با تشکر از نشرصوتی نوین کتاب گویا و همینطور تشکر بخصوص از صدا و هنر گویندگی خانم آشامحرابی که جذابیت داستان را دوچندان نمود... من این کتاب رو برای شنیدن پیشنهاد میکنم، شخصیتها بخوبی ساخته و پرداخته شده است و در روند داستان به پختگی مطلوب رسیدهاند که خب توقعی دیگر نمیشد از جودی گرمن داشت، اما به نظر من، بااینکه روند قطرهچکانی و تکنیک نویسنده برای آگاهی بخشیدن و ارائهء اطلاعات را دوست داشتم، اما منطق درست و عقلانی در محتوای اطلاعات ارائه شده وجود نداشت، از نظر روانشناسی و حتی داستانپردازی، قتل همخون به این شکل اتفاق نمیافتد، انسانی که نزدیکترین شخصی که رابطهء خونی با او دارد را میکشد، به دو حالت به تصویر کشیده میشود، قاتل به عذاب وجدان کشندهای مبتلا میشود، یا شخصیت به شدت روانی و قابل درک و ملموس خواهد بود، هیچ انسان سالمی نمیتواند در یک حرکت و در اولین تجربه جنایت، مادر خود را به راحتی کشته و جسد او را سربه نیست کند و این را کاملا پنهان سازد، و طبیعتا چنین شخصیتی به راحتی شناسایی میشود و نمیتواند از یک طرف هم روانیه بالفطرهای باشد که مادر خود را کشته و هم انسانی باهوش و مسلط به رفتار خود که به خوبی آنرا پنهان کند...
از نظر من، نویسندگانی که در نهایت ماجراهای معماگونه، قاتل را فردی اینچنین از میان خانوادهء مقتول ارائه میکنند، توانائیه نوشتن آثار جنائی و معمایی ندارند...
اما بنده از قصهگویی و نوع بیان و تصویرسازی این داستان را دوست داشتم و از رون و ریتم پیشروی قصه لذت بردم، باشد که نقد من مورد توجه و کمک کننده واقع گردد...
باتشکر از کتابراه و زحمات مقدسشان...
علاقه به ژانرهای مختلف در بیشتر افراد سبب سوق پیدا کردن به همان نوع کتاب هاست. ژانر مهیج معمایی علاوه بر دنبال کردن یک داستان، یکسری نکات جالب توجه نیز در بر دارد. وقتی یک راز در داستان نهفته باشد لذت دنبال کردن داستان دو چندان است و بدون اینکه خود خواسته باشد آدمی یک داستان را یک نفس مطالعه می کند. تا سرانجام به نتیجه که همان پی بردن به راز نهفته در دل قصه است، میرسند. در کتاب آخر هفته دخترانه با چندین معما در روایتی که جنایت همراه دارد روبرو می شویم. نظام مند بودن در این داستان نشانه ی بارزی است که سبب دنبال کردن بی کم و کاست آن توسط خواننده می شود. در هر بخش یک سری اطلاعات تازه رونمایی می شوند که هر چند باعث حل شدن بعضی سوالات هستند اما باز هم معماهای دیگری را ایجاد می کنند. قدرت نویسنده در بخش های میانی بسیار زیاد به چشم می خورد. شاید خواننده حدس درست را پیش بینی کند اما جذاب بودن داستان منجر به ادامه مطالعه توسط کتابخوان عزیز می شود. پرداخت به چگونگی اتفاقات در دل داستان قابل توجه است. خواندن آن را به دوستان کتابخوانم پیشنهاد می دهم. جودی گرمن در کتاب آخر هفته دخترانه به خوبی عمل کرده است. صوت کتاب هم دل نشین است.
اول از هر حرفی، از خانم محرابی ممنونم برای خوانش جذاب و هیجان انگیز این کتاب. خوانش عالی بود، شخصیتها به خوبی از هم تفکیک شدند و متوجه تغییر شخصیتها میشین.
خود کتاب هم برای من واقعا جذاب و هیجانانگیز بود. داستان ۵ دختر جوان که به یک دورهمی دوستانه رفتند و اتفاقات جالبی میافته.
قتلی اتفاق افتاده که نویسنده خیلی خوب تونسته تصویرسازی کنه. شما انگار دارین فیلم میبینین و خودتون رو وسط داستان تصور میکنید.
مناز اینکه در طول داستان بین گذشته و حال پرش اتفاق میافتاد و خاطراتی مطرح میشد، خوشم اومد. کلا این سبک رو دوست دارم.
در طول داستان، اطلاعاتی دریافت میکنید که من از اواسط داستان متوجه شدم قاتل کی هست. البته زیاد رمان جنایی معمایی گوش دادم شاید این باعث شده دستم به ریزترین موارد زیاد باشه پس نمیتونم بگم که داستان ضعیف بود که متوجه اصلش شدم
هیجان قابل قبولی داشت، اکثر مواقع رمان تعلیق خوبی داشت و گاهی ضربان قلب رو تند میکنه.
خوانش خانم محرابی هم که زیبایی این اثر رو بیشتر کرده بود.
مندوستش داشتم و به نظرم برای افرادی که داستانهای جنایی معمایی دوست وارند، خوبه
ممنوناز کتابراه عزیز که شده دوست خوب من در ایامی که واقعا نمیتونم به خاطر چشمام، کتاب بخونم و فقط میتونم نسخههای صوتی رو گوش بدم.
ممنوناز مترجم عزیز و ممنون از ناشران این اثر
خود کتاب هم برای من واقعا جذاب و هیجانانگیز بود. داستان ۵ دختر جوان که به یک دورهمی دوستانه رفتند و اتفاقات جالبی میافته.
قتلی اتفاق افتاده که نویسنده خیلی خوب تونسته تصویرسازی کنه. شما انگار دارین فیلم میبینین و خودتون رو وسط داستان تصور میکنید.
مناز اینکه در طول داستان بین گذشته و حال پرش اتفاق میافتاد و خاطراتی مطرح میشد، خوشم اومد. کلا این سبک رو دوست دارم.
در طول داستان، اطلاعاتی دریافت میکنید که من از اواسط داستان متوجه شدم قاتل کی هست. البته زیاد رمان جنایی معمایی گوش دادم شاید این باعث شده دستم به ریزترین موارد زیاد باشه پس نمیتونم بگم که داستان ضعیف بود که متوجه اصلش شدم
هیجان قابل قبولی داشت، اکثر مواقع رمان تعلیق خوبی داشت و گاهی ضربان قلب رو تند میکنه.
خوانش خانم محرابی هم که زیبایی این اثر رو بیشتر کرده بود.
مندوستش داشتم و به نظرم برای افرادی که داستانهای جنایی معمایی دوست وارند، خوبه
ممنوناز کتابراه عزیز که شده دوست خوب من در ایامی که واقعا نمیتونم به خاطر چشمام، کتاب بخونم و فقط میتونم نسخههای صوتی رو گوش بدم.
ممنوناز مترجم عزیز و ممنون از ناشران این اثر
خطر اسپویل
حسرت بیفایدهی جون مودی
آیا شده از دور حسرت زندگی یکی را خورده باشید اما وارد زندگی طرف که شده باشید، دیده باشید زندگی خودتان خیلی سرتر است؟
این برای جون مودی در آخر هفتهی دخترانه اتفاق افتاد.
رمان جنایی آخر هفتهی دخترانه نوشتهی جودی گرمن است. البته من کتاب صوتی آنرا که عیدانه از کتابراه گرفته بودم گوش دادم. سدی نویسندهای مشهور و رقیب عشقی سابق جون مودی، او و دیگر دوستان قدیمیاش را دعوت میکند تا دریک دورهمی شرکت کنند. یک روز جون و دیگر دوستانش بدون خاطرهای از شب گذشته بیدار میشوند، سدی را در خانه نمییابند. زمانی که به دنبال او میگردند، اتاقش را نامرتب میبینند و حتی روی پله ردی از خون پیدا میکنند. پای پلیس هم به ماجرا کشیده میشود. جون که در دانشگاه ادبیات انگلیسی تدریس میکند به علت دیدار با عشق سابق خود یعنی همسر سدی چند شب پیش، اولین مظنون ماجراست. برای رهایی خودش بررسی و تحقیقات را شروع میکند. متوجه میشود همهی دوستان دیگر و حتی همسر و دختر نوجوان سدی انگیزههای قوی برای قتل او دارند. به کمک دوست صمیمیترش اسناد جرم را در گوشی دختر سدی پیدا میکنند و نامزد دختر را که دانشجوی داروسازی است و دختر با کمک او داروی بیهوش کننده را گیر آورده به صحنه میکشانند و از او اعتراف میگیرند. دختر سدی به جرم قتل غیر عمد و پدرش- همان عشق سابق جون که فکر میکرد خیلی تحفه است – به جرم همدستی با دخترش در قتل غیر عمد همسرش به دام میافتند و توسط پلیس دستگیر میشوند.
خلاصه به سبک مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد در کتاب غلاغه به خونش نرسید نتیجه میگیریم خوب نیست آدم مثل جون مودی حسرت زندگی یکی دیگر را بخورد.
ببخشید قصه را اسپویل کردم.
حسرت بیفایدهی جون مودی
آیا شده از دور حسرت زندگی یکی را خورده باشید اما وارد زندگی طرف که شده باشید، دیده باشید زندگی خودتان خیلی سرتر است؟
این برای جون مودی در آخر هفتهی دخترانه اتفاق افتاد.
