من با این نوع داستانها زیاد اخت نمیشم.. نمیدونم چرا احساس میکنم خوندنش خوبه ولی در همین حد که وقتتو پر کنه...
اما با متن داستان همراه شدم و استرس و درماندگی شخصیت داستان رو درک کردم... خیلی افسوس داره که عاشق باشی ولی از شدت غرور، نگی به طرف مقابل🥲
نقلی متفاوت داشت، همانطور که در توضیحات کتاب و مقدمه نویسنده گفته شده بود. کتاب جالبی بود و به خوبی توصیف میکرد مشکلات عاطفی و روانی اگر التیام پیدا نکنن چه اثراتی میتونن برای انسان به همراه داشته باشن. خوندنش خالی از لطف نست دیدگاه تازهای براتون باز میکنه
عجب کتاب فوق العادهای بود. من در عرض۳ساعت خوندمش و هنوز هنگم. واقعا کتابهای داستایفسکی عالی هستن. وقتی در حال خوندن داستان هستی تمام کاراکترها رو با گوشت وخونت حس میکنی. انگار این خود تویی که داره احساسات رو تجربه میکنه. من قطعا دوباره کتاب رو خواهم خوند.
نویسنده داستایوفسکی هست این یعنی با داستان خوبی سروکار داریم اما نتونستم ادامش بدم نمیدونم چرا با اینکه داستان کوتاهتری نسبت به دیگه آثار داستایوفسکی داره یه حالت غم خاصی داشت داستانش بنظرم وقتی حالتون خیلی خوب یا خیلی بده این داستان بخونید
اولین کتاب بود که از داستایوفسکی خوندم و باعث شد تا ترغیب بشم تا بقیه کتابهای این نویسنده رو هم بخونم. داستان این کتاب، افکار بیمارگونه یک مرد رو نشون میده که چه قدر بر زندگی همسرش تاثیر گذاشته. کم بودن حجم این کتاب هم میتونه از نقاط مثبت اون باشه.
″پنج دقیقه، فقط پنج دقیقه دیر رسیدم″
داستان زیبا، غمگین و خیلی عمیق بود و تو همین ۹۵ صفحه یه عالمه پند جا گرفته بود.. ترجمه روانی داشت و اینکه شخصیت داستان هم با خودش حرف میزد، هم با مخاطب، برام جالب و گیرا بود.
از خوندنش لذت بردم.. ممنون از کتابراه
آدمهای قصههای داستایفسکی ملموساند و انگار در کنار ما زندگی میکنند و شاید حتی خود ماییم. داستایفسکی در نازنین، عشق و فقر و مالیخولیا را با هم در میآمیزد و این آدمهای بی نام چه خوب از پس درگیر کردن و به فکر فرو بردن ما بر میآیند.
اولین کتابی بود که از داستایوفسکی خوندم خیلی روان و ساده بود فکر میکنم ما هم در زندگی گاها چنین سکوتها و غرورهایی را داریم با خوندن این کتاب پی میبریم که چقدر زود دیر میشود به دوستان پیشنهاد میکنم حتما این کتاب و بخونند
به زیبایی داستایوفسکی وضعیت آشفته ذهن شخصیت را به قلم در آورده است. او سؤالاتی میپرسد، نظرش را تغییر میدهد، خود را به خاطر تند یا آهسته رفتن یا از دست دادن هدف مورد سرزنش قرار میدهد. نقد: اما در کل درک کردن کاراکترها آسان نیست.
رمان قشنگیه در رابطه با این که یک آقای فروشنده عاشق مشتریش یعنی دختر جوان ۱۶ ۱۷ ساله میشه و باهاش ازدواج میکنه اما در میانهی راه به رابطهی همسرش با دوستش مشکوک میشه و زندگی شروع ب سر ناسازگاری گذاشتن میکنه. قشنگ بود، مرسی.
کتاب خوبی است.. در مورد موضوع کتاب حس کنجکاوی آدم تحریک میشه و به دنبال انتهای کتاب هست. به خاطر همین کتاب را در عرض چند ساعت میتونید بخونید.. من این سبک کتاب نخونده بودم برام جالب بود.. ممنون از کتابراه.. کتابهاتون عالین
نازنین، رمانکی کوتاه و پر از فلسفه که تا پایان آدم رو تو عمق داستان میکشه و درگیر خود میکند، کوتاه و پرمفهوم، داستانی کاملا واقعی اما در عین حال خیالی، خوندنش فقط چند ساعت طول میکشه، حتما بخونید و لذت ببرید!
کتابی عمیق و مختصر و مفید از نویسنده مورد علاقه ام کتاب کاملا برای من راضی کننده بود. در مورد یک رابطه سمی که فرد اول داستان در آن، خاطرات، اتفاقات و افکارش رو در مورد آن رابطه و بخشی از اتفاقات زندگیش می گفت.
