داستان جالبی بود شاید بتوان گفت توهم گریبانگیر هر انسانی میتواند باشد. داستان کوتاه ولی عمیق نشان از شناخت نویسنده از ماهیت ذهن انسان دارد.
در زندگی خاکی هم احساس میکنیم خیلی آزاد هستیم و اختیار صد در صد داریم ولی خود من بعضا به این نتیجه میرسم ما بازیگر یک سناریوی بسیار قوی هستیم فقط یک عده نقش خود را در نهایت رضایت و عاشقانه بازی میکنند ولی برخی دچار تضادهای زیادی میشوند.
در مورد کنترل دیگران هم احساس میکنم توهمی بیش نیست زیرا هر کس کاری را با توجه به شخصیت خود انجام میدهد نه فقط به خاطر فشار یک دیکتاتور بیرونی
در این داستان هم هر دو نفر دچار توهم بودند و به نظر میاد حتی دوست خیالی هم داشتند
در زندگی خاکی هم احساس میکنیم خیلی آزاد هستیم و اختیار صد در صد داریم ولی خود من بعضا به این نتیجه میرسم ما بازیگر یک سناریوی بسیار قوی هستیم فقط یک عده نقش خود را در نهایت رضایت و عاشقانه بازی میکنند ولی برخی دچار تضادهای زیادی میشوند.
در مورد کنترل دیگران هم احساس میکنم توهمی بیش نیست زیرا هر کس کاری را با توجه به شخصیت خود انجام میدهد نه فقط به خاطر فشار یک دیکتاتور بیرونی
در این داستان هم هر دو نفر دچار توهم بودند و به نظر میاد حتی دوست خیالی هم داشتند