نظر سارا مجیدزاده برای کتاب فصلهای یک زندگی

فصلهای یک زندگی
سارا مجیدزاده
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
10
از نظر من داستان در قسمتهای مختلف از سرعت یکنواختی برخوردار نبود مثلا اولهای داستان که دوران کودکی و نوجوانی ستاره رو توضیح داده بود خیلی کوتاه و مختصر بود و یک دفعه پرید به دوران جوانی و بعد از دبیرستان که بر عکس دوران کودکی و نوجوانی خیلی طولانی هست و زیاد در ان قسمت داستان رو طولانی کرده نویسنده. یکی از ایرادهایی که داستان داره این هست که زیاد در مورد پدر ستاره توضیح نداده و میشه گفت که کلا نادیده گرفته شده. و یک جای داستان از نظر من خیلی تناقض داشت ان هم قسمتی بود که ستاره به خاطر اخراج لطیفی کلی عذاب وجدان گرفته بود و از ان طرف هم خیلی خوشحال بود که قراره لطیفی رو تو پست آبدارچی بذارند و ستاره از این موضوع دلش خنک میشد و خیلی خوشحال بود و دوست داشت که انتقام بگیره و این موضوع به نظرم از یک نویسنده حرفهای بعیده. اما در کل داستان خوبی بود و خوندنش لذت بخش بود. یک نکته دیگر هم که به نظرم بد بود این بود که پدر ستاره بعد از بازنشستگی به جای استراحت به عنوان آبدارچی برای دخترش کار میکنه. پستی که اول های کتاب سر جریان دعوای لطیفی وستاره کلی مورد تمسخر قرار گرفت.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.