نقد، بررسی و نظرات کتاب خانهروان - یا جسی
مرتبسازی: پیشفرض
کیوان روستا
۱۴۰۳/۰۶/۱۴
00
این کتاب در نوع خودش عالیه. قبل از خوندن این کتاب تصورم این بود که انگلیسی ها باعث بردگی مردم آفریقا شدن و شمالی ها هم کسانی بودن که اونها رو از بردگی نجات دادن. اما وقتی کتاب رو خوندم. متوجه شدم این مردم خود آفریقا بودن که مردم قبایل دیگه رو به عنوان برده به انگلیس می فروختن. حتی آشانتی ها هم که با انگلیس می جنگیدن تا حکومت محلی رو نگهدارن، در واقع فقط دنبال قدرت گرفتن قبیله ی خودشون بودن . وگرنه اوناهم مردم قبایل دیگه رو اسیر میکردن یا از جنگل ها شکار می کردن و بعد اون ها رو به عنوان برده می فروختن. اما بعد وقتی عده ی زیادی از مردم آفریقا به عنوان برده ناچار به کار در شرایط سخت شدن. وقتی فارغ از قوم و قبیله همه ی اونها با یک اسم واحد (کاکا سیاه) خطاب شدن. زمانی که همه ی اون ها در مکان های مختلف اما مشابه به تیرک ها بسته شده و شلاق خوردن. اون زمان بود که دوباره متحد شدن. و بعد از جنگ ها و تلاش های بسیار آزادی رو بدست آوردن. بنظرم بین دونستن و فهمیدن تفاوت زیادی هست. و من با خوندن این کتاب چیزی رو که همیشه می دونستم با تمام وجود درک کردم. اون این بود که سرنوشت هر شخص و به دنبال اون سرنوشت هر ملت فقط دست خودشه. سرنوشت ما دست خودمونِ. فقط و فقط خودمون.
ترجمه عالی و موضوع جالبی داشت، اصلا فکر نمیکردم رنگین پوستان چقدر فراز نشیبهای زیادی طی کردند تا به این جایگاه رسیدند واقعا گفتنش با زبان ساده است که بردههای بیشماری را در دخمههای مرطوب، متعفن، تاریک و وحشتناک نگه میداشتند تا بعنوان خدمتکار، کارگر، نظافتچی، و... در مکانهای مختلف بکار گیرند، کار با خفت، شلاق، اعمال شاقه گویی آنها انسان نیستند. کتاب، داستان تکان دهندهای داشت واقعا انگلیس، آمریکا و اروپا طمع و خشونت سیری ناپذیری دارند. یکی از اشکالات داستان این بود که اگر شجر نامه افراد مشخص میشد و نویسنده مینوشت که مثلا مارجری فرزند یاوه، یاوه فرزند آکائودا و آکائودا فرزند... آنوقت ارتباط چند نسل مشخص میشد، دیگر اینکه تعداد اسامی خیلی زیاد بود تا میخواستم ارتباط عدهای را پیدا کنم با یه سری اسامی دیگر رو به رو میشدم.