نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آخرین شب - میلاد دهکت نژاد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Sin90
۱۴۰۳/۰۷/۰۳
این کتاب مشکل خیلی افراد در زندگی متاهلی شونه
چرا که متاسفانه در فرهنگ ما هنوز موضوع مشاوره قبل ازدواج جا نیفتاده و هیچ جایی از زندگیمون هم برای هنر زندگی کردن به ما آموزش داده نشده و حرف‌هایی که گفته نمیشن و احساساتی که ابراز نمیشن بین طرفین زندگی دیوار میشن!
داستان از این قراره: زن و شوهری که از زندگی زناشویی خود به ستوه آمده بودند برای گذران یک تعطیلات مختصر و به پیشنهاد
دوستانشان به مسافرتی کوتاه آمده بودند تا شاید
بتوانند باهم کنار بیایند اما به خاطر احساسات سردی که بینشان بود همه چیز هتل سرد و بی روح به نظرشان میآمد و از ماندنشان پشیمان بودند. مرد برای یک لحظه‌ی به و کوتاه دوباره زمان گذشته بازگشت
احساس کرد که زن را میخواهد اما نتوانست آن را نشان دهد و به جای اینکه کنار زن بماند او را رها کرد و رفت. اینگونه رفتارها بین زن و شوهر همیشه از
جزئی‌ترین چیزها شروع میشود خیلی خیلی جزئی ولی اگر آن‌ها را به حال خود رها کنی و در صدد جبران آن‌ها برنیایی تبدیل به طوفانی عمیق و گردبادی سهمگین میشود و تمام دودمان زندگی را به فنا که نیستی میکشاند و وقتی که به خود می‌آیی دیگر کار از کار گذشته است.
🟢🟢 تا زمان دارید زندگی تون رو درست زندگی کنید و به یاد داشته باشید که در دنیایی دیگر از اینکه زندگی خودتون رو چطور گذروندید سوال خواهد شد
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۰۶/۰۱
زن و شوهری که از زندگی زناشویی خود به ستوه آمده بودند برای گذران یک تعطیلات مختصر و به پیشنهاد دوستانشان به مسافرتی کوتاه آمده بودند تا شاید بتوانند باهم کنار بیایند. اما به خاطر احساسات سردی که بینشان بود همه چیز هتل سرد و بی روح به نظرشان می‌آمد و از ماندنشان پشیمان بودند. مرد برای یک لحظه‌ی کوتاه دوباره به زمان گذشته بازگشت و احساس کرد که زن را میخواهد اما نتوانست آن را نشان دهد و به جای اینکه کنار زن بماند او را رها کرد و رفت. اینگونه رفتارها بین زن و شوهر همیشه از جزئی‌ترین چیزها شروع میشود. خیلی خیلی جزئی ولی اگر آن‌ها را به حال خود رها کنی و در صدد جبران آن‌ها برنیایی تبدیل به طوفانی عمیق و گردبادی سهمگین میشود و تمام دودمان زندگی را به فنا که نیستی می‌کشاند و وقتی که به خود می‌آیی دیگر کار از کار گذشته است.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۷
زوجی که زندگیشان در آستانه فروپاشیست، به خود فرصتی داده تا به سفر بروند، شاید برای بهبود رابطه‌شان مفید باشد. اما ظاهرا بی‌فایده است. فضاسازی‌ها نوعی بدبینی و کلافگی را از دیدگاه زوج به خواننده القا میکنند. سردی هوا، دلگیری هتل، صدای مزاحم هواپیماها و... همه نشان از حال بد زوج دارد که دنیا را این‌گونه میبینند. نیمه‌شب مرد به خاطر می‌آورد که زمانی چقدر زن را دوست داشته‌است، اما نمیتواند به او نزدیک شود. گویا چیزی مانع از این میشود که به سمت او برسد و به جای اصلاح رابطه با همسرش، فرار میکند. این به وضوح بیان میکند که اختلافات از موضوع کوچکی آغاز شده و به مرور بزرگ و بزرگتر میشود. تا جایی که اگر هر چه زودتر تلاش نکنیم، شاید دیگر درست کردن اوضاع خیلی سخت بشود و یا حتی دیگر ممکن نباشد.
