نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زیزفون دوم از سمت چپ - ماتئی ویسنی یک

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
عادل آتشین
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
من موندم این نویسنده‌ها چرا یکم بیشتر کار کافی نمیکنن و از تاپیک تیترهای بهتر و ترندتر استفاده نمیکنن، از لحاظ فنی این کار کاملا مغالطه و به اصطلاح فاقد صحت امکان هستش، بعد وایسا ببینم این دو نفر مدعی َن که عمل خاصی از جانب خود منجر به رفتاری خاص در فرد مقابله و این مساله ینی تاثیرپذیری چیزی از چیز دیگر مستلزم رعایت نوبت اتفاق افتادنه و اگر ناظر جابجا شود نباید تغییری در ترتیب ارتکاب رفتاری مشخص از جانب طرفین اتفاق بیفتد و تقدم و تاخر بایستی حفظ شود لذا در این اثر با جابجایی ناظر تقدم و تاخر رفتارها جابجا می‌شود، عمل و عکس العمل نبایستی و اصلا نمیشود که در آن واحد در 2 صورت مجزا صورت بپذیرد و اگر عمل زن عکس‌العمل مرد را برمی انگیزد هرگز نمیشود که از دید ناظری دیگر سبب شود که عمل مرد عکس‌العمل زن را رقم بزند در حالیکه فقط یک رویداد وجود داشته و از هر طرفی بنگری ترتیب این عمل و عکس‌العمل امکان جابجایی ندارد،.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۰۷/۲۹
اولش رفتم معنی زیزفون در گوگل دیدم چون نام کتاب گویای متن و نمایشنامه نبود. داستانی از دو جهت و دو طرفه شخصیت داستان، روایتگری می‌شود. یک بار این طرف داستان، روایت خودش را می‌گوید و نویسنده بار دیگر و در فصل بعد به بیان نظر کاراکتر مقابل از همان رویداد، داستانش را پیش می‌برد. روایتی که ممکن است برای هر ذهن کنجکاو و ماجراجو و هیجان طلبی پیش بیاید و چه بهتر که کشش آن را عشق نغمه زند. در این داستان کوتاه، احساس کردم که نویسنده شما را به این معنا پیش می‌برد که قضاوت ممنوع، به قولی، کارت انجام بده و زیاد پیگیر نشو و داستان سرایی نکن!؟ نمایشنامه زیزفون دوم از سمت راست، اثر ماتئی ویسنی یک، با انتخاب زیزفون می‌خواهد تشابه یا تقابل این زیزفون و خصلت بشری بیان کند و بیشتر خواننده را برای قضاوت آزاد می‌گذارد و جهت به مخاطب کتابش نمی‌دهد و این برای احترام به مخاطب امری مقبول است.
نانا
۱۴۰۲/۰۳/۳۱
کتابی بسیارکوتاه با موضوعی قابل تامل بود. با اتمام شنیدن کتاب، احتمالا شما هم این فکر به ذهنتون میرسه که " آیا من هم طی زمان روالی در زندگیم داشتم یا دارم که فکرمیکنم با انجام دادنش میتونم آدم‌ها رو تحت تاثیرو کنترل خودم قراربدم؟ درحالی که خودم ممکنه متقابلا تحت تاثیر همون آدم‌ها توی یک چرخه‌ی تکراری از عادت‌ها و سبک‌ها افتاده باشم. " در بخشی دیگه با گفتگوی شخصیت‌های اصلی داستان با دوستانشون نشون میده که همین تصور کنترل داشتن روی رفتار و عکس العمل دیگران ممکنه باعث بشه بعضی از آدم‌ها بفکر آزار و سوءاستفاده از طرف مقابل بیفتند. کتاب دوقسمت داره که شامل یک سری اتفاقات مشترک هست که در هر قسمت از دیدگاه یکی از شخصیت‌های داستان توصیف میشه. این اثر بشکل نمایش رادیویی ضبط شده که بنظرمن جذاب بود.
صدیقه فتحی
۱۴۰۲/۰۴/۰۵
داستان جالبی بود شاید بتوان گفت توهم گریبانگیر هر انسانی می‌تواند باشد. داستان کوتاه ولی عمیق نشان از شناخت نویسنده از ماهیت ذهن انسان دارد.