کمی درهم بر هم صحبت میکرد و نمی تونستم با همسرش (نازنین) انس بگیرم برام قابل درک نبودن تا حدود زیادی اما بد نبود! شاید با دیدگاه الانم نمیتونم درک کنم و معنای پس پرده رو بفهمم اما برای درک الان من بد نبود!
هر چی بیشتر می گذشت بیشتر فکر می کردم که رفتارهای مرد چه قدر عمدی و غیر عمدیه. بی این که چیزی بگه خواستار درک شدن بود، انگار یک حس طلبکارانهای نسبت به همه داشت، برای جهنمی که ساخته بود انتظار تشکر داشت و در آخر نابود کرد
خیلى خوب افرادى را توصیف کرده بود که ازسر غرور بیجاشون وعقاید بی اساسشون حاضر به اعتراف به علاقه شون به همسر یا نزدیکانشون نمیشن تا اینکه به صور مختلف زمان اون میگذره وچه زود دیر میشود.
خیلى قشنگ بود.
کوتاه ولی پر معنا اگر انسانها همانلحظه که قلبشان ومغزشان دستور داد که به دیگرانمحبت کنید وبه خانواده عشق بورزید ودست از غرور احمقانه بردارید خیلی از مشکلات حل میشدند با تشکر از کتابراه
کتاب خوبی بود با اینکه کل روایت داستان از زبون یک نفر بود و شخصیت داستان در ذهنش همش با خودش در جدل بود و کل داستان داشت با خودش حرف میزد اما خسته کننده نبود و واقعا کلی حرف برای گفتن داشت.
کتاب نازنین داستایوفسکی داستانی هست که عمیقا افراد رو به فکر وادار میکنه. انگار تاریکی بخشهایی از وجود خودمون و ناخودآگاهمون رو به تصویر میکشه. ترجمه نشر چشمه عالیه و پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش
نازنین جزو معدود کتابایی بود ک واقعا بخاطر داستان زیبا و روانش من خوندم ولی اکثر کتابهای داستایوفسکی رو بخاطر قلم و شخصیتش میخونم ب شدت پیشنهاد میشه کتاب، بعید میدونم از روایتش لذت نبرید
کتابی عالی و چند وجهی که به اعماق شخصیت انسان نفوذ میکند و باعث میشود تا چند روز درگیر شخصیتها بشوی. مضرات درونگرایی و صدمههایی بسیار زیادی که از نبود گفت و شنود سازنده حاصل میشود.
اولین رمانی بود که از داستایفسکی خوندم و دوروزه تمومش کردم و برام جالب بود. داستان از زبان مردی روایت میشه که همسرش خودکشی کرده و دنبال دلیلش میگرده و کل زندگیش رو بالا و پایین میکنه و با خودش درگیره
کاش قدر همدیگه رو بهتر بدونیم و این غرور لعنتی رو بزاریم کنار، وقتی طرف زندس بهش محبت نمیکنم برای اینکه میگیم پررو میشه و غرور بهمون اجازه نمیده لطفاً غرور رو کنار بزارید و قدر عزیزانتون رو بدونید.
من امشب بعد از دیدن تئاتر 'امشب به صرف بورش و خون' صابر ابر تصمیم گرفتم دوباره این کتاب رو بخونم و ممنونم از کتابراه با وجود اینکه به کتابخوانهام دسترسی نداشتم تونستم اینجا پیداش کنم.
موضوع درک نکردن و قدرنشناسی از نعمت هایی که داریم. چرا همیشه اینطور بوده که فقط قدر چیزایی که از دست میدیم رو می دونیم. این کتاب تلنگری بود به شکرگزاری چیزهایی که هر کدومشون توی جای خودش یه نعمته
داستان جالبی بود به خصوص درمورد همسری که در زمان مرگ زنش دچار آشفتگی شده بود که به بیان سرگذشت همسرش پرداخته بود که بیشتر در مورد خودش واشتباهاتش ودیدگاهش بود در کل اثر زیبایی ممنون از کتابراه
سلام، من اصلا این داستان رو دوست نداشتم، مرد از خود راضی.
البته از حق نگذریم نکات آموزنده هم داشت همین که در روابطمون با همسر، خلاف رفتار مرد داستان زندگی کنیم یعنی تا حدودی رابطه درست.
داستان کوتاهی از روابط بین آدمها در روسیهی تزاری که جایگاه اجتماعی کاملا نقش افراد رو مشخص میکنه، گاهی اوقات مسیر رو خلاف عقیدهی شخصیشون شکل میده و نتایج غیر قابل جبران به بار میاره.