رمان جنایی آخر هفتهی دخترانه نوشتهی جودی گرمن است. البته من کتاب صوتی آنرا که عیدانه از کتابراه گرفته بودم گوش دادم. سدی نویسندهای مشهور و رقیب عشقی سابق جون مودی، او و دیگر دوستان قدیمیاش را دعوت میکند تا دریک دورهمی شرکت کنند. یک روز جون و دیگر دوستانش بدون خاطرهای از شب گذشته بیدار میشوند، سدی را در خانه نمییابند. زمانی که به دنبال او میگردند، اتاقش را نامرتب میبینند و حتی روی پله ردی از خون پیدا میکنند. پای پلیس هم به ماجرا کشیده میشود. جون که در دانشگاه ادبیات انگلیسی تدریس میکند به علت دیدار با عشق سابق خود یعنی همسر سدی چند شب پیش، اولین مظنون ماجراست. برای رهایی خودش بررسی و تحقیقات را شروع میکند. متوجه میشود همهی دوستان دیگر و حتی همسر و دختر نوجوان سدی انگیزههای قوی برای قتل او دارند. به کمک دوست صمیمیترش اسناد جرم را در گوشی دختر سدی پیدا میکنند و نامزد دختر را که دانشجوی داروسازی است و دختر با کمک او داروی بیهوش کننده را گیر آورده به صحنه میکشانند و از او اعتراف میگیرند. دختر سدی به جرم قتل غیر عمد و پدرش- همان عشق سابق جون که فکر میکرد خیلی تحفه است – به جرم همدستی با دخترش در قتل غیر عمد همسرش به دام میافتند و توسط پلیس دستگیر میشوند.
خلاصه به سبک مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد در کتاب غلاغه به خونش نرسید نتیجه میگیریم خوب نیست آدم مثل جون مودی حسرت زندگی یکی دیگر را بخورد.
ببخشید قصه را اسپویل کردم.
سدی مکتاویش دختری تمامیت خواه است که از دوران تحصیل این اخلاق را دارد که بر روابطش با دوستان صمیمی اش تاثیر منفی میگذارد. داستان کتاب از اینجا شروع می شود که بعد از چندین سال دوری دوستان صمیمی دوران دانشگاه قصد دارند همدیگر را ملاقات کنند و در جریان این مهمانی سدی به قتل میرسد اما چون شخصیت های داستان حافظه خود را موقت ازدست می دهند وبه دلیل رابطه ای که با سدی داشته اند نمی خواهند به پلیس اطلاع دهند چون هریک خود را به نوعی مظنون اصلی این قتل می بینند ولی دست به کاراگاه بازی میزنند تا خود قاتل و سدی را پیدا کنند و موفق عمل می کنند. کتاب به جز داستان اصلی چند داستان فرعی هم دارد که فقط یکی از آن ها بر داستان اصلی تاثیر گذار است و آن هم داستان عشق وعاشقی دختر سدی است وسایر داستان های فرعی تاثیر چندان خاصی بر جریان داستان کتاب ندارند. در رابطه با نقد کتاب چهار نکته مفید را بیان می کنم نکته اول شخصیت تمامیت خواه وسلطه جوی سدی است به دلیل اینکه میخواهد بر همه ی افراد نزدیکش نظارت داشته باشد تنش های بی دلیل وبی خودی را رقم میزند و همین هم باعث مرگش میشود نکته دوم در رابطه با کاراکتر دوم داستان است که کتاب از دید او شروع میشود و ادامه پیدا میکند و دربین اطرافیان سدی تنها کسی است که سدی نمی توان بر اوسلطه پیدا کند و به دلیل اینکه از دید این شخصیت بیان می شود در تمام حوادث فرعی حضور دارد نکته سوم اتفاقات وجزئیات روابط شخصیت ها با سدی است که باعث ایجاد ترس بین این افراد میشود که به پلیس اطلاع ندهند تا به قتلی که مرتکب نشده اند متهم نشوند و همین مسئله اگر نبود به راحتی حجم کتاب نصف میشد و عالی بود نکته چهارم هم اجرای خوب و کم نقص خانم مهرابی است که قابل قبول است گرچه ایراداتی هم دارد
راوی داستان فوق العاده بود و اما خود داستان
نویسنده خیلی جاها زیادی به داستان جزئیات داده بود که روند داستان رو خسته کننده میکرد و خیلی از جزئیات غیر ضروری بودند و روند داستانو کند میکردند به شخصه قبل شروع شدن فصل ششم میخواستم خوندن رو قطع کنم اما از فصل ۶ به بعد تونست با مکالمات و افشای رازهای شوکه کننده شخصیتها کمی روند داستانی رو جالب تر کنه درضمن این داستان روند داستانی رو برا اساس مکالمات بین شخصیتها پیش میبرد تا اتفاقو رخداد، همین حالت بعضی جاها میتونه خسته کننده و حتی عصبی کننده باشه ولی پایانش رو با جمله خیلی خوبی تموم کرد (هر چیزی که بر مبنای امید هست باید به اتفاق افتادنش شک کرد) پس با یک پایان شاد کاملو بی عیب و نقص تمومش نکرد در هر صورت این احتمالو ب وجود اورد که این شادی میتونه زودگذر و سطحی باشه و همین باعث میشه که به این کتاب امتیازهه کاملو بدم در کل کتابش از اینکه تا آخر گوشش بدید ناامیدتون نمیکنه چون به شخصه خودم میخواستم اواسط ولش کنم ولی الان پشیمون نیستم
نویسنده خیلی جاها زیادی به داستان جزئیات داده بود که روند داستان رو خسته کننده میکرد و خیلی از جزئیات غیر ضروری بودند و روند داستانو کند میکردند به شخصه قبل شروع شدن فصل ششم میخواستم خوندن رو قطع کنم اما از فصل ۶ به بعد تونست با مکالمات و افشای رازهای شوکه کننده شخصیتها کمی روند داستانی رو جالب تر کنه درضمن این داستان روند داستانی رو برا اساس مکالمات بین شخصیتها پیش میبرد تا اتفاقو رخداد، همین حالت بعضی جاها میتونه خسته کننده و حتی عصبی کننده باشه ولی پایانش رو با جمله خیلی خوبی تموم کرد (هر چیزی که بر مبنای امید هست باید به اتفاق افتادنش شک کرد) پس با یک پایان شاد کاملو بی عیب و نقص تمومش نکرد در هر صورت این احتمالو ب وجود اورد که این شادی میتونه زودگذر و سطحی باشه و همین باعث میشه که به این کتاب امتیازهه کاملو بدم در کل کتابش از اینکه تا آخر گوشش بدید ناامیدتون نمیکنه چون به شخصه خودم میخواستم اواسط ولش کنم ولی الان پشیمون نیستم
جودی گرمن قلم خاصی دارد و این قدرت نویسنده کتاب در آخر هفته دخترانه مشخص شده است. جودی گرمن داستانی مهیج و اسرارآمیزی را در این کتاب بیان میکند. کتاب دیالوگ ساده و روتین اجتماعی دارد. دنیای واقعی از زندگی انسان امروزی را حکایت میکند اعم از عشق و روابط خانوادگی و ازدواج و خیانت و کار. داستان کشش و هیجان را در خواننده برای به انتها رساندن داستان، را ایجاد میکند. از ابتدا کشف راز و معمای جنایت داستان امری بدیهی نیست و جودی گرمن به خوبی مطلب را رازآلود میکند. این رمزگشایی غیرواقعی و تخیلی نیست و تفکر را به راحتی در مخاطب بر میانگیزد. مخاطب خاص کتابهای معمایی جنایی برای کتاب آخر هفته دخترانه مناسب است. رخدادهای داستان غیرقابل حدس زدن نیز است و آشا محرابی گوینده صدای خوبی دارد اما یکنواخت و طوطی وار است. اینکه جودی گرمن از تبحر در پیچش داستان برخوردار است شکی نیست و این توانایی را نیز دارد که هر شخصیت کتابش را جداگانه تعریف کند و در این مقطع زمانی داستانش آنها را پیش ببرد.
با درود. کتاب آخر هفته دخترانه یک کتاب معمایی هیجان انگیز بود که با اجرای زیبای خانم آشا محرابی بسیار هم دلنشین تر شده بود. اصلیترین موضوع در گویندگی کتاب انتقال حس شخصیت به شنونده است که خانم محرابی خیلی خوب توانسته بودن این کار را انجام بدهند. اما کتاب، داستان با ریتم خوبی شروع شد و سرعت داستان در طول داستا مناسب بود و کم و زیاد نمیشد. بیان یک داستان از دید اول شخص معمولا با توصیفهای زیادی همراه نیست و بیشتر چیزی بیان میشه که شخصیت خودش دیده باشه و بیان کنه. توصیفهای مکانها و زمانها همه خوب و به موقع و به اندازه بودند. شخصیت پردازی خوبی شکل گرفته بود و میشد تفاوت شخصیت هر فرد را از روی رفتار و حرفهاش فهمید. معمای داستان جالب بود این که هر کدوم از شخصیتها میتونستن مضنون باشند، من خودم بهام خیلی مضنون بودم و به نظرم انگیزهاش از بقیه بیشتر بود برای انجام قتل اما اینکه دخترش قاتل بود شوکه کندده بود. و اینکه راحت با موضوع کنار اومده بود و خیلی طبیعی داشت نقش بازی میکرد. این موضوع تو ذوق میزد و حداقل باید چند تا نشونه از اینکه ماردش رو کشته تو رفتارش میبود مثل ناراحتی خیلی زیاد مثل عذاب وجدان و حتی کابوس دیدن در شب ولی اون خیلی راحت رفته بود و خوابیده بود و انگار نه انگار که مادرش را کشته. در کل داستان خوبی بود و سپاس از کتابراه و گوینده...
"آخر هفته دخترانه" نوشته جودی گرمن، یکی از رمانهای معاصر است که به بررسی روابط دوستانه، خانوادگی و چالشهای شخصی زنان میپردازد. این کتاب با زبانی روان و داستانی جذاب، مخاطبانش را به دنیای پرهیجان و پرچالش زندگی زنان میبرد.