در زندگی خاکی هم احساس می‌کنیم خیلی آزاد هستیم و اختیار صد در صد داریم ولی خود من بعضا به این نتیجه می‌رسم ما بازیگر یک سناریوی بسیار قوی هستیم فقط یک عده نقش خود را در نهایت رضایت و عاشقانه بازی می‌کنند ولی برخی دچار تضادهای زیادی می‌شوند.
در مورد کنترل دیگران هم احساس می‌کنم توهمی بیش نیست زیرا هر کس کاری را با توجه به شخصیت خود انجام می‌دهد نه فقط به خاطر فشار یک دیکتاتور بیرونی
در این داستان هم هر دو نفر دچار توهم بودند و به نظر میاد حتی دوست خیالی هم داشتند
M R
۱۴۰۲/۰۵/۳۰
داستان جالبی بود، هرچند خیلی کوتاه بود اما پیام نویسنده رو با کمترین جملات بیان میکنه. زیزفون دوم از سمت چپ، داستان کوتاهی در مورد دوتا آدمه که اتفاقات کاملا یکسان رو کاملا متفاوت درک میکنن و اطمینان دارن نگاه و درکشون کاملا درسته، به بیان دیگه، هرکدوم از اونها خودش رو مرکز و علت اتفاقات میبینه و طرف دیگه رو وابسته و دنباله رو خودش. و جالبه عینا این نگاه در اون طرف هم وجود داره. در حقیقت پیام داستان تفاوت دیدگاه ما با همدیگه والبته حقیقته وشاید تلنگری باشه برای اینکه از دیدگاه و نظر خودمون همیشه مطمئن نباشیم. فکرمیکنم بهتر باشه خودتون بشنوید یا بخونید، به نظر من ارزش شنیدن و خواندن رو داره.
Amir_eht
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
شنیدن این کتاب تجربه خیلی جالب و قشنگی بود. برام تداعی گر رابطه بین زن و مرد بود. این که چه طور از دیدگاه طرفین قصه رو تعریف میکنه. این که چه طور هر طرف قضیه فکر میکنه اون هست که کنترل قضیه رو دست گرفته و دنیا حول اون میچرخه در صورتی که در مقابل شخصیتی مشابه داریم. این که اگه فقط به فکر کنترل کردن طرف مقابل باشی، حتی بعد ده سال، تنهایی؛ و از ان عشقی که میشد داشته باشی غافل موندی که چی؟ تو وقتی دستت رو میکنی تو جیبت اون هم پنجره رو ببنده؟ من دوست داشتم این کتاب رو، راوی هم با کمک موسیقی زیر متن، خوب از پس روایت داستان بر اومد. ممنون بابت زحماتی که برای انتشار این کتاب کشیدین ⁦
Maryam Kazemi
۱۴۰۲/۰۴/۱۱
یه داستان کوتاه و تامل برانگیز!
اجراشون رو دوست داشتم، احساس افراد داستان رو به خوبی منتقل کردن.
برام جالب بود از چند نظر، یکی اینکه دید آدمها به یه موضوع چقدر میتونه با هم متفاوت باشه و هر کدوم هم در جای خودش درست و منطقی باشه!
و اینکه ما آدمها فقط کافیه شجاعت یه قدم کوچیک به خودمون بدیم و بریم جلو و با واقعیت رو به رو بشیم، اگه زن و مرد داستان شجاعت اینو داشتن که با هم رو به رو بشن چی میشد، از نظر من قطعا داستان زندگیشون جور دیگه‌ای رقم می‌خورد، هیجان انگیزتر....
فاطمه نجفی
۱۴۰۲/۰۵/۱۳
فکر میکنم مفهومی که نویسنده به دنبال به تصویر کشیدنش بوده با کمی چاشنی تخیل از سمت شنونده، قابل درک شود. در غیر این صورت با دید منطقی، هر دو طرف مدعی هستند که عملی از سمت خودشان باعت بروز عکس العمل از سمت مقابل میشود. بیشتر ما سالیان سال گرفتار توهماتی هستیم که برایمان به باور درست بی چون و چرا تبدبل شده درست مثل داستان که به مدت ده سال باور داشتند چه تاثیر شگفت انگیزی روی طرف مقابل دارند.
صدیقه شادکام
۱۴۰۲/۰۳/۳۱
همه‌ی ما آدما تو زندگی تاثیر گذار هستیم واز هم تاثیر میپذیریم، خیلی نامرئی ودرسکوت. ولی متوجه این موضوع نیستیم.
