نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کوری - ژوزه ساراماگو
4.6
196 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتابی است که حتما باید خوانده شود این کتاب دنیای امروز ما را به تصویر میکشد دنیایی پر از انسانهای کور که جهان را به کثافت میکشند و شخصی که کور نشده است اما ترس این را دارد که به زبان بیاورد نپذیرفتن و سو استفاده از انسانهایی که جهان را طور دیگر میبینند در زندگی امروز ما بسیار مشهود است در آخر کتاب میبینیم که همه کورها بینا شدند اما تنها شخصی که بینا بود کور شد نشان دهنده این است که انسانهای امروز زمانی بینا میشوند که شیره جان فرد بینا را تا ته مکیدهاند و بعد به دنبال مسیر و هدف خود رفته و جای فرد بینا را میگیرند مطابقت بدید به زندگی امروز کسی که میگوید جهان اینگونه که شما میبینید نیست شخصی بینا از مشکلات میگوید و میخواهد آن را به نحوی سر و سامان دهد اما افراد کور میگویند تو این کار را میکنی که سازماندهی را برهم بزنی سپس او را نیز کور میکنند و یا میکشند و پس از مدتی متوجه میشوند که او راست میگفت و مشکلی که میگفت واقعیت داشت و تنها قصدش کمک بوده است امیدوارم به درستی این نظر را مطابقت بدهید در آخر تشکر میکنم از کتابراه و استاد تایماز رضوانی بابت خوانش زیبا
کتاب پیش رو یک اثر فوق العاده است که با صدا گذاری عالی شمارو در مسیر داستان حریص و تشنه حرکت میدهداستان با کوری سفید رنگ مردی پشت چراغ قرمز شروع میشه که فردی دزد با اسم کمک کردن به ایشون فرد رو بخونه میبره و ماشین مرد کور رو میدزدهمرد کور پیش دکتر میره و دکتر متوجه مسری بودن این بیماری میشه اما بزودی خودش کور میشه و جزو اولین افراد دوستان مرد دزد هم هستند دولت برای مدیریت موضوع افراد رو در قرنطینه میبره و همسر دکتر با وجود اینکه بیناست خود را به نابینایی زده و همراه همسرش به قرنطینه میره بزودی دردهای همدست مرد دزد که در ابتدای داستان بدلیل چرک پا میمیرد نابینا شده و به محل قرنطینه میآیند و هر روز به بیماران در قرنطینه اضافه میشوداجتماعی هرسیده بی قانون نابینا و محتاج یاری افرادی که میمیرند و.... بزودی همه شهر دچار بیماری میشوند و افراد در قرنطینه که منتظر غذا و تعداد قول داده شده از طرف دولت هستند طی یک حادثه متوجه نابینایی کل شهر و نبود زندانبان یا محافظان محل قرنطینه میشوندشهر دچار آشفتگی و الودگیستراوی با دقت و کاملا واضح داستان را تعریف میکند و با تغییر صدا و مکثهای به موقع به زیبایی داستان میافزایدتوصیفهای دقیق بدون اضافه گویی و خسته کننده شدن شرایط محیط رو برای شما توصیف میکنداثر پیش روی شما توقعتان را از آثار هنری هزاران هزار بار افزایش خواهد دادبا تشکر از کتاب راه برای آفرینش این تجربه گوش نواز