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۷/۰۸
داستان به موضوع سردی روابط بین زن و شوهر در سالهای چندم ازدواج میپردازه، اما گنگ و مبهم. نه علتی بیان می‌کنه و نه تلاشی از طرفین رو نشون میده برای از بین بردن این وضعیت. تعبیر خواب مرد چه بود، و چرا برعکس اتفاق افتاد. در مورد وقتی هم که مرد به زمان آشنایی فکر میکرد من برداشت کردم که از اول هم زن علاقه‌ای به مرد نداشته، و مرد هم پس از فهمیدن این موضوع فرار رو برقرار ترجیح داده، این داستان نیاز به تفسیر داره، مفهوم خواب مرد، علت تاکید روی صدای هواپیما، گردباد، سیگار در دست زن در خواب، اینها نماد چه بودن. صدای راوی خوب بود، اما گذاشتن صدای شکستن شیشه برای افتادن لیوان کاغذی گاف بزرگی بود. در کل اگه می‌خواین گیج بشین این داستان رو گوش بدین.
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
از ابتدا تا انتها بی سر و ته بود. زوجی که به ستوه آمده باشند فقط در صورتی به سفر کوتاه می روند که قصد داشته باشن تغییری در خودشان ایجاد کنند کلا مقصود نویسنده چی بود؟ البته که چند داستان دیگر هم از همین نمایش رادیوی شنیدم که علاقه بسیار به ترویج سیگار دارند. در اینجا هم بیستر تبلیغ سیگار بود. واقعا چرا نمی نویسند کتابی در دست داشت چگونه زندگی خود را نجات بدهیم. یا کتابی با عنوان چگونه بهتر شوم؟ اینقدر که در داستان های ایرانی درباره سیگار گفته می شود در رمان ها خارجی نمی بینیم. وقتی در کتاب ها برای مردم کتابخوان تبلیغ سیگار به این شدت رواج دارد از جوانهای کوچه و خیابان چه انتظاری می رود.
ماهور نامی
۱۴۰۲/۰۲/۱۶
کتاب خوبی بود یک مقدار داستان سردی بود ولی واقعیت یک طلاق عاطفی رو نشون میداد. داستان از فرودگاه شروع شد در متل ادامه پیدا کرد و در اتوبان رها شد. میگم رها شد چون تکلیف زنی که در متل بود معلوم نشد و مردی که در اتوبان بود و همسر را رها کرده بود، البته من خوشم اومد چون از کتاب‌های تکراری وموضوعات کلیشه‌ای خیلی بهتر بود و این که عشقی که زن و مرد در اول ازدواج داشتن از بین رفته بود البته یک مطلب مهم این آقا احتمالا خود خواه بود به جای که دلیل سردی همسرش و بفهمه و به فکر چاره باشه فرار کرد میتونه برای ما درسی باشه مثل این اقا نباشیم. ممنون اقای دهکت نژاد با آرزوی موفقیت. ممنون چوک.
شکوفه امیری
۱۴۰۲/۱۰/۱۴
با درود کتاب صوتی اخرین شب، نوشته‌ی اقای میلاد دهکت نژاد.
این کتاب روایت زن وشوهری را می‌گوید، که فرسنگ‌ها از هم دور شده‌اند و دیگر تحمل همدیگر را ندارند، مهم تر از ان هر دو در دلشان امیدی هست، ولی برای بهبود رابطه شان هیچ تلاشی نمی‌کنند. این کتاب به خاطر سردی این دونفر بی روح‌ است و عمق سرما در این کتاب احساس می‌شود.
درکل کتاب خوبی بود با این که سخت فهم‌هست و باید تفسیر شود اما نویسنده از پس شخصیت پردازی افراد و مکان کاملا بر امده است،
توصیه می‌کنم حتما به کتاب گوش دهید.