واین خیلی شگفت انگیزه، قدرتمندو جالبه، ولی متأسفانه خودمون اینو نمیدونیم یا متوجه نمیشیم، که اگه میدونستیم، دنیا قطعا جای بهتری میشد.
زهرا
۱۴۰۲/۰۷/۰۶
داستان ساده و جالبیه. خوانش هم بسیار متناسبه. ترکیبی از توهم اثرگذاری، خیالپردازی، و علت‌سازی برای وقایع از دیدگاه خود.
برخی دوستان از تناقض در تقدم و تاخر گفتند، ولی نکته ظریف داستان اینه که شخصیت‌های داستان تعمدا خودشون رو دقیق باهم هماهنگ کردند و هرجا تغییری ایجاد میشه که با فرضیاتشون متفاوته به سادگی ازش چشم‌پوشی میکنند.
فوآد شبانی
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
برای تنوع خوب بود، بد نبود... مخصوصا وقتی داری تو وادی جامعه شناسی سیاسی سیر میکنی و کتاب ایران بین دو انقلاب رو گوش میدی ولی چون تو خونه تنهایی دلت تنوع میخواد و یه سری به کتابخونه ات تو کتابراه میزنی و یه کار متفاوت وسوسه ات میکنه گوشش بدی. زندگی کوتاهه. فقط به بار زندگی میکنی تو دنیا... نمایشنامه گوش دادن برای درک زندگی در لحظه خوبه. حال منو که خوب کرد.
کوثر
۱۴۰۲/۰۶/۲۶
جالب بود مرا به فکر واداشت اینکه گاهی اوقات چقدر دلمون میخواد روی دیگران قدرت و اختیار داشته باشیم که حتی یادمون میره قدرت و اختیار خودمون رو از دست دادیم ولی خب از نظری هم انجام این حجم از کار‌های تکراری و پشت سر هم و انتایم از طرف انسان غیر واقعی به نظر میاد و یه جورهایی داستان رو ساختگی نشون میده
Farahnaz
۱۴۰۲/۰۴/۰۳
در پاسخ به آقای عادل آتشین: این نمایش نوشته یکی از نمایشنامه نویسنده‌های بزرگ دنیاست و هم مطالعاتش از همه ما بیشتره، هم اسمی که می‌فرمایید قطعا دلیلی داشته انتخابش. دوم که اینکه هر کدوم امری رو مقدمه بر دیگری می‌دونه و هردو این فکرو می‌کنند کار دیگری نتیجه کار خودشونه تناقض نیست در حقیقت هم زمانی هست نه بی زمانی.
مهدی
۱۴۰۲/۱۱/۱۲
شاید با شکل و نماد یین یانگ آشنایی داشته باشید.
یینگ یانگ، نمادی چینی است که بیانگر نظم و تعادل در همه چیز است. این نماد از قسمت یین (سیاه) و یانگ (سفید) است، اما در هر قسمت دایره‌ای با رنگ مخالف آن قسمت وجود دارد.
این پدیده میگه هر چیزی دارای مکملی عه
این داستان منو یاد این نماد انداخت
فائقه
۱۴۰۲/۰۴/۰۴
یه نمایش نامه کوتاه با چند راوی من‌دوست داشتم صدای راوی خانوم خوب بود وصدای راوی آقا هم خوب بودا ولی نمیدونم‌چرا یه کوچولوصداش آرومتر وکمتر بود مجبور بودم با دقت گوش کنم ولی بسیار داستان خوب بود خانومه فکر میکرد روی آقا تسلط داره وجاالب اینکه اون آقا هم احساس میکنه روی اون خانوم تسلط داره
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۴/۰۱
این داستان کوتاه، منو یاد بچگیامون انداخت که خیال میکردیم هر جا من میرم ماه هم با من میاد، به نظرم داستان میخواد بگه که آدمها توهم خودمحور بودن در جهان رو دارن. در صورتی که خیلی چیزها اتفاقیه. صداگذاری خوب و مناسب بود.
به نظرم ارزش گوش کردن رو داره.
مهتا بیاتی
۱۴۰۲/۰۹/۲۷
داستان کوتاهی بود ولی جالبه بنظرم؛ صدای گوینده‌ها خوبه و صدای محیط داستان رو قابل لمس میکنه؛
هرکی از دید خودش فکرمیکنه کنترل اوضاع بدستشه!