سلام به همه کتاب دوستان عزیز. روایتگر داستانی فوق العاده است که با شنیدنش بیشتر قدر سلامتی جسم و روان و ارزشهای اخلاقی و انسانیت رو میدونیم. این کتاب رو حتما بخونید و پا به یک دنیای متفاوت و تاثیر گذار بذارید و تجربهای متفاوت کسب کنید. 😁. لازم به ذکره که بگم من قبلا اصلا اهل کتاب نبودم و با خودم میگفتم چیه بابا چه کار حوصله سربری ولی بعد از گوش کردن این کتاب وارد دنیای زیبا و غیر قابل توصیف و شگفتانگیز کتابها شدم و عاشق دنیای کتابها شدم و اگه هنوز کسانی هستند که فکر میکنم کتاب بدرد نمیخوره باید بگم که خیلی از موضوعات به دلیل نگرش سطحی و اشتباه ما که برگرفته از نا آگاهی و عدم شناخت ما به ان موضوعات بی فایده و بی ارزش به نظر میاد و تنها با یک بار امتحان کردن اونا متوجه زیبایی انها میشیم. (۱۸ سالمه)
کتابی که با وجود بیشترین لحظات چندش آور و حال به هم زدن اما نمیتوانی از آن دست بکشی و خواندنش را کنار بگذاری
جالب اینکه من پشت فرمان بدان گوش میدادم چنان در کتاب غرق میشدم که با تعجب به اطراف نگاه میکردم و منتظر بودم کسی در کنار علائمی از کوری نشان دهد و دیگران دچار مشکل شوند یا حتی خودم بدان دچار شوم و ناگهان از رانندگی دست بکشم
چنان در کتاب غرق میشوی و همزاد پنداری میکنی که خودت هم آن را کامل باور میکنی
و اما اتفاقات بعد آن که کاملا مشخص است که قوانین جنگل بر قوانین انسانی حاکم میشود
یاد اتفاقات کروناویروس افتادم و با خود میاندیشیدم که در بعضی جاها چه اتفاقات هولناکی افتاده است
در نهایت به دیگران آن را بسیار پیشنهاد میکنم چون انسان را به فکر کردن وا میدارد
متشکرم از تمامی عوامل و کتابراه
جالب اینکه من پشت فرمان بدان گوش میدادم چنان در کتاب غرق میشدم که با تعجب به اطراف نگاه میکردم و منتظر بودم کسی در کنار علائمی از کوری نشان دهد و دیگران دچار مشکل شوند یا حتی خودم بدان دچار شوم و ناگهان از رانندگی دست بکشم
چنان در کتاب غرق میشوی و همزاد پنداری میکنی که خودت هم آن را کامل باور میکنی
و اما اتفاقات بعد آن که کاملا مشخص است که قوانین جنگل بر قوانین انسانی حاکم میشود
یاد اتفاقات کروناویروس افتادم و با خود میاندیشیدم که در بعضی جاها چه اتفاقات هولناکی افتاده است
در نهایت به دیگران آن را بسیار پیشنهاد میکنم چون انسان را به فکر کردن وا میدارد
متشکرم از تمامی عوامل و کتابراه
کتاب کوری، کتاب که مثل عمده آثار این نویسنده بدون حتی انتخاب نامی برای کاراکترهاش، به تمامی حس و عواطف و افکار اونها رو به مخاطب منتقل میکنه. داستانهای این نوسنده به طریقی هستن که انسان در یک نگاه سطحی فکر میکنه خیلی به حاشیه میپردازه و بعضی اوقات لزومی نیست که یک سری مطالب عنوان بشه و بهتره به جاش به اصل داستان بپردازه اما من فکر میکنم این نویسنده سبک نوشتاری جهت گیری داره به سمت اینکه واقعیات کوچیک زندگی روزمره رو به تصویر بکشه، نه چیزهای غیرواقعی و صرفا ادبی و داستانی. و دلیل دیگه اینه که هدف نویسنده رسوندن یک پیام هست و نه صرفا پردازش یک داستان هرچند گیرا. به همین علت گاهی حس میشه که اصل داستان رها شده یا بطور ناگهانی تمام میشه.