یکی از نقاط قوت این رمان، توانایی نویسنده در خلق شخصیتهای باورپذیر و زنده است. هر شخصیت در این داستان دارای ویژگیهای منحصربهفرد و قابل همدلی است که خواننده را به خوبی با احساسات و تجربیات آنها همراه میکند. داستان بر محور چند زن که برای یک آخر هفته خاص دور هم جمع میشوند تمرکز دارد و با نگاهی دقیق به زندگی و مشکلات شخصی هر یک از آنها، به بررسی موضوعاتی همچون دوستی، عشق، خیانت، و خودشناسی میپردازد.
علاوه بر این، گرمن با استفاده از دیالوگهای طبیعی و صحنهپردازیهای دقیق، توانسته است فضایی واقعگرایانه و جذاب ایجاد کند که خواننده را درگیر داستان میکند. او همچنین با پرداختن به جزئیات کوچک زندگی روزمره، حس همذاتپنداری را در خواننده تقویت میکند.
در عین حال، ممکن است برخی خوانندگان احساس کنند که داستان در برخی قسمتها کمی کلیشهای یا پیشبینیپذیر است. با این وجود، توانایی نویسنده در ایجاد تعلیق و پرداختن به جزئیات روانشناختی شخصیتها، این نقیصه را جبران میکند.
در مجموع، "آخر هفته دخترانه" اثری است که با پرداختن به موضوعات مهم و چالشبرانگیز زندگی زنان، و با زبانی ساده و صمیمی، تجربهای لذتبخش و تفکر برانگیز را برای خوانندگان فراهم میکند.
یکی از نقاط قوت این رمان، توانایی نویسنده در خلق شخصیتهای باورپذیر و زنده است. هر شخصیت در این داستان دارای ویژگیهای منحصربهفرد و قابل همدلی است که خواننده را به خوبی با احساسات و تجربیات آنها همراه میکند. داستان بر محور چند زن که برای یک آخر هفته خاص دور هم جمع میشوند تمرکز دارد و با نگاهی دقیق به زندگی و مشکلات شخصی هر یک از آنها، به بررسی موضوعاتی همچون دوستی، عشق، خیانت، و خودشناسی میپردازد.
علاوه بر این، گرمن با استفاده از دیالوگهای طبیعی و صحنهپردازیهای دقیق، توانسته است فضایی واقعگرایانه و جذاب ایجاد کند که خواننده را درگیر داستان میکند. او همچنین با پرداختن به جزئیات کوچک زندگی روزمره، حس همذاتپنداری را در خواننده تقویت میکند.
در عین حال، ممکن است برخی خوانندگان احساس کنند که داستان در برخی قسمتها کمی کلیشهای یا پیشبینیپذیر است. با این وجود، توانایی نویسنده در ایجاد تعلیق و پرداختن به جزئیات روانشناختی شخصیتها، این نقیصه را جبران میکند.
در مجموع، "آخر هفته دخترانه" اثری است که با پرداختن به موضوعات مهم و چالشبرانگیز زندگی زنان، و با زبانی ساده و صمیمی، تجربهای لذتبخش و تفکر برانگیز را برای خوانندگان فراهم میکند.
سلام دوستان
تابحال شده درحال رانندگی فیلم ببینید؟ درسته حنی نمیشه بدون بلوتوث با موبایل صحبت کرد چه برسه که جلو چشممون فیلم هم ببینیم! اما با شنیدن این کتاب این اتفاق برای من افتاد. سالهاست که کتابراه رفیق لحظههای رانندگیتنهایی منه و تابحال چندین کتاب صوتی باگویشهای قوی ازآن گوش دادم ولی تابحال فیلم اونو اینقدر زنده تصور نکرده بود که اینبار کردم آن هم باارائه فوق العاده خانم آشا محرابی. من آشا رابعنوان هنرپیشه مدتهاست میشناسم وبازیگر دوست داشتنی وتوانمندی میدونمش اما با شنیدن این کتاب وتصور شخصیتها وتیپهای مختلفی که یک تنه ارائه میکرد پی بردم که گویندهی بسیار توانمندی است. راستش را بخواهید با کلی شک وتردیدوکنجکاوی شروع به شنیدن کتاب کردم. اسم چندان جذابی نداشت و کمی لوس به نظر میرسید اما نام آشا بعنوان کتابخوان وپرفروش بودن آن نظرم را جلب کرد ووای دیگه چی بگم!.....
که دیگه نمیتوانم زمینش بذارم. منی که توراه کارم بیست دقیقه، نیم ساعت کتاب گوش میدادم به حدی جذب داستان وگویش فوق العاده آشا شدم که به محض فرصت درخونه هدفون تو گوشمه و کتابو گوش میدم الان وسط فصل هفتمم وهنوز تمومش نکردم ولی کاملا جذبش شدم ولذتشو دارم میبرم (گفتم همین وسط ماجرا نظرمو بنویسم تا شماها هم ازدستش ندین). عین سریال جذابی که همهی قسمتهاشو دوست داری یه روزه ببینی
تابدینجای داستان که خیلی خوب نوشته شده وجذاب با صدای گرم آشا که هرتیپ وهر شخصیتی که میگه انگار جلو چشمت میبینیش (چون آشا هم در بازیگری تیپهای مختلفی از مثبت تا خاکستری وتاحدی منفی هم بازی کرده) همه با تصور چهرهی آشا برات ملموسه
استفاده از هنرپیشه هابرای خوانش متنویه جور تبلیغ برای مشتری میدونستم امابعدادیدم جذابیت متن خوبوچندبرابرمیکن
تابحال شده درحال رانندگی فیلم ببینید؟ درسته حنی نمیشه بدون بلوتوث با موبایل صحبت کرد چه برسه که جلو چشممون فیلم هم ببینیم! اما با شنیدن این کتاب این اتفاق برای من افتاد. سالهاست که کتابراه رفیق لحظههای رانندگیتنهایی منه و تابحال چندین کتاب صوتی باگویشهای قوی ازآن گوش دادم ولی تابحال فیلم اونو اینقدر زنده تصور نکرده بود که اینبار کردم آن هم باارائه فوق العاده خانم آشا محرابی. من آشا رابعنوان هنرپیشه مدتهاست میشناسم وبازیگر دوست داشتنی وتوانمندی میدونمش اما با شنیدن این کتاب وتصور شخصیتها وتیپهای مختلفی که یک تنه ارائه میکرد پی بردم که گویندهی بسیار توانمندی است. راستش را بخواهید با کلی شک وتردیدوکنجکاوی شروع به شنیدن کتاب کردم. اسم چندان جذابی نداشت و کمی لوس به نظر میرسید اما نام آشا بعنوان کتابخوان وپرفروش بودن آن نظرم را جلب کرد ووای دیگه چی بگم!.....
که دیگه نمیتوانم زمینش بذارم. منی که توراه کارم بیست دقیقه، نیم ساعت کتاب گوش میدادم به حدی جذب داستان وگویش فوق العاده آشا شدم که به محض فرصت درخونه هدفون تو گوشمه و کتابو گوش میدم الان وسط فصل هفتمم وهنوز تمومش نکردم ولی کاملا جذبش شدم ولذتشو دارم میبرم (گفتم همین وسط ماجرا نظرمو بنویسم تا شماها هم ازدستش ندین). عین سریال جذابی که همهی قسمتهاشو دوست داری یه روزه ببینی
تابدینجای داستان که خیلی خوب نوشته شده وجذاب با صدای گرم آشا که هرتیپ وهر شخصیتی که میگه انگار جلو چشمت میبینیش (چون آشا هم در بازیگری تیپهای مختلفی از مثبت تا خاکستری وتاحدی منفی هم بازی کرده) همه با تصور چهرهی آشا برات ملموسه
استفاده از هنرپیشه هابرای خوانش متنویه جور تبلیغ برای مشتری میدونستم امابعدادیدم جذابیت متن خوبوچندبرابرمیکن
از شنیدن این کتاب خیلی لذت بردم، صدای گرم و جذاب خانم آشا محرابی هم بسیار تاثیرگذار بود. این کتاب داستان پنج دختر هست که دوستان قدیمی و دوره دانشگاه هستن و نزدیک بیست سال همدیگرو ندیدن و قرار میذارن در آخر هفته چند روزی رو با هم وقت بگذرونن. کتاب چون جنبهی جنایی هم داشت خیلی کشش داشت و همش میخواستی ببینی که ته ماجرا چی میشه. از یکی از دخترها به نام "جون مودی" که نویسندهای شده بود و مدام خودش رو با دختر دیگری به نام "سدی" که خیلی پولدار و معروف شده بود، مقایسه میکرد چیزهای زیادی یاد گرفتم. او در این سفر خیلی تغییر کرده بود و دیگر خودش را با دیگران مقایسه نمیکرد و به اینکه دیگران از اون موفق ترن اهمیت نمیداد و گفت باید عاشق چیزهایی باشیم که داریم نه چیزهایی که در دسترس نیستند. "جون" تونست گذشته و رابطه ناموفقش را فراموش کنه و رابطهی جدید و پر از عشق را با "لیو" شروع کنه و این چیزیست که باید یاد بگیریم که چطور خاطراتی رو که بهمون آسیب میزنن به دست فراموشی بسپاریم و ارزش دوستانی رو بدونیم که رازدار ما هستن.