یه نوع مراعات خاص، یه نوع وابستگی بی دلیل؛
خیلی کوتاه مختصر و جالب بود! ولی بنظرم برداشت هرکسی باز میتونه متفاوت باشه!
فاطمه فراحی
۱۴۰۲/۰۷/۰۲
برداشت من تفسیر هیجانی از وقایع بود ما وقایع را بر اساس هیجانات خودمان تفسیر می‌کنیم در حالی که ممکن است واقعا این طور نباشد و واقعیت با برداشت ما تفاوت داشته باشد. و هم چنین به شخصی سازی مسائل اشاره داشت این که ما خودمان را محور دنیا می‌دانیم در حالی که این طور نیست
Rahil najafi
۱۴۰۲/۰۴/۲۵
چه جالب بازی افکار ما در مقابل دیگران
افکاری که بدان فکر کردیم و در ذهن خود باور کردیم
افکاری که ما هر روزه بدان فکر می‌کنیم داستان و وکیل مدافع و قاضی میشوم
قضاوت می‌کنیم و رای صادر می‌کنیم و ان را به مرحله‌ی اجرا می‌گذاریم
شنیدنی خالی از لطف نیست
حتما پیشنهاد میکنم
تارا
۱۴۰۲/۰۴/۱۳
کتاب خوبی بود ولی بهتر بود که نویسنده نظر و برداشت خودش رو از این تسلط داشتن بگه یا حداقل داستان رو طولانی تر می‌کرد و بیشتر در قالب داستان نظرش رو می‌گفت که این فقط توهم ذهن افراد بوده چقدر حرف‌های ما می‌تونه آسیب زننده یا مفید باشه در روابط دیگران با هم و یا....
Mahdiyeh.p
۱۴۰۲/۰۴/۰۱
ممنون از کتابراه بابت هدیه‌ی آخر هفته ش.
من از گویندگی و صداها لذت بردم...
خیلی داستان مفهومی داشت دقیقا مثل همین داستان الان هرکدوم از ما یه درک و فهم و برداشت متفاوتی رو از این نمایشنامه داریم...
لطفا بیشتر از این نمایشنامه‌ها بذارید با تشکر
ساناز ملک زاده
۱۴۰۲/۰۹/۲۵
جالب ولی غیر واقعی، هر کدوم از طرفین مدعی بودن که طرف مقابل نسبت به عمل اونا عکس العمل نشون میده در صورتی که نشدنیه، برای مثال یک فرد وقتی که مجروح میشه درد میکشه تا اینجا درسته ولی نمیشه بریم از منظر دیگه و بگیم این فرد اول درد میکشه بعد مجروح میشه
محمدرضا
۱۴۰۲/۰۸/۰۱
این کتاب صوتی کوتاه درباره یک زن و دوستش است که از پشت پنجره مردی را زیر نظر میگیرند و رفتار او را کنترل می‌کنند. در مقابل آن مرد نیز همراه با دوستش چنین تصوری درباره زن پشت پنجره دارند. در این کتاب به خوبی اختلاف منظر این دو فرد را بیان میکند.
هنری جود
۱۴۰۲/۰۵/۲۸
دوست نداشتم کتابو. موضوع روانشناسی هست و اگه بتونین مفهوم نویسنده رو درک کنین واقعا هنر کردین چون تقریبا بی مفهوم هست.
خیلی از داستان‌های کوتاه هستند که عالی و دارای مفهوم خاص هستند اما این کتاب نه. اینطوری بگم که نویسنده هم وقت خودش رو گرفته و هم وقت مارو.
F.javan
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
به نظرم کتاب جالبی بود دونفر آدم که فکر میکردند روی دیگیری کنترل دارند یا هر چی ولی اصل داستان فقط عمل و عکس العمل‌های یکسان و بدون تغییر بود که هر دفعه اتفاق میفتاد و هر کدام فکر میکردند چون خودشان اون عمل و انجام دادند طرف مقابل هم عکس العمل نشون میده
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۲/۰۴/۰۴
نمایشنامه جالبی بود. هر کدام از طرفین گمان می‌کرد اراده او باعث اعمال دیگری است و البته شاید هر دو در عمق وجودشان می‌دانستند که اشتباه می‌کنند و به همین دلیل جز افعال تکراری حاضر به انجام کار دیگری نبودند.