من که لذت بردم و مخصوصا از گویندگی قوی تشکر میکنم
من که لذت بردم و مخصوصا از گویندگی قوی تشکر میکنم
کتاب " کوری " اثر ژوزه دی سوزا ساراماگو (۲۰۱۰ - ۱۹۲۲) نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل در سال۱۹۹۸ میلادی است، همانند کتاب دیگر او، "در ستایش مرگ" از کتاب لذت بردم، این رمان هم موضوعی ناب و غیرقابل پیشبینی دارد، نگارش کتاب بسیار جالب است گاهی به فکر فرو میبرد و گاه لبخند به لب میآورد، برای نمونه: "به خودت زحمت نده امروز نوبت تو بود شاید فردا نوبت من بشه " ، " بر خلاف همسر، نبوغ دروغگو گفتن وخود را کور خواندن نداشت. "، " زخم چنان میتپید که گویی جایش را با قلب عوض کرده است. " اجرای آقای تایماز رضوانی و ترجمه آقای کیومرث پارسای هم بسیار خوب است با تشکر از همه پدیدآورندگان این کتاب شنیداری و کتابراه عزیز.
حتما این کتاب رو گوش کنین این کتاب جامعه ای رو روایت میکنه که همه در اون کور و نابینا هستند و ازین رو انسان ها رفتارهایی رو از خودشون نشون میدن که شایسته ی انسان نیست و دلیل این رفتار ها هم اینه که مطمئن هستن که دیگران نیز همگی نابینا اند حالا بین این همه ادم نابینا خانمی هست که به بیماری کوری مبتلا نشده و میتونه جهان اطرافش رو و همینطور رفتارهای بقیه رو زیر نظر بگیره به نظرم این داستان واقعیتی رو به نمایش میکشه که برخی افراد دقیقا مثل شخصیتی که بینا بود درون یک جامعه پر مصیبت گرفتار میشن و با وجود اینکه میتونن فاجعه ی اطرافشون رو ببینن ولی نمیتونن کار چندانی کنن و مجبور میشن که سکوت کنن
دورود فراوان به دوستان کتاب راه.
و مخصوصن استاد ارجمند آقای تایماز رضوانی که با صدای بسیار زیبا و دل نشین خود زیبای کتاب را دوچندان میکنند.
کتاب کوری یک کتاب بسار زیباست که نشانگر این است که ما انسانها چقدر در مقابل جسم خود ضعیف هستیم.
و چقدر راحت میتوانیم گند بزنیم به تبیعت زیبا و بکر خود بدون این که بخوایم یکم فکر کنیم درحالی که یک روشن فکر یک دکتر در کنار خود داشته باشیم.
اما در حالی که واقعا به کمک نیازمند هستیم ولی باز نمیخواهیم از آن غرور و تکبر و نا آگاهی خود دست برداریم.
از نظر بنده همه ما باید این کتاب زیبا را مطالعه و یا گوش جان بسپارند.
با سپاس فراوان
و مخصوصن استاد ارجمند آقای تایماز رضوانی که با صدای بسیار زیبا و دل نشین خود زیبای کتاب را دوچندان میکنند.
کتاب کوری یک کتاب بسار زیباست که نشانگر این است که ما انسانها چقدر در مقابل جسم خود ضعیف هستیم.
و چقدر راحت میتوانیم گند بزنیم به تبیعت زیبا و بکر خود بدون این که بخوایم یکم فکر کنیم درحالی که یک روشن فکر یک دکتر در کنار خود داشته باشیم.
اما در حالی که واقعا به کمک نیازمند هستیم ولی باز نمیخواهیم از آن غرور و تکبر و نا آگاهی خود دست برداریم.
از نظر بنده همه ما باید این کتاب زیبا را مطالعه و یا گوش جان بسپارند.
با سپاس فراوان
کوری، فعلا تنها اثری است که من از این نویسنده خوندم و به نظرم این که در این شرایط خاصی که شخصیتهای رمان کوری در ان گرفتار شدن و ان هم یک کوری ناگهانی بود این که شخصیتهای داستان فاقد اسم مشخص بودن و فقط از روی ویژگی خاصشون از هم تفکیک میشدن باعث میشد خود خواننده هم یک جوری به این کوری ناخواسته مبتلا بشه و این طوری بتونه آدم های داستان رو ازهم جدا کنه. که این خودش نشون از هوش سرشار از نویسنده داره. و در کل کوری رمان خیلی خوبیه که قطعا باید خونده بشه ولی تنها ایرادی که من میتونم به کوری بگیرم پایان این داستان بود که اصلا ان جوری که باید می بود نبود
همین الان تمومش کردم.