توصیه میکنم داستان در مورد پنج دوست قدیمی هست که در دوران دانشجویی با هم خیلی صمیمی بودن در آستانه ۴۰ سالگیشون یکی از دوستان که مشهور و ثروتمند شده تصمیم میگیره آخر هفته بقیه دوستان رو در عمارتش دعوت کنه همگی دعوتش رو قبول میکنن اما یه سری اتفاقاتی در عمارت میوفته که تا انتهای داستان ادامه داره. کتاب در کل جذاب بود و متن کشش داشت طوری که وقتی میخوندی دوست نداشتی کتاب رو زمین بذاری خصوصا از فصل ۴ و ۵ به بعد که داستان وارد فاز جنایی معمایی میشد. اما در عین جذاب بودن یه سری ایراداتی هم داشت. مثلا چطور میشه دوستانی که خیلی صمیمی بودن این قدر از هم کینه داشته باشن تا جایی که موقع قتل هر کدومشون شک میکنن که شاید قاتل باشن یا اینکه عمارت به اون بزرگی بجز باغبان احیانا آشپز یا خدمه دیگهای نداشت که بتونه مظنون یا شاهد اتفاقات باشه؟ و یه سری ایرادات جزئی دیگه هم داشت اما در کل خوب بود و بعد از اتمام کتاب حس بدی پیدا نمیکنین و چه بسا تصمیم بگیرید نسبت به یک سری رفتارهای خودتون در رابطه با دیگران تجدید نظر کنین. ممنون از کتابراه.
گوش کردن به این داستان با صدای دلنشین خانم محرابی برایم بسیار دلنشین بود و لذت بردم یک نکته بسیار مهم در کتابهای صوتی مخصوصا آنهایی که چند کاراکتر دارند، قابل تمیز بودن آنها از یکدیگر توسط شنونده است و به علاوه، فرود و فراز و مکث و قواعد که باعث میشود شنونده درک درستی از حقیقت کتاب به دست بیاورد که در این اثر توسط گوینده به درستی رعایت شده بود.
در مورد محتوای کتاب، نویسنده با بیان نکات ضروری و فلش بکهای به جا بدون زیاده روی در پرداختن به جزییات غیرضروری باعث همگام شدن خواننده با روند داستان میشد.
اسپویل⛔شخصیت جون زنیست که موفقیتهایی زیادی در زندگی کسب کرده ولی مقایسه باطن زندگیش با ظاهر زندگی یکی از دوستان به ظاهر مرفه و موفقش باعث دلسردی او شده که در پایان داستان به کلی طرز فکرش عوض میشود.
به نظرم ان قسمت داستان که هر شخصیت فکر میکنن که خودش ممکن است سالی را کشته باشد و به خودش شک میکند خیلی جالب و تامل برانگیز بود، اینکه در ناخودآگاه همه ما یک هیولا است که دوست دارد کاری را انجام دهد که خودآگاه ما مانع آن میشود.
در مورد محتوای کتاب، نویسنده با بیان نکات ضروری و فلش بکهای به جا بدون زیاده روی در پرداختن به جزییات غیرضروری باعث همگام شدن خواننده با روند داستان میشد.
اسپویل⛔شخصیت جون زنیست که موفقیتهایی زیادی در زندگی کسب کرده ولی مقایسه باطن زندگیش با ظاهر زندگی یکی از دوستان به ظاهر مرفه و موفقش باعث دلسردی او شده که در پایان داستان به کلی طرز فکرش عوض میشود.
به نظرم ان قسمت داستان که هر شخصیت فکر میکنن که خودش ممکن است سالی را کشته باشد و به خودش شک میکند خیلی جالب و تامل برانگیز بود، اینکه در ناخودآگاه همه ما یک هیولا است که دوست دارد کاری را انجام دهد که خودآگاه ما مانع آن میشود.
آخر هفته دخترانه؛ کتابی متوسط از نویسندهای ناشناس (در ادامه خطر اسپویل بخشی از داستان)
کتاب کلا جزئیات محور بود یعنی چطور بگم با بیل جزئیات فراوان در مورد چیزهای بیخود (در کمتر مواقع اما خب) ارائه میداد... البته اگه این جزئیات نبودن که با کتاب حجیمی رو به رو نمیشدیم برای همین میگم جزئیات محوره... داستان میاد ابتدا با جزئیاتی ما رو با زندگی شخصیت هایش آشنا میکند و سپس با قربانی کردن شخصیت اصلی (!) ادامه ماجرا را بیان میسازد چرا به سدی مکتاویش گفتم شخصیت اصلی؟ زیرا همه به او وابسته بودند رازهایی داشتند که به سدی مربوط بود خلاصه مطلب هرکس به گونهای زنجیر وار به سدی ربط داشت... ایده جالبیست.... با ماجرا همراه میشویم تا کم کم پرده از ماجرا برداشته شود.. و کامل شخصیتها و رازهایشان و حقیقت وجودشان را بشناسیم
راستش زیادی روی روابط جنسی و (عاشقانه) مانور داده بود یعنی بهتر است بگویم این حرکات در فیلمهای ترکی هم قفل است نهایت ماجرا رابطه سدی با لئو و ایمی با ایثن بود این آخرین تَرکش بر پیکره این موضوعات بود... حتی ماجرای M (رابطهاش در ۱۶ سالگی)
و این از نظر من ضعف داستان بود که از کمبود داستان سرایی به این موضوعات پرداخته و بولدش کرده بود به شخصه آنچنان پیشنهاد نمیکنم اما شنیدنش با صدای یکی از بازیگران تلویزیون خالی از لطف نیست بهتر بود از دو تا چند گوینده استفاده شود دیگر اکنون حتی مبتدیترین کتابهای صوتی نیز چند گوینده داشته گروه گوینده آن را روایت میکند و این ضعف گروه گوینده به شمار میرفت (البته که خانم آشا محرابی در تغییر لحن خوب عمل کردند و دیالوگها در ذهن مینشست)
کتاب کلا جزئیات محور بود یعنی چطور بگم با بیل جزئیات فراوان در مورد چیزهای بیخود (در کمتر مواقع اما خب) ارائه میداد... البته اگه این جزئیات نبودن که با کتاب حجیمی رو به رو نمیشدیم برای همین میگم جزئیات محوره... داستان میاد ابتدا با جزئیاتی ما رو با زندگی شخصیت هایش آشنا میکند و سپس با قربانی کردن شخصیت اصلی (!) ادامه ماجرا را بیان میسازد چرا به سدی مکتاویش گفتم شخصیت اصلی؟ زیرا همه به او وابسته بودند رازهایی داشتند که به سدی مربوط بود خلاصه مطلب هرکس به گونهای زنجیر وار به سدی ربط داشت... ایده جالبیست.... با ماجرا همراه میشویم تا کم کم پرده از ماجرا برداشته شود.. و کامل شخصیتها و رازهایشان و حقیقت وجودشان را بشناسیم
راستش زیادی روی روابط جنسی و (عاشقانه) مانور داده بود یعنی بهتر است بگویم این حرکات در فیلمهای ترکی هم قفل است نهایت ماجرا رابطه سدی با لئو و ایمی با ایثن بود این آخرین تَرکش بر پیکره این موضوعات بود... حتی ماجرای M (رابطهاش در ۱۶ سالگی)
و این از نظر من ضعف داستان بود که از کمبود داستان سرایی به این موضوعات پرداخته و بولدش کرده بود به شخصه آنچنان پیشنهاد نمیکنم اما شنیدنش با صدای یکی از بازیگران تلویزیون خالی از لطف نیست بهتر بود از دو تا چند گوینده استفاده شود دیگر اکنون حتی مبتدیترین کتابهای صوتی نیز چند گوینده داشته گروه گوینده آن را روایت میکند و این ضعف گروه گوینده به شمار میرفت (البته که خانم آشا محرابی در تغییر لحن خوب عمل کردند و دیالوگها در ذهن مینشست)
سلام. کتاب صوتی خوب و دلنشینی بود هر چند شخصیت مودی بیش از حد آرام و منطقی به نظر میرسید. داستان به زیبایی مقایسه خود با داشتههای دیگران و حسادت را به تصویر میکشد. سدی و مودی هر دو خود را مقایسه میکردند و در دل از حسادت رنج میبردند. مودی با دور کردن خود از سدی در واقعیت و فضای مجازی سعی در آرام کردن خود داشت ولی ناگهان علی رغم تصمیم بر دوری از او مجبور در حضور در مهمانی دوستانه با حضور دوستان قدیمی دانشگاهی میشود. در اینجا او میفهمد چه احمقانه آرزوی زندگی سدی را داشته و او را موفق و خوشبخت میدانسته در صورتی که چنین نبوده است. سدی با اختلال کمال گرایی و اعمال کنترل گری بر اطرافیان منفور اطرافیان خود است. طی حادثهای توسط دخترش کشته میشود و مودی با توجه به احساس تنفر خود از او و فراموش کردن بخشی از خاطراتش در پی کشف اینکه آیا او سدی را کشته است یا نه و در ادامه با مورد اتهام قرار گرفتن، به دنبال چیدن قطعات مختلف خاطراتش و فهمیدن چندین راز شوکه کننده در پی یافتن کسی که برای او پاپوش دوخته است، میباشد تا از خود رفع اتهام کند. با کمکام به داکوتا میرسد و میبیند ایثن همسر سدی که قبل از ازدواج با سدی از او درخواست ازدواج کرده بود نیز شریک جرم است. در انتهای این ماجراها مودی متوجه موفقیت و خوشبختی خود در زندگی میشود.
