نظر 📚samira(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی آخرین شب

آخرین شب
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۱/۱۷
00
چه داستان عجیبی در مورد یک زن و مرد بود که ۵ سالی هست که با هم ازدواج کردند ولی دیگر بین آنها علاقه وجود ندارد و نسبت به یکدیگر دلسرد شدند آنها سالها بیشتر دانشگاه با یکدیگر آشنا شده بودن و حالا برای اینکه به این اوضاع ولی بدهند تصمیم میگیرند به مسافرت بروند در بین راه به دلیل اینکه از هواپیما جا مانده به یک متل که در کنار فرودگاه هست میروند متل متروکه ساده و عجیب است و زن و مرد را بیشتر عصبی میکند صدای گاه و بیگاه هواپیماها نیز به گوش میرسد و فضاسازی فرودگاه را بیان میکند. هنگام خواب مرد وابی دید که زنش با نگاه محبت آمیز به او توجه میکند از خواب پرید و دید که زنش در خواب اخم کرده و با زدن دستش به صورتش او را از خواب بیدار کرده مرد فهمید که سالهاست ه دیگر زنش به او نگاه محبت آمیزی ندارد با کولش از اتاق خارج میشود آخر داستان نفهمیدم آیا آن مرده یا نه.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.