صداها به نظرم متوسط بود.
با سپاس از کتابراه
Morteza Nasiri
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
بعضی وقت‌ها بد نیست علاقه مندان به کتاب نمایشنامه هم بخوانند، این نمایشنامه از چهار کاراکتر و در دو صحنه اجرا میشود که جزو نمایشنامه‌های کوتاه هستش. امیدوارم نظر این بنده حقیر رو گوش دهید و هر از چند کتابخوانی نمایشنامه گوش بدید، دلیلش رو بعداً عرض میکنم.
روزبه هرمزی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸
تو این کتاب توهمی رو به تصویر کشیده که تقریبا همه افراد در طول دوران حیاتشون تحت تاثیرش قرار گرفتند و اون هم کنترل دیگران از طریق خواندن ذهنشون هست و جالب اینه که هر دو شخصیت توی داستان حق رو از آن خودشون میدونن! بخونیدش، جالبه
دنیا رهبری
۱۴۰۲/۰۶/۰۷
کوتاه و عجیب. برداشت‌های متفاوتی میشه ازش داشت. به نظرم خوندن نظرات بقیه خواننده‌ها بعد از پایان کتاب باعث می‌شه، نگاه‌های متفاوت‌تری که شاید به ذهن خودمون نرسه رو هم متوجه بشیم. درمورد چنین روایتی دونستن دیدگاه بقیه جالب و شاید لازم باشه.
Sara kazemi
۱۴۰۲/۰۴/۱۱
سلام به همراهان کتابراه. جالب بود به نظرم. یک جریان از زوایای مختلف بررسی میشه. البته کمی هم از لحاط مدت زمان سورئال هست و نمادین. که شما رو به فکر فرو می‌بره. خیلی خوب اجرا میشه و با تشکر از اجرا کنندگان. پیشنهاد می‌کنم بخونید.
سحر ساجدی
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
کتاب کوتاه و تامل برانگیزی بود
ما خیلی اوقات رفتار و ‌کارهامون تحت تاثیر دیگرانه و خودمون از این قضیه غافل هستیم که این کتاب به خوبی این موضوع رو به تصویر کشیده
ممنون از کتابراه بابت هدیه آخر هفته اش
حامد جامه بزرگی
۱۴۰۳/۰۱/۰۱
رمانی شبیه داستان سرایی‌های دوره‌های شصت و هفتاده، وقتی روایتتون رو نگاه میکنم برام جالب، از نگاه اون خانم و شک و ایمان دوستش جالب و باز شدن آن محتوا جالب ترش میکنه و بشخصه امیدوارم از خواندن آن لذت کافی را ببرید.
امین باقری
۱۴۰۲/۰۶/۰۹
دلستانی زیبا و دلنشین بود همچنین صدای گوینده همراه با موسیقی بسیار آرامش دهنده بود. داستان از دو دیدگاه بود که هر دو فکر می‌کردن که دیگری در اختیار آن‌ها است اما در واقع این فکر آن‌ها بود که باعث پیدایش این فکر شدند.
ن ه
۱۴۰۲/۰۴/۰۱
برداشت هردوشون یکی بود عشق انرژی خودشون نفهمیدن تا اینکه دوستاشون راهنمایی کردن آدمها تو زندگی هم تاثیز گذارن گاهی اوقات نیاز به راهنمایی دارن ممنون از صداگذاری خوب و سایت کتابراه که داستان رو رایگان کرده بود
عاطی ف
۱۴۰۲/۰۵/۱۰
داستان کوتاه و قشنگی بود و در عین حال تامل برانگیز که شاید جاهای از زندگی ماهم توهم اینو داشتیم که یکی رو کنترل میکنیم این داستان ادمو به چالش میکشه که فکر کنه تو زندگی چه برخوردهای داشتیم
زینب نعیمی
۱۴۰۲/۰۴/۲۱
کتاب بنظرم این مطلب رو میرسوند که خیال و افکار میتونن چقدر ما رو به بازی بگیرن. مردی که خیال میکرد با حرکاتش دیگری تحت تاثیر و بالعکس. هردونفر متوهم بودن که البته برای ما هم گاها پیش میاد
فرهاد زندی
۱۴۰۲/۰۴/۱۶
دو شخصیت خانم و آقای این داستان که هر کدام فکر می‌کنند روی یکدیگر تأثیر زیادی گذاشته‌اند اما بنظرم هدف آن‌ها تحت کنترل درآوردن فردی دیگری بود تا قدرت خودشان را نشان دهند. روی هم رفته داستان جالبی بود.