ممنون از قرار دادن این کتاب صوتی در کتابراه وقتی متوجه شدم راوی آن آشا محرابی است این کتاب صوتی در نظرم با ارزش تر شد. اگر چه کتاب در ژانر جنایی است ولی متضمن برخی فکت هاست که معمولا به آن بی توجهیم. فضای کتاب شبیه فیلم ضیافت مسعود کمیمیایی است که یاران دبستانی که نه دبیرستانی با هم قرار گذاشتند که سالها بعد در یک تاریخ مشخص در کافهای که برایشان نوستالژی داشت جمع شوند. وقتی آدم در چنین شرایطی قرار میگیره تنطیمات دوران دبیرستان و کودکی را لود میکنه و با همکلاسی هاش به دید اون زمان ها نگاه میکنه و توجه چندانی جز از سر کنجکاوی به شرایط حال حاضر این دوستان قدیمی نمیکنه. در حالی که ممکنه درست مثل فیلم ضیافت یکی از همکلاسی ها دزد شده باشه و اون یکی پلیس. این جاست که نوستالژی به عنوان یک پاشنه آشیل و نقطه ضعف روانی عمل میکنه. ژانر معمایی و جنایی کتاب رو خیلی نمیپسندم چون فضای جرم و قتل و... برای سلامتی و آرامش خوب نیست. ضمن این که ارتعاش انسان رو در فرکانسهای منفی قرار میده و این امور رو براش عادی میکنه. ولی حتما کسانی هستند که از قرار گرفتن در فضای گره افکنی و کشف و شهود و در انتها رمزگشایی از آن لذت میبرند. باز هم از توجه و اهتمام شما متشکرم.
اصلا می شد به این گفت کتاب!؟ نویسنده داشت داستان جنایی تعریف می کرد!؟ معمایی بود!؟ سبک رئال بود!؟ نه! این یه رمان به معنایی که از رمان انتظار می ره نبود؛ یه پاورقی بود یا از اون دست داستان هایی که تو یه مجله چاپ می شه یا... همگی ۴۰ سال رو رد کردن ولی هنوز مثه... اوه.... خدایا!!! کسی که مشتاق خوندن آثار الن پو هست، یا عمیق ترین هیجانات رو می تونه موقع خوندن "وایکینگ های" ایبسن تجربه کنه و یا تنش و ظعیان نمایشنامه های استریندبرگ، چطور می تونه با یه همچین معجون سمّی و تهوع آوری (...) اییین همه طولانی!!؟ دو ساعت از داستان گذشت و فقط یه گفتگو بین دو دوست برای دعوت به یه مهمونی، یه شاگرد که میاد پیش استادش تا بگه داستان نوشته درباره دختری که نمی دون اصلا نقشی تو داستان داشته یا نه!! دختری که هیچ کاره است ولی مثه" ققنوس دوباره متولد می شه"!! همچین تعبیرایی برا کسی که هیچ نقشی نداره! اصلا چه دلیلی داشت که ما گفت و گوی شاگرد و استاد رو سر یه چیز بی اهمیت بشنویم!!؟ پیام دوست پسر و قطع رابطه (یادش رفت بگه "کات") سوار اتومبیل شدن و حرکت به سمت مهمونی، دو ساعت زمان برد!! حالا می فهمیم که چرا جک لندن نشریات امریکایی رو فروشنده هایی ونجه و شبدر می دونست که همچین داستان هایی رو چاپ می کنه! چی بود این!!!
کتاب آخر هفته دخترانه رمانی جنایی و معمایی است که با لحنی جذاب و گیرا نوشته شده است. نویسنده به خوبی توانسته است شخصیتهای داستان را پرداخت کند و خواننده را با آنها همراه کند. داستان کتاب از همان ابتدا با تعلیق و هیجان آغاز میشود و تا انتها این تعلیق حفظ میشود. نویسنده به طور ماهرانهای سرنخهایی را به خواننده میدهد تا او را در حل معما همراه کند. یکی از نقاط قوت کتاب، شخصیت پردازی قوی آن است. شخصیتهای داستان به خوبی پرداخت شدهاند و هر کدام از آنها خصوصیات و ویژگیهای خاص خود را دارند. خواننده به راحتی میتواند با شخصیتها همذات پنداری کند و آنها را درک کند. فضای داستان نیز به خوبی ترسیم شده است. نویسنده به طور دقیق جزئیات محیط و مکانها را شرح میدهد و خواننده را به درون داستان میبرد. یکی از ایرادات کتاب، قابل پیش بینی بودن داستان است. همچنین، در برخی از قسمتهای داستان، نویسنده به جزئیات بی اهمیت میپردازد که این امر میتواند باعث خستگی خواننده شود. جمع بندی: 🟢نکات مثبت: لحن جذاب و گیراشخصیت پردازی قوی فضاسازی دقیق تعلیق و هیجان🔴نکات منفی: قابل پیش بینی بودن داستان پرداختن به جزئیات بی اهمیت
کتاب آخر هفته دخترونه یه کتاب فوق العاده دلچسب هست که اگر چه ژانر جنایی داره به نظرم خیلی رمانتیک و عاشقانه و اجتماعی هست..
زنی با نفوذ در رسانهها که خیلی هم به ظاهر موفق هست که نمایشی از زندگی عاشقانه و لوکس خودش رو در اینستا و صفحههای اجتماعی به اشتراک میذاره به گونهای که دوستان قدیمیاش همیشه غبطه میخوردند و از زندگی خودشان نا امید بودند. از قضا بعد از سال ها دوری قرار میذارند دور هم در امارت مجلل همین خانوم لوکس جمع بشن و دیدار تازه کنند. خلاصه هر کدوم از راه دوری خودش رو به قرار دخترونه میرسونه.. و اتفاقات بعدی که خیلی جالب و خواندنی هست..
صدای فوق العاده خانوم محرابی منو شگفت زده کرد.. دستمریزاد میگم به این خانم و ان شاءالله موفق باشند. توصیه میکنم حتما بخونید مخصوصا این کتاب با خانوما به سرعت مچ میشه.. و منو یاد دور همی های دوستانمون می اندازه..
ممنون از کتابراه....
زنی با نفوذ در رسانهها که خیلی هم به ظاهر موفق هست که نمایشی از زندگی عاشقانه و لوکس خودش رو در اینستا و صفحههای اجتماعی به اشتراک میذاره به گونهای که دوستان قدیمیاش همیشه غبطه میخوردند و از زندگی خودشان نا امید بودند. از قضا بعد از سال ها دوری قرار میذارند دور هم در امارت مجلل همین خانوم لوکس جمع بشن و دیدار تازه کنند. خلاصه هر کدوم از راه دوری خودش رو به قرار دخترونه میرسونه.. و اتفاقات بعدی که خیلی جالب و خواندنی هست..
صدای فوق العاده خانوم محرابی منو شگفت زده کرد.. دستمریزاد میگم به این خانم و ان شاءالله موفق باشند. توصیه میکنم حتما بخونید مخصوصا این کتاب با خانوما به سرعت مچ میشه.. و منو یاد دور همی های دوستانمون می اندازه..
ممنون از کتابراه....
از نکات مثبت این اثر میتوان به کشش داستانی آن اشاره کرد. هر کسی که خواندن و یا گوش کردن این کتاب را شروع کند، بی اختیار نخواهد توانست آن را زمین بگذارد. دومین نکته مثبتی که به نظرم رسید توصیفات و تشبیههای جالبی بود که نویسنده به خوبی از آن کمال استفاده را کرده است. این نسخه شنیداری سانسوریهای ریزی نسبت به نسخه چاپی آن دارد. زیاد نیست و در روند کلی مشکلی برای شما ایجاد نمیکند. راجع به محتوای کتاب هم به نظر شخصی نقطه اوج یا همان فصل یکی مونده به آخر زیاد هیجان انگیز نبود. خانم نویسنده خواسته یا ناخواسته در خلال کتاب لجن زاری به نام فرهنگ غرب را به نمایش میگذارد که بسیار قابل تامل است. شخصیت پردازیها ضعیف نیست ولی خیلی هم قوی نیست. در آخر هم خانم آشا محرابی نسخه شنیداری آن را زیبا و گوش نواز روایت کردند. به عنوان هدیه کار ارزشمندی بود. با تشکر از کتابراه
عالی بود این کتاب یکی از بهترین کتابهایی بود که شنیدهام داستان آن به شدت نو و خلاقانه طراحی شده بود و توانست بین اجزای مختلف آن انسجام و ارتباط تشکیل شود. در ابتدا توصیفهای زیبا و همچنین طنز نرمی را شاهد بودیم که به شدت هوشمندانه بودند همچنین لفظ بازی و بازی با کلمات آن خیلی خوب بود در اواسط هم که شاهد رویارویی حوا با آدم بودیم که به شدت عاشقانه و احساسی بود که توانست حس قلبی نویسنده را نسب به این موضوع به خوبی بازتاب بدهد فقط در کمتر جایی میتوان دید که کلمات و اصطلاحات همدیگر را نقض کنند و هماهنگی افت میکرد اما درکل پکیج خوبی ارائه شد گویندگی هم که به شدت با احساس و ادراک بیان شد و توانست پیش از بیش مارا ب فیض برساند موارد مثبت انسجام بین محتوا احساسی و عاشقانه بودن گویندگی عالی منفی گاها بین کلمات نا هماهنگی پیش میامد در اخر هم از پرسنل کتابراه تشکر میکنم
با سلام خدمت خوانندگان گرامی و کتابراه
ابتدا با تشکر از صدای خانم محرابی بیاید بگم که کتابهای جنایی و معمایی کتابهایی هستن که فرد رو جذب میکنه که تا آخر این کتاب رو بخونن و تا دقیقه 90 کسی نفهمه که قاتل کی میتونه باشه
مثل داستانهای مختلف که وجود داره درسته نویسنده کتاب رو خوب شروع میکنه و توصیف خ بی از وقایع داره ولی نکات ریزی رو باید نگه داره تا خواننده از هدف و اعلام قاتل یکه بخوره و مجذ ب کتاب بشه، داستان معمایی نکته جذابش همینه که تا میتونه حدس بزنه و موفق نشه و آخر سر که قاتل رو میگیرن شکه بشه و با کنا گذاشتن پازلها از اینکه نتونسته حدس بزنه تاسف بخوره
نویسنده باید همه چیز رو در مورد قاتل به صورت ریز بیان کنه که بعد از اعلام اون خواننده بدونه که چه رکبی خورده و دقت کمی داشته
این حواشیح باعث جذابیت داستان میشه خواننده رو میخکوب داستان میکنه
ابتدا با تشکر از صدای خانم محرابی بیاید بگم که کتابهای جنایی و معمایی کتابهایی هستن که فرد رو جذب میکنه که تا آخر این کتاب رو بخونن و تا دقیقه 90 کسی نفهمه که قاتل کی میتونه باشه
مثل داستانهای مختلف که وجود داره درسته نویسنده کتاب رو خوب شروع میکنه و توصیف خ بی از وقایع داره ولی نکات ریزی رو باید نگه داره تا خواننده از هدف و اعلام قاتل یکه بخوره و مجذ ب کتاب بشه، داستان معمایی نکته جذابش همینه که تا میتونه حدس بزنه و موفق نشه و آخر سر که قاتل رو میگیرن شکه بشه و با کنا گذاشتن پازلها از اینکه نتونسته حدس بزنه تاسف بخوره
نویسنده باید همه چیز رو در مورد قاتل به صورت ریز بیان کنه که بعد از اعلام اون خواننده بدونه که چه رکبی خورده و دقت کمی داشته
این حواشیح باعث جذابیت داستان میشه خواننده رو میخکوب داستان میکنه
فقط عالی
خیلی دوست داشتم. ای کاش ویترین زندگی دیگران را آرزو نکنیم. وای کاش باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران نسنجیم.