داستان در مورد حرفهای ذهنی مردی است که همسرش خودکشی کرده و خاطرات زندگی با اون رو مرور میکنه شاید بفهمه چرا این کار رو کرده
داستان کوتاه وجالبی بود
لذت بردم کتابراه عزیز
و چه زود دیر میشود نازنینی که بین عشق و نفرت پشت میز خودش نشسته بود و شوهری که خود را والاتر از نازنین میدانست چه بد به دام عشق نازنین افتاد. (فقط ۵ دقیقه دیر کردم)
جزو کتابهای خوبی بود. اگر به آثار داستایفسکی علاقهمندید خوندنش خالی از لطف نیست. ممکن ست سبکش مناسب علایق هر کسی نباشه ولی من از خوندنش راضیم و از کتابراه بابت این کتاب ممنونم.
یکی دیگر از شاهکارهای فئودور داستایوفسکی لذت ببرید. البته باید به طور پیش فرض در نظر داشته باشین که کتاب هاش سرشار از درام هستش و اگر افسرده هستین از خیرش بگذرین
داستان غم انگیزی بود قدر همدیگه رو قبل از دست دادن هم بدانید زندگی کوتاه است دیروز امروز فردا ما آدما فکر میکنیم که همیشه فرصتی برای جبران هست ولی به خودت میای میبینی دورت خالی شده
دوستش داشتم
کاملا واضح از روابط سرد بین زوجی که میتوانند با کلام عشق رو بر زبان بیاورند و زندگی را مثل قلب مهربون شون طراوت بدند سخن گفت که در آخر تنها حسرتها به جا موند
این رمان داستایوسکی جنبه عاشقانه داره اما اینبار هم مردی که با شاهزاده ختنم ازدواج میکنه رابطه سردی باهاش داره و زنش رو مبتلا به مریضی روحی میکنه پیشنهاد میکنم بخونیدش
کتاب بسیار قشنگی بود و در واقع اصلا چیز اضافهای توش نبود با این که اول کتاب متوجه میشین که زن از دنیا رفت اما کتاب جذابیتشو از دست نمیده و کشمکش داستان بسیار جالب وقشنگه
این کتاب به نظرم در مورد مردمان قدیم و زندگیهایی که به اجبار و به خاطر خانوادهها به وجود میان و در اخر باعث نابودی اون ها میشن کتاب خیلی غم انگیزی بود و عالی ممنون از شما
داستایفسکی قلمی شیوا و روان دارد که قلب مخاطب را تسخیر میکند و در خواندن غوطه ور میشود. آن چنان زیبا بیان شده که احساس کردم همان لحظه در آن جا حضور دارم و شاهد مکالمات آنها هستم.
واقعا دوسش داشتم، کتابی که نویسنده اون داستایوفسکی باشه صد در صد قراره یه داستان جذاب به همراه خودش داشته باشه، واسه کسایی که حوصله خوندن داستانهای بلند رو ندارن این کتاب خوبه
کوتاه و مختصر نقدی به فرهنگ مرد سالارانه داشت و این که غرور چ پیامدها و پشیمانیهایی برای انسانها میتونه به ارمغان بیاره. بسیار زیبا و تاٰمل برانگیز بود
کتاب یک داستان خیالی با توجه به ژانرخودش عالی و بی نظیر بود هر کسی که به این نوع ژانر علاقه داشته باشه پیشنهاد میکنم حتما استفاده کنه با تشکر از مجموعه کتابراه
قلم نویسنده که مثله همیشه قویه و بازم همراه بی نام و نشون گذاشتنِ شخصیتهای اصلی تونسته به اونها پر و پال بده پایانش یکم نا امید کننده لود اما خب زندگی همینه
اوج پختگی قلم جناب داستایوفسکی به واقع در اثر آشکاره جایی که افکار روایت میشوند و انها هستند که انسان را تبرئه میکنند و وجدان او را به سوی ارامش میبرند
تمامی عناصر و جزییات داستان به زیبایی بیان شده بود، برخلاف بقیه کتابهای داستایوفسکی این یکی بی نهایت روان و گیر بود، ممنون از کتابراه برای این هدیه ارزشمند
چه خوب بود اگر ادمها بیشتر با هم صادق بودن،
برای به زبان اوردن احساسات، دنبال دلیل یا بهانه نبودند،
خود واقعی شون بودن.
اینطوری دنیا جای قشنگ تری میشد.
مثل بقیه کتابهای داستایوفسکی این کتاب هم عالی و غیر قابل پیش بینی است. اگر می خواهید داستایوفسکی بخونید پیشنهاد میکنم از کتابهای روان و سبک او شروع کنید.
خیلی وقت بود که رمان این چنینی نمیخوندم خیلی لذت بردم از خوندنش و همینطور کتاب خیلی عالی نوشته شده بود و اولین بار بود که کتاب این نویسنده را خوندم عالی بود
اما با متن داستان همراه شدم و استرس و درماندگی شخصیت داستان رو درک کردم... خیلی افسوس داره که عاشق باشی ولی از شدت غرور، نگی به طرف مقابل🥲