F.javan
۱۴۰۲/۰۱/۱۰
محتوای داستان خیلی مشخص نبود یه توضیح گنگ درباره یه ازدواج ۵ساله و اختلافی که مشخص نبود دقیقا چی بود. سفری که قرار بود به کجا ختم بشه و مردی که بی خبر مشخص نشد کجا رفت چرا رفت و همسری که در متل تنها موند بدون اینکه بدونه ترک شده. عشقی که ته وجود مرد بود و میخواست صورت در خواب رفته همسرش رو لمس کنه اما مردد بود و در آخر انتخابش ترک همسرش شد. داستان کوتاه و بی سرتهی که هیچ نتیجه و قصه خاصی نداشت
ممنون از کتابراه و ممنون از نویسنده این کتاب
خاطره
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
اقای دهکت نژادانگار علاقه خاصی به داستان‌های خیالی داشتند که مرز واقعیت رو رد کردند وخواننده تقریبا گیج ومنگ میماند که چی شد؟!! بیشتر زوج‌ها در ابتدا با ذوق واشتیاق زیاد شروع میکنند وبعد تکرار وعادت تمام ذوقشان را کور میکند. کم کم از هم دور یا متنفر می‌شوند. باز بودن اخر داستان‌ها باعث بیشتر گیج شدن خواننده وجذاببت کمتر داستان شده. ولی اجرای قوی وماهرانه اقای رضایی خواننده رو تا اخر داستان همراه میکنه
اکرم ابوالفضلی
۱۴۰۲/۰۶/۰۴
داستان کوتاهیی بود از واقعیت خیلی از روابطی که متاسفانه ناخواسته به فراموشی میروند روابط هم مثل نهالی هستن که میکاریم و هرس کردن و عشق ورزیدن به او جز واجبات است تا پا بگیردو تنومند شود اینکه دو تفر عاشق هم بشوند کافی نیست عاشق ماندن و توجه و مراقبت نیاز دارد تا ناخواسته به سردی کشیده شود مثل این دو نفر که خودشان هم نفهمیده بودند چه بر سرش دل هایشان امده ممنون از کتابراه
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۰۶/۲۲
داستان قصه‌ی زن و مردی جوان است که پنج سال پیش با عشق با یکدیگر ازدواج کرده بودند ولی اکنون دیگر حرفی برای گفتن با یکدیگر نداشتند و از در کنار هم بودن دیگر لذت نمیبردند و به پیشنهاد دوستانشان به سفر میروند تا شاید باعث شود دوباره مهر محبت بینشان بوجود آید اما این سفر هم کارساز نیست و متوجه میشوند که دیگر به آخر خط رسیده‌اند. با آرزوی موفقیت برای نویسنده
N. Torapbi
۱۴۰۲/۰۱/۱۳
توضیح و عنوان تا حدودی گیرا بود برای همین جذب شدم که گوش بدم ولی نه شروع داستان خوب بود ونه پایان خوبی داشت چون اصلا مشخص نبود چرا سفر میرن و اختلاف زن و مرد در ازدواج کوتاهشان بابت چه بود. خلاف توضیحات که گفته اتفاقاتی در متل روی خواهد داد هیچ اتفاق خاصی جز روایت یک خواب چیز مهمی نبود. در مجموع نپسندیدم
فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۰۷/۲۱
این کتاب خوب بیان شده بود و چقدر خوب غرور دونفر را که روزی عاشق هم شده بودند و حالا به خاطر غرورشان حتی باهم حرف نمی‌زدند رو بیان کرده بود چقدر زندگی‌ها که اول سردی عاطفی بین آن‌ها وجود داشته و بعد از تحمل چندسال زندگی سرد عاطفی یا بهتر بگم طلاق عاطفی، از هم به صورت رسمی و شرعی هم جدا شدند.
Nafas
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
شروع خیلی خوبی نداشت ولی باز بهتر از پایانش بود. اصلا مشخص نکرده بود که کجا میخواستن برن و چرا مرد زنشو ترک کرد و...
با اینکه توی توضیحات کتاب نوشته بود یه داستان کوتاه با کارکتر‌هایی که پیچیده نیستن بهتر از رمان‌های قطور و... هست ولی این داستان نه نتیجه‌ی خاصی داشت و نه مفهوم درستی
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۹/۲۸
کتاب آخرین شب داستان واقعی و پر تکرار است همسرانی که روابطه سردی دارند هرچند زیر یک سقف زندگی میکنند ولی فرسنگها از هم دور هستند. این چنین روابط که به آخر راه می‌رسد ولی امکانش هست با حرف زدن وکمک از یک روانشناس خوب دوباره آن‌ها به یکدیگر مشتاق شوند. آخر داستان دور از ذهن بود.
Negin
۱۴۰۲/۱۲/۲۷
داستان جالبی نبود، نویسنده خواسته طلاق عاطفی رو به تصویر بکشه که به بدترین شکل و کسل کننده تریم حالت به تصویر کشیده. اصلا سر و ته نداشت. راوی هم که اصلا هیجانی وارد داستان نکرد که شنونده مشتاق گوش دادن باشه فقط روخوانی که نه بلکه تندخوانی کرد و داستان رو تمام کرد
A.asgari
۱۴۰۱/۱۲/۰۳
کتاب درباره‌ی زن و مردی بود که تویه دانشگا باهم ملاقت داشتن و عاشق هم شدن و ۵ سالی میشه زندگی میکردن باهم
به یه شهر کوچک برایه مسافرت میرن ولی اصلا حوصله نداشتن یا اون علاقه‌ی بینشون از بین رفته بود اخرشم مرد میخواست بره اما نمیدونست کجا و خیلی نا مفهوم بود
مهدی ن
۱۴۰۲/۰۳/۲۵
زیاد منظور و هدف نویسنده رو از انتها داستان نفهمیدم همچنین حتی یه جمله هم از زبان زن داستان هم گفته نشد کلا داستان خیلی باز بود و زیاد معلوم نیست خواننده باید دنبال چی باشه شاید بیشتر به درد زن و مردی این کتاب بخوره که تو این شرایط هستن
محمدرضا
۱۴۰۲/۰۶/۰۷
این کتاب به آسیب‌هایی که ممکن است به زندگی مشترک وارد شود در قالب داستان پرداخته بود. خیلی از این زندگی‌ها ممکن است سر یک سوء تفاهم کوچک خراب شود که میشود با هوشیاری و عدم غفلت از این مشکلات جلوگیری کرد.