ای کاش همه جوون مودیها یکام در زندگی خود داشتند.
و اما زندگی صدی کلا با چالشهای فراوانی مواجه هست از نظر روانشناسی اینگونه زندگیها معمولا با مخاطرات فراوان و نتیجتا اعضای روان پریش مواجه هست که هر اقدامی از طرف هر کدام از اعضای خانواده بعید نیست. خودکشی یاقتل یکی از این دست اقدامات است. ومعمولا فرد سلطه گر آماج هر اتفاقی میتواند قرار گیرد.
راوی، خانم آشا محرابی بسیار دلنشین و آرامبخش، روایت میکند. صدای شخصیتها تقریبامتمایز است والبته از صدای ظریف خانم محرابی نمیتوان انتظار یک صدای قوی و مردانه برای آقایون داشت. با این وجود بسیار زیبا روایت شده است.
حتما باز هم کتابهای صوتی ایشان را گوش میدهم.
خیلی دوست داشتم. ای کاش ویترین زندگی دیگران را آرزو نکنیم. وای کاش باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران نسنجیم.
ای کاش همه جوون مودیها یکام در زندگی خود داشتند.
و اما زندگی صدی کلا با چالشهای فراوانی مواجه هست از نظر روانشناسی اینگونه زندگیها معمولا با مخاطرات فراوان و نتیجتا اعضای روان پریش مواجه هست که هر اقدامی از طرف هر کدام از اعضای خانواده بعید نیست. خودکشی یاقتل یکی از این دست اقدامات است. ومعمولا فرد سلطه گر آماج هر اتفاقی میتواند قرار گیرد.
راوی، خانم آشا محرابی بسیار دلنشین و آرامبخش، روایت میکند. صدای شخصیتها تقریبامتمایز است والبته از صدای ظریف خانم محرابی نمیتوان انتظار یک صدای قوی و مردانه برای آقایون داشت. با این وجود بسیار زیبا روایت شده است.
حتما باز هم کتابهای صوتی ایشان را گوش میدهم.
کتاب صوتی آخر هفته دخترانه کتابی بسیار عالی و جذاب است که جودی گرمن آن را نوشته است و خانم آشا محرابی آن را بصورت بسیار زیبا و استادانه روایت کرده است که باعث شده این کتاب بسیار شنیدنی و جذاب تر به نظر برسد. کتاب سرشار از ماجراهایی بسیار جالب است و من به عنوان شنونده در تشخیص درست و یا نادرست بودن آنها ناتوان بودم و قاتل سدی برایم بصورت یک معما درآمده بود و همپای قضاوتهای جون مودی داستان را بی صبرانه دنبال میکردم تا ببینم چه کسی سدی را به قتل رسانده و چه انگیزهای از این قتل داشته است و واقعا با لذت زیاد داستان را دنبال میکردم و اصلا دوست نداشتم آن را کنار بگذارم. شنیدن این داستان را به دوستداران کتابهای جنایی پیشنهاد میکنم. با تشکر از کتابراه عزیز و خانم محرابی که با روایت بی نظیرشان ساعتهای هیجان انگیزی را برای ما خلق کردند.
کتاب رو شنیدم و چند نکته اولا تصور نمیکردم موضوع اخر هفتهی چند دوست قدیمی بتونه شونزده فصل کش بیاد و حداقل من رو جذب کنه ولی کتاب خوبی بود. موضوع دیگه صدای راوی واقعا باعث تعجب بود. جای همهی شخصیتها حرف زد. و روحیات شخصیتها رو خوب با تن صدا منتقل کرد. جذاب بودن این اثر قطعا بخاطر راوی هم بود. هر بار به سختی کتاب رو قطع میکردم. دلم نمیخواست بزارمش کنار. داستان خوبی هست. خوشبختانه روندش قابل پیش بینی نبود. اما من در کنار محتوای داستان بعد روان شناسانهای که نویسنده میخواست منتقل کنه رو مد نظر دارم. شخصی در چنین شرایطهای بحرانی بتونه اینقدر خوب بر خودش مسلط باشه. با خودش حرف بزنه و نقد و تحلیل کنه. فکر کنم کتابی باشه که بارها گوش کنم. نه بخاطر داستان، بخاطر مباحث روانشناسانه ش.
اول از همه اجرای خانم محرابی عالی بود و دل نشین. واقعا جذابیت کار را خیلی بالا برده بودند. داستان در مورد چند دوست دوران دانشگاه هست که در آستانه چهل سالگی دور هم جمع میشوند و این مسیری است برای یادآوری همه خاطرات خوش و حتی حسرتها و دلخوریها و کینه ها. در این بین داستانی جنایی آغاز میشود و چندین فصل ادامه دارد. تصویر سازی کتاب به شکلیه که کاملا میشود ان فضا را در ذهن مجسم کرد. داستان کشش خوبی داشت، شخصیتها ملموس بودند. روشن شدن کینه ها و حسرتهای عمیق بین دوستان قدیمی جالبترین قسمت برای من بود. اینکه حتی نزدیکترین دوستها هم به هم شک میکردند و باعث میشد تمام نقابهایی که به چهره میزدند برداشته شود. ولی پایان داستان اصلا خوب نبود، با یک سری جملات کلیشهای و نکات اخلاقی تمام شد.
کتابی با متن روان و پر از سوال و چالش تا رسیدن به جواب و حل معمای قتل صحنهها ولحظاتی زیبا با قلم توانای نویسنده مقابل چشمان خواننده ظاهر میشود این کتاب برای گروه سنی جوان و نوجوان گزینه مناسبی است تا با خطرات استفاده از مخدر و روان گردان و الکل اشنا شوند و بدانند که در جامعهای که مصرف الکل و مواد هم آزاد است اما شرط سنی وجود دارد. و در تربیت انسانها نقش مادر چه قدر بالا وشایان توجه است و این که پای بندی به اخلاق برای داشتن زندگی سالم و همراه با ارامش بسیار ضروری است. با تشکر از کتابراه عزیز که کتاب صوتی این داستان را به رایگان در ایام نوروز به دوسنانش هدیه داده درود بر شما و صد البته تشکر فراوان از خوانش زیبای خانم آشا محرابی که درست و حساب شده و در خلق صحنهها بسیار اثر گذار است
داستان گردهم آیی پنج دوست چهل ساله است که دوران دانشجویی با هم دوست و رقیب بودند و ماجراهای آن آخر هفته که جنایی هم میشود. نویسنده سعی کرده هر فرد را از نظر روانی برای خواننده حلاجی کند به خصوص راوی که یکی از پنج نفر است. داستان با توضیح فراوان و رنگارنگ از فعالیت ها و اخلاق میزبان است که خسته کننده هم هست. در واقع چند بار در اواسط داستان میخواستم عطایش را به لقایش ببخشم. به نظرم کوتاه تر بود کتاب جذابی میشد. انتظار کتابی در حد کتاب های آگاتاکریستی را نداشته باشید چون کتابهایش اضافه گویی ندارد. طرح کلی داستان خوب و منطقی است ولی شاخههای انبوه داستان به چشم من فرو رفت. در کل برای وقت گذراندن بد نیست وقتی کار بهتری ندارید یا باید با دستها و چشمها کار دیگری بکنید و دوست دارید داستانی را دنبال کنید
داستان از لحاظ جذابیت و هیجان در حد متوسط هست. به نظرم نویسنده میتونست با اضافه کردن شخصیت های دیگه یا اتفاقات بیشتر، جذابتر هم بشه. ماجراها دم دستی و معمولی هست، در داستان جنایی، معمایی لحظاتی باید باشد که نفس رو در سینه حبس کنه اما این داستان فاقد این لحظات بود، حتی در بخش قایقرانی به راحتی ازش گذشت. عشق به وجود اومده در این داستان هم انگار یه چیز زاید بود. داستان در به تصویر کشیدن کنترلگری و حسادت به نسبت خوب عمل کرده بود، اما بعضی جاها انگار گفتگوها بی معنی و یا عجیب میشد که نمی دونم مربوط به فرهنگ آمریکا برمیگردد یا ضعف مترجم یا نویسنده. صدای راوی هم خوب و دلنشین هست در کل داستان سرگرم کننده نسبتا جذابی هست. به معمایی و جنایی خون ها توصیه میکنم اما ازش انتظار بالایی نداشته باشید
کتاب آخر هفته دخترانه نوشته جودی گرمن، روایت زندگی زنی است بسیار موفق و ثروتمند به نام سدی که زندگیاش در شبکههای اجتماعی برای بسیاری رشک برانگیز است. دوستانش به دعوت او وارد عمارت رویاییاش میشوند و با ناپدید شدن یکباره او، داستان به یک ماجرای جنایی تبدیل میشود. شیوه روایت داستان بسیار ساده و روان است و زمانی که به اواسط داستان نزدیک میشوید، به راحتی نمیتوانید آن را کنار بگذارید. هیجان اینکه چه بلایی بر سر سدی آمده است و کدام یک از این جمع مظنون اصلی است، شما را پا به پای ماجراهای داستان پیش میبرد. هرچند انتهای داستان، نویسنده با راوی بسیار مهربان شده و مانند داستانهای شاه و پریان همه چیز را برای او به خیر و نیکی رقم میزند... گویندگی داستان هم عالی بود.
