چیزی که بیشتر از همهچیز جلب توجه میکند، توصیف صحنهها با جزییات و فضاسازی فوقالعادهی نویسنده ست: حین خواندن کتاب اینجا نبودم، بوداپست بودم!
بُنمایهی ترانۀ ایزا دربارهی رابطهی یک مادر و دختر در مجارستانِ بعد از جنگ است دربارۀ آسیبهایی که ما با نام عشق به عزیزان خود وارد میکنیم. پررنگتر از ایزا، مادر اوست: اتی؛ شخصیتی که در داستان بهندرت با نامی جز «پیرزن» از او یاد میشود. جهان اتی ساده به نظر میرسد، اما آنچه از سر گذرانده بههیچوجه زندگیای ساده و امن نیست. ارتباطات عاطفی او عمیقاند اما نشان از غریزه دارند نه آگاهی.
زمان در ترانۀ ایزا به جلو و عقب میرود، همانطور که صدا و حرفهای آدمهای داستان جابهجا از زمانهای متفاوت به گوش میرسد. لحظهای صدای یکی را میشنویم و لحظهای بعد صدای یکی دیگر را.
ترانهای که ایزا، تاب تحمل خواندن یا حتی شنیدنش را ندارد، ترانهای است پراحساس دربارهی رنج بشری. او نمیتواند زندگی خودش را آنطور تصور کند و خودش را با آن تطبیق دهد. رنج فقط وقتی فهمپذیر است که بتوانی برای تخفیفش کاری کنی. پروژهی زندگی همین است. کتاب در چهار بخش با نامهای خاک، آتش، آب و هوا نوشته شده است و هر بخش نمایانگر یکی از کاراکترهای داستان ست.
پینویس ۱: درامی رئالیستی، بینظیر و گیرا دربارۀ کهنسالی و از دست دادن معنا. (وال استریت ژورنال)
پینویس۲: انتشار این رمان در 1963 در پی قیام شکستخوردهی مردم مجارستان (1956) صورت گرفت (بعد از تقریباً هفت سال خفقان، اعمال زور و فشار) این قیام حاکی از پایان استالینیسم در مجارستان بود.
پینویس ۳: غم داستان و همزادپنداری با شخصیتها خصوصا اتی و ایزا کاملا محسوس بود.
ترانه ایزا کتاب فوق العادهای است داستانی از حال و مرور گذشته از زاویه دید افراد مختلف و این حجم از تفسیرهای و نتیجه گیریهای اشتباه و در آخر از دست داد زمان برای حرفهای گفته نشده
این کتاب هم مثل کتاب خیابان کاتالین که از ماگداسابو خوندم بسیار حرف برای گفتن داشت💖
در نگاه اول داستانی ساده و تکراری است ولی داستانی عمیق است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد. به خصوص موشکافی رابطه افراد سالخورده با محیط اطراف و فرزندان و سایرین.
ریتم کندی دارد ولی این کندی اذیت کننده نیست.
روایت خوب بود
بُنمایهی ترانۀ ایزا دربارهی رابطهی یک مادر و دختر در مجارستانِ بعد از جنگ است دربارۀ آسیبهایی که ما با نام عشق به عزیزان خود وارد میکنیم. پررنگتر از ایزا، مادر اوست: اتی؛ شخصیتی که در داستان بهندرت با نامی جز «پیرزن» از او یاد میشود. جهان اتی ساده به نظر میرسد، اما آنچه از سر گذرانده بههیچوجه زندگیای ساده و امن نیست. ارتباطات عاطفی او عمیقاند اما نشان از غریزه دارند نه آگاهی.
زمان در ترانۀ ایزا به جلو و عقب میرود، همانطور که صدا و حرفهای آدمهای داستان جابهجا از زمانهای متفاوت به گوش میرسد. لحظهای صدای یکی را میشنویم و لحظهای بعد صدای یکی دیگر را.
ترانهای که ایزا، تاب تحمل خواندن یا حتی شنیدنش را ندارد، ترانهای است پراحساس دربارهی رنج بشری. او نمیتواند زندگی خودش را آنطور تصور کند و خودش را با آن تطبیق دهد. رنج فقط وقتی فهمپذیر است که بتوانی برای تخفیفش کاری کنی. پروژهی زندگی همین است. کتاب در چهار بخش با نامهای خاک، آتش، آب و هوا نوشته شده است و هر بخش نمایانگر یکی از کاراکترهای داستان ست.
پینویس ۱: درامی رئالیستی، بینظیر و گیرا دربارۀ کهنسالی و از دست دادن معنا. (وال استریت ژورنال)
پینویس۲: انتشار این رمان در 1963 در پی قیام شکستخوردهی مردم مجارستان (1956) صورت گرفت (بعد از تقریباً هفت سال خفقان، اعمال زور و فشار) این قیام حاکی از پایان استالینیسم در مجارستان بود.
پینویس ۳: غم داستان و همزادپنداری با شخصیتها خصوصا اتی و ایزا کاملا محسوس بود.