_ سوال اینجاست، پیشنهادش میکنم یا نه؟
+ بله پیشنهاد میکنم ولی با این گوینده نه. اشتباه نکنید گوینده خوبی هستن ولی وقتی کاراکترها زیاد میشن صدا که یک شکل باشه از جذابیت داستان کم میشه. اگر بگردید همین کتاب رو با گویندگان بهتر میتونید پیدا کنید.
به طور کلی داستان علمی تخیلی خوبیه. با ریتم خوبی جلو میره و از اون جور کتابا نیست که وسطش منصرف بشین. نویسنده میتونست آخر کتابش رو میخ کوب کننده تموم کنه ولی این کارو نکرد و به نظرم بی حوصله داستان رو فقط جمع کرد.
مرسی که خوندین. 🌹
_ سوال اینجاست، پیشنهادش میکنم یا نه؟
+ بله پیشنهاد میکنم ولی با این گوینده نه. اشتباه نکنید گوینده خوبی هستن ولی وقتی کاراکترها زیاد میشن صدا که یک شکل باشه از جذابیت داستان کم میشه. اگر بگردید همین کتاب رو با گویندگان بهتر میتونید پیدا کنید.
به طور کلی داستان علمی تخیلی خوبیه. با ریتم خوبی جلو میره و از اون جور کتابا نیست که وسطش منصرف بشین. نویسنده میتونست آخر کتابش رو میخ کوب کننده تموم کنه ولی این کارو نکرد و به نظرم بی حوصله داستان رو فقط جمع کرد.
مرسی که خوندین. 🌹
کتاب خوبی بود و تاثیر گذار، به طوری که حتی انسانهای شریف برای بقا دست به هر کاری میزنن، و چقدر آسان انسانها به همه چیز عادت میکنن حتی کثیفی و نکبت دقیقا مثل حیوانات، نکته جالب از خود گذشتگی همسر دکتر بود که بخاطر اینکه با شوهرش باشه تن به این داد که تو چه نکبت و کثافتی زندگی کنه و چقدر زجر بکشه اما یک لحظه دم از پشیمونی نزد و تا آخر محکم ایستاد و ناجی زنده بودن یک گروه شد. اما مشکل این بود که گوینده یک نفر بود و تشخیص این که گوینده جایه کدوم شخصیت حرف میزنه نیاز به دقت زیاد داشت
من و شما هر روزه گرفتار "کوری سفید" هستیم. اما هر روز به شکل و شمایل خاص خود. این بهترین آموزهی کتاب موفق کوری است. ساراماگو انگار همه کشورها را گشته و نسخهای از واقعیتهای تلخ زندگی جهان معاصر را برای همه به تصویر کشیده است. بویژه اینکه چنین کتابی مصداقی بر روزها و سالهای جامعهی ماست. جامعهای سراپا بیمار که گرفتاریهای بزرگش را فراموش کردهایم. کتاب کوری با روایتی نمادین از کف جامعه، به روشنی رنجهای انسان تهی شده از هر چیز را به تصویر میکشد
رمان کوری چشم انسان رو بینا میکند. بینا از نعمت و سعادتی که در اختیار داریم اما انقدر کور هستیم که نمیتونیم آن را ببینیم تا زمانی که از دستش بدهیم. بعد از خواندن رمان کوری شما قدردان خواهید بود برای نیازهای بدیهی مثل آب غذا حواس پنج گانه خانه و حتی بهداشت. ساراماگو به واسطه قلم قدرتمندی که دارد طوری موقعیتها را توصیف میکند که انگار تو هم جزوی از گروه کورها هستی اما با این تفاوت که هم کوری و هم بینا.