قبل از هر چیز دوست دارم درمورد کتابهای صوتی بگم چون بابت این نوع کتابها زحمت کشیده میشه صدای گوینده و لحن بیان کلمات به قدری تاثیر گذار هست که حتی اگه کتاب ماجرای خوبی نداشته باشه هم مخاطب رو جذب خودش میکنه من خودم خیلی اهل کتاب صوتی گوش دادنم یه پیشنهاد هم برای این دسته عزیزان دارم؛ هنگام گوش دادن به کتاب یا سعی کنید قوه تخیلتون رو به کار بندازید و تصویرسازی کنید یا کتاب رو جلوتون قرار بدید و چشمتون بخونه شاید بگید وقتی کتاب صوتی گوش میدم دیگه چرا کتاب جلوم باشه اما وقتی امتحان کنید متوجه میشید که چقدر بهتر مطالب رو متوجه و داستان براتون جذاب تر میشه. و درآخر کتاب داستانی رمان گونه و مهیج داره بسته به علاقتون به ژانرش داره که مطالعه کنید یا نکنید.
کتاب بدی نبود موضوعش تا حدودی تکراری بود مثل فیلمهای هالیوودی که چندین نفر که با هم آشنا هستن در یه مکان جمع میشن و قتلی اتفاق میفته و همه به هم مشکوک میشن و رازهاشون برملا میشه و در آخر هم اونی که فکرشو نمیکنی قاتل از آب درمیاد البته در این مورد تا حدودی از وسطای کتاب میشد حدس زد که تمام این اتفاقات زیر سر کی هست در کل بد نبود و توصیفات خوبی هم داشت جوری که میشد اون متن رو به صورت تصویر در ذهن مجسم کرد پیام کتاب خیلی مستقیم در آخرش عنوان شد که البته پیام درستی هم هست که باید از داشته هامون لذت ببریم و حسرت زندگی دیگران رو نخوریم چون آواز دهل شنیدن از دور خوش است در ضمن صدای خانم محرابی هم خیلی خوب بود و خوانش کتاب هم روان بود
کتاب عالی بود فوق العاده هیجان آور از اون رمان هایی که وقتی شروع به شنیدنش میکنی نمیتونی دست از شنیدنش برداری داستان کتاب از این قراره که چند دوست دوران دانشگاه باهم در یک اخر هفته ی دورهمی دخترانه میگیرن سیدنی که به ظاهرا از همه موفق تر و زندگی بهتری داره میزبان و ترتیب دهنده این مهمونیه صبح روز بعد وقتی همه از خواب بیدار میشن می بینن که سیدنی نیستش و یک لکه ی بزرگ خون روی دیواره و همین نبود باعث میشه که همه به هم مشکوک بشن و درنهایت به پلیس خبر میدن و پلیس پیگیر ماجرا میشه این داستان بااینکه یه رمانه ولی کلی درس درش نهفته اول اینکه زندگی مردم اون چیزی نیست که در رسانه ها و دید مردم به اشتراک میذارن و هر کسی رازی در زندگیش نهان داره
در ابتدا باید به خانم محرابی بابت بیان شیوا و روان و بسیار عالی تبریک بگم... بسیار خوب و با احساس داستان را خواندن و به بهترین شکل ممکن باعث شدن که صحنه صحنه داستان را براحتی بتوان تصویر سازی کرد... در مورد خود داستان هم باید بگم درسته کمی و جاهایی کش دار وطولانی و شاید حوصله سر بر شده بود، ولی در کل بسیار گیرا و جذاب بود.. در فصل انتهایی تمام محتوای داستان را خود نویسنده میگه و احتیاجی به بازگو کردن نیست بنظرم.. خشم و عدم کنترل عصبانیت، سرکشیه جوانی، غرور و شهوت ثروت، پوچی و به انتها رسیدن زندگی با همه ثروتی که داشتن.... در ۵ لایه مختلف زندگی و مکافاتها و مشکلاتشون... ولی در آخر تعادل و پرهیز از اصراف و تجمل گرایی همیشه پیروز است
کتاب خوبیه و ژانر این کتاب بیشتر معمایی هستش و کسانی که ژانر جنایی معمایی دوست دارند براشون جذاب خواهد بود داستان جذابی داره و فکر میکنم دید آدم رو نسبت به زندگی خودش و دیگران بازتر میکنه این که در شرایط مختلف آدم هایی که میشناسیم چه قدر ممکنه تغییر کنن که حتی نتونیم اون شخصیتشون رو بشناسیم و علاوه بر اون کتاب به خوبی نشون میده که باطن زندگی خودمون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنیم و به نظر من علاوه بر داستان مهیج و جذابی که داره میتونیم از این کتاب یاد بگیریم که برای خودمون زندگی کنیم و صرفا با ظاهر سازی سعی نکنیم با دیگران مسابقه بدیم و مدام در حال تلاش برای بهتر شدن از دیگران باشیم چرا که آدم فقط باید از دیروز خودش بهتر باشه.
من وقتی فهمیدم خانم آشا محرابی گویندهی این کتاب است مشتاق شنیدن این کتاب شدم. ایشون خیلی خوب جای هر شخصیتی صحبت کردند و داستان رو هیجان انگیز تر کردند.
جودی گرمن نویسنده ی این داستان به خوبی توانسته مردم را گمراه کند و داستان را طوری ادامه داد که هر کس آن را بخواند یا بشنود، تا آخر آن را نفهمیده کتاب را زمین نگذارد.
در ابتدای داستان با اتفاقاتی که افتاد به نظر میآمد که قاتل دوست قدیمی سدی باشد وای وقتی کم کم به آخر داستان رسید و جون با استفاده از شواهد فکر کرد که کار دوست پسر داکوتا است ولی بعد از صحبت کردن با او متوجه شد که کار داکوتا است و پدرش نیز برای از بین بردن جسد با او همکاری کرده.
جودی گرمن نویسنده ی این داستان به خوبی توانسته مردم را گمراه کند و داستان را طوری ادامه داد که هر کس آن را بخواند یا بشنود، تا آخر آن را نفهمیده کتاب را زمین نگذارد.
در ابتدای داستان با اتفاقاتی که افتاد به نظر میآمد که قاتل دوست قدیمی سدی باشد وای وقتی کم کم به آخر داستان رسید و جون با استفاده از شواهد فکر کرد که کار دوست پسر داکوتا است ولی بعد از صحبت کردن با او متوجه شد که کار داکوتا است و پدرش نیز برای از بین بردن جسد با او همکاری کرده.
من اولش اجرای خانم محرابی رو دوست داشتم اما موضوع داستان برام خیلی برام خیلی دلچسب نبود ولی با اجرای خانم محرابی پیش رفتم بعد از چند قسمت اول موضوع داستان قشنگ شد و خیلی جذبم کرد... جذابیتش به این بود که انگار داری با متفکر دایتان همفکری میکنی و جلو میری و کشف و خطا میکنی... نه مثل کتابهای مک فادن پر از ابهام و خستکی از عدم کشف... این ابهام زیادی داشت اما گام به گام ما رو با خودش میبرد یعنی با لذت گوش میدی نه اینکه بالاخره بفهمی که چی شده... ممنون از کتابراه ولی توی دانلود قسمتها بعضی از بخشها خیلی ضعیف بود ممنون از نویسنده وآشا خانم عزیز و کتابراه برای هدیه اش
کتاب صوتی آخر هفته دخترانه که با گویندگی بسیار زیبای خانم محرابی جذابتر شده است. این کتاب یک معمای قتل هست که واقعا نمیشد آخر کتاب رو حدس زد که بسیار زیبا به تمام جزئیات پرداختن مثل یک فیلم میشه تصورش کرد. در این کتاب یه نکته جالب این بود که آدمهای موفق یا مشهور هم خیلی خوشبخت نیستن نمیشه از ظاهر زندگیشون اونها رو قضاوت و حسادت کرد... در مورد رابطه مادر و دختر هم میشه گفت یک دقیقه غفلت یا عصبانی شدن زندگی هر دو رو تباه کرد، فقط سوالی که ذهنم رو درگیر کرد این بود مادری که نویسنده هست و خودش حتما مطالعه زیاد میکرده و آدم به روزی بوده و دخترش در سن نوجوانی چرا باهاش رفتارش گرمتر نبود یا بیشتر درکش نمیکرد؟
توصیه میکنم این کتاب معمایی درباره چند دوست است که پس از سالها دور هم جمع میشوند و بعد هم در عین حال یک اتفاق میافتد که خیلی جالب است در خصوص مقصر واقعه نمیشود حدس زد و باید داستان را دنبال کنیم و همین به جذابیت داستان هم میافزاید این کتاب خوبی است و با اجرای خانم محرابی هم بخوبی و بسیار جداب اجرا شده و این کتاب برای من خیلی خوب بود و در این ایام لذت بردم از شنیدنش و البته کتابهایی در این حال و هوا را بسیار دوست دارم و توصیه میکنم گوش کنید و لذت ببرید این کتاب کشش خاصی براتون ایجاد میکنه و راوی هم خوب توانسته موضوع را بیان کنه و من از شما تشکر میکنم
کتاب خوبی بود. از شنیدنش خیلی لذت بردم. داستان سفر چند تا دختر به خونه دوست قدیمیشون بعد از سالها و مرور خاطرات و مسیر زندگی شون هست که به اتفاقات بعدی منجر میشه. کتاب نگارش خوبی داره و مسیر داستان منطقی و قابل قبول هست. نتیجه گیری کتاب که به طور غیر مستقیم از زبان قهرمان کتاب بیان میشه هم خیلی جذاب بود و دوست داشتم. داستان هم جنایی و هم درام بود، پر از تعلیق و اضطراب والبته تا نزدیک به آخر داستان هم نمیشه حدس زد چه اتفاقاتی افتاده و مقصر کی هست. خوانش صوتی کتاب هم خیلی خوب بود و خانم محرابی بسیار خوب اجرا کردن. در کل کتاب رو دوست داشتم.