Tayebe Ahmadi
۱۴۰۲/۰۴/۲۷
داستانک خوبی بود طلاق عاطفی به نظر من از طلاق رسمی بدتره ویک بلاتکلیفی مانند خوره جان زوجین رو از تو میخوره در عجبم چرا شروع شیرین وسراسر شور وشعف بعد از مدتی به سردی و تلخی میانجامه اشتباه کجاست؟ باتشکر از کتابراه
علیرضاحبیبی
۱۴۰۲/۰۱/۱۹
سلام. اول از همه جناب کارگردان، لیوان کاغذی قهوه صدای شکستن شیشه میده؟
نویسنده میخواسته در مورد خیانت عاطفی افراد به خودشون بگه، که مرد نمیخواسته محبتش رو...
ولی در کل باید بگم کار بی مفهوم وبی رنگ بود.
فاطمه آفتابی
۱۴۰۲/۰۱/۱۷
امیدوارم نویسنده در نوشته‌های آینده خود محتوای بیشتری ارائه دهد... روایتی ناتمام و بی سر و ته نه توصیف‌ها نه شخصیت‌ها نه راوی هیچ ربطی به هم ندارند داستانی در کار نیست یه تصویر مبهم بی سر رو ته از زن و مردی در متل!
معصومه اکرمی
۱۴۰۲/۱۱/۱۴
داستان خوبی بود سردی بین زوجها رو نشون میده که به نظر من از موضوعات خیلی کوچیک شروع میشه و اگه رفع نشه خیلی سخت میشه این رابطه رو درست کرد ولی داستان یه مقداری گنگ هستش کمی توضیحات داشت بهتر بود
محمد پوران دوست
۱۴۰۲/۰۳/۰۷
با سلام. داستان‌های کوتاه ایرانی معمولا همین هستن. خیلی گونگ... به نظر اگه نویسنده در آخر داستان در یک خط توضیح بده که حرف داستان چیه و دقیقا به چی اشاره میکنه خیلی واسه خاننده‌ها بهتر میشه
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۵
واقعا زیبا توصیف کرده و بنظرم هر کسی هر مشکلی داشته باشه باید در اسرع وقت اگرمیتونه و شرایط فراهمه رفع کنه. چون بعدن حتما حتما برایش مشکل ایجاد می کنه ممنون از کتابراه
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۰۶/۳۰
زن و مردی که از بودن کنار هم خسته شده بودند به پیشنهاد دوستشون به تعطیلات میروند و اما هر دو پشیمان می‌شوند و مرد لحظه‌ای میخواهد که دوباره همانند گذشته شوند اما فرار میکند
عرفان
۱۴۰۲/۰۱/۳۱
کتاب صوتی آخرین شب روایت زن و مردی را روایت می‌کند که ابتدا رابطه آن‌ها عاشقانه شروع شد و در ادامه با زندگی خسته کننده مواجه شد و نویسنده این موضوع را به بهترین شکل نشان داده است
Ash Whatever
۱۴۰۲/۰۱/۱۸
غم خاصی در داستان نهادینه شده بود
خیلی مشتاقم بدونم چه اتفاقی افتاده که عشق و شورو اشتیاقشون تبدیل شده به یه سردی غیر قابل انکار
ایا کس دیگه‌ای همچین چیزی رو تجربه کرده؟
حسن حسینیان
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
کلا ۱۶ دقیقه بود، سیر داستان اصلا مشخص نبود چی هست، انگار یه تکه از یه داستان بود. شروعش زیاد بد نبود ولی وقتی تموم شد فکر کردم بخش اولش تموم شده ولی کلا همین ۱۶ دقیقه بود.