کتاب پر مفهومی بود با توجه به بعضی از جزئیات چندش اور ولی نمیشد از شنیدنش دست کشید، چیزی که تو این کتاب ذهن رو درگیر میکنه این که زمانی که اتفاقی بیفته همه فقط به خودشون فکر میکنند و دیگه جایگاه، شغل هیچ اهمیتی نداره و در نهایت همه به یک سرنوشت دچار میشن انسانهای با سواد و بی سواد، زشت و زیبا همه دچار زندگی حیوانی شدن و فقط انی که بدون ترس از خودش گذشت تا به دیگران کمک کنه بینا موند
سلام
رمانى زیبا که بى شباهت به دنیاى امروز نیست …
در دنیای رمان کوری همهی آدمهای داخل داستان کور میشوند جز یک نفر! شاید یک چشم بینا. چشم بینایی که قرار است ببیند، دنیایی که آدمهای آن در شرایطی سخت قرار گرفتهاند و کم کم از ظاهر زیبای خود خارج میشوند و درون خود را به نمایش میگذارند…
با تشکر از گوینده که با بیان زیبایش کتاب را در ذهنم به تصویر کشید
رمانى زیبا که بى شباهت به دنیاى امروز نیست …
در دنیای رمان کوری همهی آدمهای داخل داستان کور میشوند جز یک نفر! شاید یک چشم بینا. چشم بینایی که قرار است ببیند، دنیایی که آدمهای آن در شرایطی سخت قرار گرفتهاند و کم کم از ظاهر زیبای خود خارج میشوند و درون خود را به نمایش میگذارند…
با تشکر از گوینده که با بیان زیبایش کتاب را در ذهنم به تصویر کشید
خیلی تلخ خیلی منفی گرایانه با توصیف صحنههای وحشتناک غیرانسانی با جژئیات چندش آور. نویسنده احتمالا هم خیلی منفی نگر بوده هم بیمار روانی داشته چیه این آخه. آدم از دنیا سیر میشه یه حس وحشتناکی میگیره که نکنه همین الان بلای آسمانی چیزی نازل بشه به سرش. کاش بعضی نویسندهها لطف کنن به بشریت و نوشتن رو بزارن کنار. از کتابراه تقاضا دارم به متن و محتوای کتابهایی که مناشر میکنه بیشتر حساسیت نشون بده.
کتاب فوق العاده ایه. همش یاد دوران کرونا میوفتادم. ولی وضعیت ما در کرونا تا این حد بد نبود. کتاب را یک روزه گوش دادم. ولی حیف که بعضی فصلها لود نمیشه. کتابهای صوتی دیگهای هم که از کتابراه خریدم همین وضعیتا داره. لطفا در اپلود کتابهای صوتی دقت بشه. خوانش فوق العاده بود. بدون غلط و بسیار روان و عالی. از کتابراه متشکرم. 🌺🌺🌺
داستانی جذاب و در عین حال پر از صحنه های دلخراش بود که به شخصه کاملا جذب کتاب شدم و در سه روز تمامش رو گوش دادم. بنظرم از ین زاویه دید میتونیم داستان رو وارد زندگی واقعی کنیم که باید خیلی بیشتر قدر چشامون و البته کل سلامتی مون رو بدونیم و متوجه این باشیم که در نبود سلامتی، ثروت و اموالمون هیچ ارزشی برامون نخواهند داشت. با تشکر از کتابراه
دوستش داشتم ولی احساس می کردم یک قسمت های از کتاب سانسور شده بود کتاب در موردی بیماری همه گیر و واگیردار که بینایی افراد میگیره و دولت تمام کسانی که به این بیماری مبتلا شدهاند رو قرنطینه میکنه همسر دکتر نابینا بخاطر این که در کنار شوهرش باشد خودش به کوری میزنه و داستان ها بیشتر از جانب او روایت میشه. مرسی کتابراه
نثر روان و گویندگی متن با صداگذاری خوب کمک زیادی به فهم و درک مطالب کرد. با اینکه از کوریهای وجدان زیاد شنیده و دیده بودم اما این نویسنده کمک بیشتری کرد که بفهمم قضاوت دربارهی دیگران نه تنها کمک نکرده و نمیکند بلکه راهی برای فرار از خود واقعی است، که انکار خود واقعی قطع ارتباط بیشتر با خود و دیگران است.