Massi ,Ebi
۱۴۰۲/۰۴/۰۷
حکایت آدمهایی که یه عمر باهم زندگی میکنن ولی فقط به ظاهر هم توجه میکنن و یه جورایی به هم عادت میکنن دریغ از اینکه از دل هم خبر داشته باشن. خیلی خوب بود کوتاه و مفید ممنون کتابراه😍
ایمان اکبری
۱۴۰۲/۰۳/۲۵
بی‌نظیر و عالی مثل بقیه کارهاتون به بقیه هم توصیه میکنم بخرن کار رو و گوش بدهند ۲۰ هزار تومن پولی نیست و ارزش داره ده برابر برای کارای عالی پول بدیم همینجور پرقدرت ادامه بدین
Niloofar Rafi bakhsh
۱۴۰۳/۰۷/۰۷
نمایش نامه جالبی بود و نشان میداد ما چگونه میتوانیم به رفتارهای بی معنی دیگران معنا ببخشیم و حتی به همانها وابسته شویم و نخواهیم که قبول کنیم که وابسته شده ایم...
بهاره
۱۴۰۳/۰۱/۱۲
انتخاب عنوان کتاب بسیار ضعیف بود و حتی متن داستان سمت و سوی مشخصی نداشت، فقط صدای راوی بود که چندساعت شنیدن این کتابو برام قابل تحمل کرد، ممنون از کتابراه و راوی محترم
هانا پوربیژن
۱۴۰۲/۰۴/۲۱
خیلی جالب بود جوری که هردوشون هم عقیده بودن ولی در حالت معکوس، جوری که هردوشون بهم جذب شده بودن و ده سال از عمرشونو لب درخت زیزفون و یه پنجره به انتظار هم مینشستن
hiva koohbor
۱۴۰۲/۰۴/۰۹
جالب بود
ما همه ممکنه دچار این توهم بشیم که کسی یا چیزی رو در زندگیمون تحت کنترل داریم و حس خوشایندی بهمون دست میده
طرف مقابل هم ممکنه همین حس رو نسبت به ما و رفتارمون داشته باشه
Kiani
۱۴۰۲/۰۴/۰۳
جالب بود و برای همه مون پیش میاد که حس میکنیم یکی رو تو مشت گرفتیم و جالب اینه طرف مقابل هم همین درک و از ما داره اینه که میگن دل به دل راه داره
الهه ابیار
۱۴۰۲/۰۴/۰۶
ی داستان خیلی کوتاه هست که خانمی فکر میکنه آقایی رو تحت سلطه خودش داره و متقابلا مرد هم همین خیال رو داره و سعی در اثبات این موضوع به دوستانشون دارن هر دو.
Darya Fakhari
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
به نظرم دید خوبی از نگاه آدم‌ها و برداشت‌های متفاوت از یک اتفاق اما از زاویه‌ی دید چند فرد می‌داد قضیه‌ی همون 9 هست که از زاویه‌ی دیگر 6 به نظر می‌رسه.
علی سعیدی
۱۴۰۲/۰۳/۳۱
به نظرم عالی بود
تو یه ربع یه برش بود که هزار سال تجربه به آدم یاد می‌داد
من پسندیدم
ممنون از کتابراه که این رو در اختیار ما قرار داد
مصطفی حیدری
۱۴۰۲/۰۴/۲۱
سلام کتاب خوبی بود در مورد عمل و عکس‌العمل است به طور خلاصه توضیح می‌دهد که ممکنه چیزی که شما عمل می‌دانی از زاویه دیگر عکس‌العمل است
ﻣﺎﻩ اﻓﺮﻭﺯ ﺩﻻﻭﺭﻱ
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
نظرم اینه که هر چه بیشتر نمایشنامه‌های مبهم و پلیسی بیشتری بذارید، هم شمه ما ایرانی‌ها مذاقه، هم تحلیلش بیشتر دوست داشتنی تره
A.k
۱۴۰۲/۰۴/۰۳
خوب بود، نشون میده که در دنیای واقعی همه ما نسبت به یک اتفاق مشترک دیدگاه و تفکر خاص خودمون رو داریم
1 2 >>