نقد، بررسی و نظرات کتاب فصل‌های یک زندگی - ژیلا شجاعی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
از نظر من داستان در قسمت‌های مختلف از سرعت یکنواختی  برخوردار نبود مثلا اول‌های داستان که دوران کودکی و نوجوانی ستاره رو توضیح داده بود خیلی کوتاه و مختصر بود و یک دفعه پرید به دوران جوانی و بعد از دبیرستان که بر عکس دوران کودکی و نوجوانی خیلی طولانی هست و زیاد در ان قسمت داستان رو طولانی کرده نویسنده. یکی از ایراد‌هایی که داستان داره این هست که زیاد در مورد پدر ستاره توضیح نداده و میشه گفت که کلا نادیده گرفته شده. و یک جای  داستان از نظر من خیلی تناقض داشت ان هم قسمتی بود که ستاره به خاطر اخراج لطیفی کلی عذاب وجدان گرفته بود و از ان طرف هم خیلی خوشحال بود که قراره لطیفی رو تو پست آبدارچی بذارند و ستاره از این موضوع دلش خنک میشد و خیلی خوشحال بود و دوست داشت که انتقام بگیره و این موضوع به نظرم از یک نویسنده حرفه‌ای بعیده. اما در کل داستان خوبی بود و خوندنش لذت بخش بود. یک نکته دیگر هم که به نظرم بد بود این بود که پدر ستاره بعد از بازنشستگی به جای استراحت به عنوان آبدارچی برای دخترش کار میکنه. پستی که اول های کتاب سر جریان دعوای لطیفی و‌ستاره کلی مورد تمسخر قرار گرفت.
Mary Sal
۱۴۰۱/۰۸/۰۶
من کتاب زیاد میخونم و این کتاب هم در ابتدا خوب شروع شد ولی خیلی گنگ بود و سوال یرانکیز، به یه سری جزئیات پوچ‌ مثل اینکه قاشق برداشت غذا رو گذاشت تو دهانش و... اشاره میکرد که مسخره بود ولی کلا پدری که تو داستان وجود نداشت و این همه کار میکرد و خونه برای دخترش بعنوان کادوی عروسی خرید بعد چند سال و در آخر میشه آبدارچی دفتر روزنامه.
مادرشم که کلا نقش کلفت و داشته و یه ذره وقت برای تربیت این دختر تایم نداشته و فقط می‌خواسته از دستش خلاص بشه.
دختر این داستان که اینقدر گستاخ و بس پروا بوده و تو دبیرستان اونقدر گستاخانه حذف میزده و برخورد می‌کرده روز عروسیش که او بلاهای مسخره سرش میاد لال میشه و حتی خانوادشم هیچی نمیگن...
کلا کتاب مسخره و سطح پایینی هست و برای علاقمندان به رمان توصیه نمیشه.
mitra.mh. 46
۱۴۰۱/۰۷/۱۸
نگارش و روانی داستان خوب بود، ستاره‌ی داستان گویا خودش اختلال دو قطبی داشت و ملاکش برای ازدواج بسیار ضعیف و پیش و پا افتاده بود، دختری لجوج، خودخواه و فوق العاده بددهن چنین دختری چه انتظاری از اطرافیان و طرف مقابل دارد؟ مگر از محبت و تواضع چقدر مایه گذاشت که توقع مهرورزی همسرش دارد؟ همسرش هم احتمالا از مشکلی روانی رنج میبرد و شخصیت مستقلی نداشت. داستان موضوعی کلیشه‌ای داشت که در کشور ما رواج زیادی دارد. از موضوع داستان که بگذریم میتوانیم از اشتباهات تایپی چشم پوشی کنیم اما غلط‌های املایی زیاد بود و این ربطی به اشتباه تایپی ندارد.
حسینی
۱۴۰۱/۰۷/۱۶
تقصیر دختره هم بود اگه با درستی با مردش حرف می‌زد این بی محلی نبود و همش برچسب روانی و دیوونه به مردش میزد که اخر روحیه مردش خراب شد مردش باهاش خوب بود ولی تو دلش اینقدر کینه تو دل مردک درست کرد... خوبه زن به فکر خودش باشه ولی دیگه خیلی زیاده روی می‌کرد
مهدی حسنی
۱۴۰۲/۰۶/۱۶
داستان قشنگی بود. تصویر سازی هاش رو دوست داشتم من از این نویسنده دو تا کتاب دیگر هم مطالعه کردم و لذت بردم ممنونم از کتابراه
فاطمه شجاعی
۱۴۰۰/۱۲/۱۵
بسیار عالی و داستان زندگی و اموزنده قلم روان
نازنین کریمی
۱۴۰۰/۱۱/۰۳
زندگی واقعی در ایران