نقد، بررسی و نظرات کتاب حرکات جادویی - کارلوس کاستاندا
4.8
17 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سلام دوستان خوبم کاستاندا در این کتاب حرکات جادویی شمنان سرخپوست مکزیک باستان رو کامل آورده البته با کمی به قول خودش مدرن کردن البته در کنار این تصاویر وتوضیحات مربوط به اون حرکات یک سری اموزههای با ارزش دون خوان هم گنجانده شده که ارزش زیادی دارد شاید خیلی از طرفداران اموزههای دون خوان مخالف این موضوع باشن که چرا با وجود تاکید دون خوان از مخفی بودن این حرکات کاستاندا اونا رو فاش کرده ولی من مخالف این موضوی نیستم چون وقتی به قول دون خوان قدرت یا قصد یا روح کاستاندا رو انتخاب کرده پس حتما مقدر بوده که امروز ما بوسیله کاستاندا از دانش شمنان باستان اگاه شویم وحرکات جادویی انها را هم انجام دهیم من عاشق این جمله استاد اوگوی لاکپشت دانا در انیمیشن پاندای کونگفو کار هستم که با تاکید میگه هیچ چیزی اتفاقی نیست پس این کتاب وحدکات جادویی که در اختیار ما قرار گرفته هم اتفاقی نیست به من که خیلی کمک میکنه فقط تنها ایراد اینه که با تصویر تقریبا نیمی از حرکات رو نمیشه انجام داد فیلمهای اصلی هم به صورت کامل در دسترس نیست اگه کتابراه بتونه این فیلمها رو تهیه کنه عالی میشه
سرکار خانم رمضانی، هزاران بار از شما برای ترجمه مجموعه کتابهای کارلوس کاستاندا تشکر میکنم. در خصوص مقدمه این کتاب و نقدی که به کاستندا داشتید، به خاطر دارم جایی در کتاب" کارلوس به دن خوان میگه: که من احساس میکنم که نباید علم و آگاهی که تو در اختیار من میگذاری رو برای بشریت بازگو کنم چرا که مثلا اساتید شرقی از شاگردانشون میخواستن که راز دار باشن. و دن خوان در جوابش میگه: که شاید اون اساتید خودشون رو به استاد بودن واداده بودن، من استاد نیستم من فقط یک مبارزم. و در ادامه میگه ابدیت در همین لحظه و همین جاست و تو الان این راز رو میدونی ولی چه فایدهای برات داره وقتی قدرت لازم رو نداری! " به نظر شما این به اینمعنی نیست که دن خوان خودش اجازه انتشار تعلیماتی رو به کارلوس داده بوده؟ ممنون میشم اگر این پیام رو دیدید جواب بنده ارو بدید. باز هم از زحمات شما صمیمانه سپاسگزارم.
جلد دوازدهم از مجموعه کتابهای دوازده جلدی کارلوس کاستاندا که بنظر من جزو برترینهای موجود در حوزه متافیزیک و علوم غریبه و علوم خفیه میباشد. کتابهای کارلوس کاستاندا بی نظیر و بی همتاست و اگر روزی فردی از من بعنوان شخصی مطالعه گر بخواهد که فقط یک کتاب مابین تمام کتابهایی که خواندهام به وی معرفی کنم بدون شک مجموعه ۱۲ جلدی کتابهای کارلوس کاستاندا را به وی معرفی خواهم کرد. براستی آشنایی با دن خوان و دن خنارو و دنیای بی مانند سرخپوستان یاکی و فرهنگ تولتکها و شمنهای مکزیک انسان را با خود به ماورا میبرد.
آنچه که دن خوان در این جملات بیان میکند، دقیقاً مشخصات چارت تولد کاستانداست، همان سرنوشتی که دست آخر و به رغم تمام معجزاتی که دیده بود، خود را به آن تسلیم کرد و یا به قول دن خوان، خودش را وا داد. او درست بر خلاف دن خوان قصد نداشت مبارز باشد، بلکه میخواست استاد باشد و خودش را به استاد بودن وا داد، شنیدن این کلمه از زبان دیگران حقا که از «من»، «سوپرمن» میسازد...
بحث در این رابطه بسیار است و نه در این مقال میگنجد، نه در قالب محدود کلمات. اگر از نگاه یک «شاهد» به این مسائل بنگرید، همه چیز بهتر برایتان روشن خواهد شد و ادبیات عرفانی ایران زمین سرشار از رازها و اسرار پیدا و پنهانی که صدها کاستاندا هم قادر به بازگو کردن آن نیستند: این مدعیان در طلبش بی خبرانند، کآن را که خبر شد خبری باز نیامد... پیروز باشید.