ویانا وصال
۱۴۰۳/۰۲/۱۹
به شخصه سلیقه‌ام نبود به عنوان کتاب کوتاه اوکی بود ولی اگر مثل من از اینکه از پیشینه‌ی ماجرا کامل خبر نداشته باشین بدتون میاد، پیشنهاد نمیکنم
Az Ir
۱۴۰۲/۰۵/۲۲
گوش دادن این کتاب را پیشنها میکنم جایی که رفتن را بر ماندن ترجیح میدهی و به آغوش رهایی میروی قصه جدا شدن‌هایی که برای آینده‌ای بهتر لازم هستند
پريا رضايي
۱۴۰۲/۰۸/۰۹
عادی شدن روابط زن و شوهر بنظرم یه چیز روتین هستش و داستان هم در مورد یه زن و شوهری هستش که روابطشون کاملا سرد شده
جالب و شنیدنیه
Mahsa Bashiri
۱۴۰۲/۰۷/۱۷
من متاسفانه با لحن و صدای راوی نمیتونم ارتباط بگیرم کتاب داستان زندگی رو و مردی بود که پایان زندگی زناشویی خودشون رو میخوان سپری کنن
FB
۱۴۰۲/۰۷/۰۸
اخرش خیلی گمراه تموم میشه و پایان خوش یا ناخوشش معلوم نمیشه.
ولی یه داستان جالب دوتا زوجه که از هم زده شدن ولی هنوزم عاشق همن.
رضا رحمتی
۱۴۰۲/۰۵/۱۸
بد نبود خیلی خوب هم نبود البته به نسبت نویسنده های بزرگ که کارشون رکان‌های فوق العاده قوی هستش قابل مقایسه نیست اصلا ولی بد نبود
Eti Atshani
۱۴۰۲/۰۲/۱۹
داستانی کوتاه از تمام شدن یک رابطه، یا یک قسمت از زندگی که برای خیلیها پیش میاید، بتصویر کشیده شده که بنظر من یکی از مراحل مهم زندگیست
نرگس احمدی
۱۴۰۲/۰۱/۲۴
شروع خوبی نداشت و همچنین پایان، اصلا معلوم نبود چرا این‌ها مسافرت میکنن چرا مرده زنش و ترک میکنه اصلا چی به چیه معلوم نبود
مهدیه قادی
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
موضوع جالب و پر از حوادثی نبود که قابل بیان باشد یک داستان و یا نوعی زندگی کاملا تکراری و روزمرگی در دنیای امروز
حبیب کلهرودی
۱۴۰۲/۰۳/۰۹
سلام
خیلی داستان گنگ بود روایتی از طلاق عاطفی لیکن جزیات بخوبی شرح داده شد ولی سیر داستان خط مشخصی نداشت
فرشید زاهدی
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
آخرین سفر زن و مردی که در آخرین زمان باید در یک متل بگذرانند این داستان کوتاه را میلاد دهکت نژاد گفته است
افسون
۱۴۰۲/۰۱/۰۶
سلام
زندگی و روز مرگی‌هایی که انگیزه‌ی زندگی در کنار هم را نابود می‌کند و انسان‌ها همدیگر را فقط تحمل می‌کنند
M
۱۴۰۲/۰۱/۲۴
سلام، خیلی گنگ بود و بی سر و ته
اصلا معلوم نشد داستان چی هست و کی پرواز کرد و کی غیب شد
فاطمه مهرابادی
۱۴۰۲/۰۱/۰۶
کتاب متونش جذاب نبود و ورق زدن هاش خیلی خوب نبود و خوشم نیومد اما در کل محصول خوب بود
Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۰۱/۰۶
اصلا از آخر داستان چیزی فهمیده نشد. همچین داستان‌هایی نباید آخرش خیالی تموم میشد
سپنتا
۱۴۰۳/۰۴/۲۸
جالب بود بدک نبود بیشترش داشت توصیف می‌کرد دور و بر هتل رو تا بخواد داستان بگه
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۰۷/۲۹
از اونجایی که دستی بر قلم دارم، داستان این کتاب واسم جذاب نبود
Mr
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
گویندگی و همچنین داستان خیلی بد بود اصلا فضای گنگ بود خلاصه زیاد جالب نبود
مصطفی خلج
۱۴۰۲/۰۱/۱۳
شروع بدی نداشت ولی پایانش خوب نبود البته اجرای گوینده خوب بود
فرشته بهمن ابادی
۱۴۰۲/۰۱/۰۶
کتاب جالبی بود مخصوصا برای شبها هنگام خواب میتونید استفاده کرد.
هادی بادفر
۱۴۰۳/۰۸/۱۷
به نظرم اسمش مرگ یک زندگی میگذاشت بهتر بود
1 2 >>