این رمان، دربارهی چند دوست هست که زمانی توی دانشگاه تو یه اکیپ بودن و حالا همگی نزدیک به ۴۰ سالشون هست و زندگیشون تقریبا به ثبات رسیده، بعد از چندین سال به بهانهی بارداری یکی از دوستاشون که مشکل روانی داره دور هم جمع میشن تا بتونن بهش کمک کنن، اما اتفاقات عجیبی میفته که دورهمی اونجور که باید پیش نمیره. ابتدای داستان کمی خسته کننده بود اما اواسطش کمی معمایی میشه و موقع خوندن مدام ترغیب میشید که باز هم جلو برید و بقیهی داستان رو بخونید.
در کل کتاب خوبی بود و ارزش حداقل یک بار خوندن رو داره، به کسایی که از رمانهای معمایی لذت نیبرن حتما پیشنهادش میکنم.
در کل کتاب خوبی بود و ارزش حداقل یک بار خوندن رو داره، به کسایی که از رمانهای معمایی لذت نیبرن حتما پیشنهادش میکنم.
کتاب قشنگی بود اونجور که کتابهای جنایی دیگه توقعم رو بالا بردن غافلگیری نداشت ولی بازم نتیجه داستان متفاوت و دور از ذهن بود و توصیفات کتاب جالب بود مثلا توصیفات خانه سدی واقعا جذاب بود گویندگی خیلی خوبی بود و به خوبی هم صدای زنانه هم مردانه و هم بچگانه اجرا شده بود و غیر عادی نبود ولی کاش داستان و نحوه روایتش یکم خلاقیت بیشتری داشت مثلا در چند زمان مختلف و یا از روایت چند شخصیت مختلف بود تا از خسته کنندگی داستان کاسته بشه در کل میتونم بگم کتاب غافلگیری و خلاقیت و روند جذاب داشت ولی از نوع درجه دو در بین دیگر کتابهای جنایی
یک قصه ساده از زندگی آدمها و رویاهایشان، انتخابهایی در جوانی که در گذر زمان دستخوش تغییرات میشوند
روایت بی پرده و بی پروا از زندگی آدمها
شاید هیچوقت از پاردوکسهای زندگی سر در نیاوریم
شاید نباید دنبال شاهکار بی عیب و نقصی از زندگی باشیم
زندگی همین است یک چیز درهم
پر از دوست داشتنهای بد موقع یا خیلی دیر یا خیلی زود
زندگی را باید پذیرفته همینجور درهم برهم
من ازخواندنش لذت بردم توصیه میکنم شما هم بخوانید حتی اگر مرد هستید یا خیلی اهل رمان خواندن نباشید (البته شنیدم 🤗)
همه فقط باید یاد بگیرم زندگی همین است و به خودمان سخت نگیریم
روایت بی پرده و بی پروا از زندگی آدمها
شاید هیچوقت از پاردوکسهای زندگی سر در نیاوریم
شاید نباید دنبال شاهکار بی عیب و نقصی از زندگی باشیم
زندگی همین است یک چیز درهم
پر از دوست داشتنهای بد موقع یا خیلی دیر یا خیلی زود
زندگی را باید پذیرفته همینجور درهم برهم
من ازخواندنش لذت بردم توصیه میکنم شما هم بخوانید حتی اگر مرد هستید یا خیلی اهل رمان خواندن نباشید (البته شنیدم 🤗)
همه فقط باید یاد بگیرم زندگی همین است و به خودمان سخت نگیریم
نمی دونم واقعا چرا این کتاب جز رمانهای جنابی پرفروش بود، بنظرم نمیشه این کتاب رو تو این دسته قرار داد. اصلا هیچ حس هیجانی رو نمیشه گرفت و این کتاب رو به کسانی که به داستانهای جنایی علاقه مندن توصیه نمیکنم، شخصیت پردازی ضعیف بود و نمیشد شخصیتهای کتاب رو درک کرد و ارتباطی برقرار کرد و از همه مهم تر انگیزهی قتل مظنون انقدر سطحی بیان شده بود که قابل درک نبود، این کتاب هیچ چیز خاصی نداشت گرچه من تا آخر کتاب گوش دادم و تنها لذتی که بردم فقط بابت اجرای زیبا راوی خانم محرابی عزیز بود.
در مورد داستان باید بگم خیلی غیر قابل پیش بینی نبود و شبیه داستان فیلمها هست. چند فصل اول کلا صحبت چند نفره و چیز خاصی نداره و از فصل 4 یا 5 وارد فضای اصلی میشه. فضای داستان جالب و قشنگ بود اما نویسنده میتونست خیلی بهتر پیش ببره مثلا عمارت بزرگی مثل اون چطور بجز باغبان، آشپز و خدمه و... نداشت. اما یه چیز جالب این بود که همهی زنها بعد از این همه سال رفاقت به هم شک کرده بودند که نکنه کار این باشه. اما داستان قابل پیش بینی هست. در مورد صدای گوینده هم که اصلا حرفی ندارم و واقعا عالی بود.
کتب بسیار عالی در ژانر جنایی بود. حتی یک لحظه نتوانستم شنیدن ان را ترک کنم. جودی گارمن با استادی تمام داستان را به نگارش در اورده به طوری که همه شخصیتهای داستان مشکوک به انجام قتل هستند چون در گذشته با مقتول مشکلاتی داشتند. داستان از زبان جودی یکی از شخصیتهای داستان روایت میشود که دچار خود کوچک بینی و بیچاره فرض کردن خود است در حالیکه چنین نیست. تا انتهای داستان نمیتوان فهمید که قاتل کیست. گوینده داستان به خوبی همه شخصیتها را بازگو میکند که این خود داستان را جذابتر مینماید. ممنون از کتابراه.
سلام داستان در حد متوسط بود_ نویسنده قلم خلاقی داره اما محیط داستان خیلی بسته و در یک چهارچوب محدود پیش میره_در طول داستان مدام به سدی خورده گرفته میشد در صورتیکه کارهای بزرگ و قابل توجهی داشت جدا از حس کمال گرایی_ و البته تمام دوستانی و خانوادهای که دشمن او بودند و اینجا باید بگم بی انصافی که نقطه ضعفهای بقیه در نظر نگیریم_اخر داستان خیلی معمولی تموم شد به صورتیکه پایان داستان قابل پیش بینی بود_و در اخر ممنون از خانم محرابی با خوانش عالی
+گویندگی خانم آشا محرابی خیلی خوب بود، به طوری که برای هر کاراکتر صدای مشخصی وجود داشت.
+و اما قلم خود کتاب، سبک جنایی جالبی بود، طوری که منو بین کلی هیجان قرار داده بود. در اواسط ماجرا انتظار خاص و عجیبی از پایان داستان میرفت چون داستان رو بسیار هیجان انگیز پیش برده بود ولی در نهایت خیلی خوب به اتمام نرسید. در داستانهای جنایی، نویسنده باید بتونه ما رو با کلی اطلاعات گیج و سردرگم کنه و داستان خیلی برامون هیجان انگیز باشه، در آخر هم قاتل کسی باشه که از تعجب چشامون گرد بشه. در واقع با اطلاعات داده شده در طول داستان بشه فهمید قاتل کیه ولی طوری نوشته بشه ۹۹ درصد افراد به اون نکته ظریف دقت نکنن. این نبوغ نویسندهاس که بتونه همه چی رو در اختیارمون قرار بده و ما در نهایت از فهمیدن اصل ماجرا شگفت زده بشیم. این وسط برخی نویسندهها داستان رو هیجان انگیز پیش میبرن و آخر ماجرا که گفتن قاتل کیه میگن فلان اطلاعات با اطلاعاتی که از تحقیق اون روز بدست آوردم (ولی این تحقیق رو بین داستانشون نمیگن چون اگه اینم بگن حدس زدن راحت خواهد بود و داستانشون آبکی میشه) منو به جواب رسوند! این نشان از ضعف نویسنده داره. نویسنده کتاب آخر هفته دخترانه این کار رو نکرده بود ولی اطلاعات رو طوری در اختیارمون قرار داده بود که من همون اواسط داستان فهمیدم کار کی میتونه باشه، یعنی ضعفش این بود که نتونسته بود اطلاعات رو طوری بنویسه که جلو چشممون باشه و ما نبینیم. کاملا واضح بود که قراره کی این کارو کرده باشه. اگر بخوام جنایی خوبی که توضیح دادم نویسنده نبوغ فوقالعادهای داره (همه اطلاعات رو بهمون میده ولی اینقدر قشنگ که ۹۹ درصد متوجه مجرم نمیشیم) رو مثال بزنم کتاب "زنی در کابین ۱۰" بینظیره!