نقد، بررسی و نظرات کتاب دوست دارم به تو ببازم - فاطمه سادات موسوی
3.8
38 رای
مرتبسازی: پیشفرض
با خسته نباشید خدمت نویسنده بنظرم یهتر بود داستان از زبون بهار گفته میشد اینطوری بهتر میشد به عمق داستان رفت
کل داستان رو که خوندم همهاش حرص خوردم این همه کل کل و تنفر وتیکه وطعنه آزارم میداد وقتی یه پسر چشم پاک مثل امین این همه به بهار کمک کرد دیگه این همه تنفر چه دلیلی داشت حق بهار همون کلفتی تو خونههای مردم بود
داستان دور از واقعیت بود بعضی قسمتها دیالوگها باهم قاطی میشد معلوم نبود مال کیه
داستان رو جلو رفتم ولی همهاش ناسازگاری وتنفر حالم رو بد میکرد فقط خوب شد که آخر داستان به خوبی تموم شد
کل داستان رو که خوندم همهاش حرص خوردم این همه کل کل و تنفر وتیکه وطعنه آزارم میداد وقتی یه پسر چشم پاک مثل امین این همه به بهار کمک کرد دیگه این همه تنفر چه دلیلی داشت حق بهار همون کلفتی تو خونههای مردم بود
داستان دور از واقعیت بود بعضی قسمتها دیالوگها باهم قاطی میشد معلوم نبود مال کیه
داستان رو جلو رفتم ولی همهاش ناسازگاری وتنفر حالم رو بد میکرد فقط خوب شد که آخر داستان به خوبی تموم شد
پیشنهاد 100 در 100 دارم براتونکه بخونینش
شروع داستان جوری بود که انگار داری فیلم سینمایی راز آلود ومبهمی رو میبینی وتا قسمتهایی نمیدونی بهر کی بوده وچه مشکلاتی داشته ورفته رفته جور میشه همه چی متوجه عمق داستان میشی
از طبقه مرفه گرفته تا طبقه فقیر جامعه نوشته شده
نگاه بعضیها از بالا به همس
ولی بعضیها مثل امین به همه بهی چشم نگاه میکنه وبه همه مخصوصا نیازمندان
بهار دختری که از عشق ومحبت پدر اشباع شده وجلوی هر مردی تسلیم نمیشه
ویک بقولی مرد صفته واسه خودش بار اومده
واما صبر در همه چی مخصوصا عشق بهترین صبره
غرور در همهی بعد زندگی خوب نیست واصلا غرور نکوهش شده است
قضاوت کور کورانه باعث مشکلات زیادی در بین زنها وشوهرها میشه واین عین حقیقته
دوست دارم خیلی جامع بنویسم ولی میدونم از حوصله خواننده هاخارجه و فقط وفقط میتونمی جمله بکم که بهترین رمانی رو که خواندم همین رمان بود
با تشکر از نویسنده گرامی وکتابراه عزیر