سلام و عرض ادب، شنیدن این کتاب تجربهای تکرار نشدنی برای من بود، بگونهای که شخص با برداشت شخصی خود غرق تمثیلها و مفاهیم هرچند ساده ولی پر مفهوم میشه و تمامی مفاهیم اجتماعی در این کتاب مورد بررسی قرار میگیره ولی کاملا نامحسوس و به طور سرپوشیده، در کل این کتاب بسیار مورد توجه من قرار گرفت
سلام خدمت کتابراهیهای عزیز این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنم که کمی صبر و حوصله داشته باشند چون زیبایی کتاب در توجه به کلیات داستان و خبر داشتن از انها است البته این کتاب دارای حالت کتابهای اخر الزمانی نیز هست البته جهت کلی داستان به سمت دیگری است که خواننده خود باید به ان توجه کند
کتاب فوق العاده جذاب و گیرا که تا انتها پشت سر هم دلت میخواست گوش بدی اما متاسفانه انتهای کتاب خیلی بد به پایان رسید و میشه گفت هرکسی برای خودش میتونه هر برداشتی داشته باشه
اصلا از اینکه انتهای کتاب نتیجه واضحی نداشت راضی نبودم اما در کل داستان جالبی بود ک به هرکسی با دید خودش یک نتیجه میداد
اصلا از اینکه انتهای کتاب نتیجه واضحی نداشت راضی نبودم اما در کل داستان جالبی بود ک به هرکسی با دید خودش یک نتیجه میداد
حتی دوباره به اتفاقهایی که در کل رمان رو ساخت ولی هر گوشش یک کنایه یک درس و یک حقیقت بود فکر کند من نقد یکی از دوستان رو خوندم و اون این بود که توی دنیایی که همه کور هستن کسی که بیناست باید سکوت کنه واقعن نقد قشنگی بود و کل داستان رو خلاصه میکرد چه بسا بعضی وقتها آدم با چشمهای خودش واقعیت هارو میبینه ولی باید سکوت کنه و طوری رفتار کنه که واقعن مثل همه کوره و نمیبینه. برای نجات جون خودش حفظ جایگاهش و پذیرفته شدندش
این رومان رو دوست دارم بارها و بارها دوباره گوش بدم ولی اینار ذره ذره اون رو بچشم و با تمام وجود لمس کنم و توش غرق بشم و واقعن ارزش بارها گوش کردن رو داره. حالا من به برداشت خودم میخوام کوری رو طور دیگهای تفسیر کنم و از گوشه دیگه داستان به اون نگاه کنم. از همون گوشهای که هرچند ریز ولی بعضیها اشاره کرده بودن. کور بودن و تغییر. و گاهی چه خوب که آدم کور بشه و بعضی چیزهارو به تاریکی بسپاره مثل همون دختری که عینک آفتابی میزد و بدون دیدن اون مردی که بهش حس داشت رو انتخاب کرد. اون لحظه دختر به صورت مرد و چیزهای دیگه فکر نمیکرد او فقط به حرف دل خودش گوش میداد و چیزی که میخواست رو با قاطعیت گفت ودیگه نظر افراد دیگر برای او مهم نبودن پس کور بودن گاهی هم بد نیست و شاید باید کور شد تا تغییر رو ایجاد کرد و اهیمت نداد.