نقد، بررسی و نظرات کتاب خدمتکار - استفانی لند
مرتبسازی: پیشفرض
در این داستان سعی شد احساسات و نگرشهای یک زن که نقشهای دختر، خواهر،... و مادری را برعهده دارد در برابر رهاشدگی گنگی که در سراسر داستان مشهود است و خواننده را در بهت قرار میدهد، را بیان کند، زنی بیمار از یک خانواده بیمار، دارای عزت نفس پایین، خشمگین و متوقع که با اشتباهات مختلف زندگی خود و کودکش را سخت میکند، به نظر نویسنده بیشتر دنبال جلب حس ترحم مخاطب با بیان مکرر و اغراق گونه صحنههای کاری و شرایط بیماری کودک، خشمهای بی دلیل معشوقه هاست
تضاد زیادی در بیان حالات و صحنهها وجود دارد، صاحبکارهایی که خانههای بسیار کثیف و متعفنی دارند با اینکه سطح زندگی خوبی دارند ولی به یک لکه اب روی آینه حساس اند، پدری که دختر مجردش را نمیتواند از ترس همسردومش نگه دارد، ولی درجای دیگه خود پدر مخالف شدید پذیرش او بر خلاف موافقت همسرش هست و... همه مقصرند، و خودش مظلومترین فردی است که دنبال رویای نویسندگی است و این هدف با توالت شوری به شکل پررنگ و نظافت منزل
دنبال میکند
شخصیت پردازی ضعیف، صحنه پردازی ضعیف و گنگی ماجراها و... نقاط ضعف داستان است
تضاد زیادی در بیان حالات و صحنهها وجود دارد، صاحبکارهایی که خانههای بسیار کثیف و متعفنی دارند با اینکه سطح زندگی خوبی دارند ولی به یک لکه اب روی آینه حساس اند، پدری که دختر مجردش را نمیتواند از ترس همسردومش نگه دارد، ولی درجای دیگه خود پدر مخالف شدید پذیرش او بر خلاف موافقت همسرش هست و... همه مقصرند، و خودش مظلومترین فردی است که دنبال رویای نویسندگی است و این هدف با توالت شوری به شکل پررنگ و نظافت منزل
دنبال میکند
شخصیت پردازی ضعیف، صحنه پردازی ضعیف و گنگی ماجراها و... نقاط ضعف داستان است
این کتاب زندگی یک مادر مجرد را روایت میکند که مجبور است کودک خود را به تنهایی بزرگ کند و به دلیل مسائل و مشکلات مالی مجبور به کار کردن به عنوان خدمتکار در خانههای مردم است و در این مسیر برایش اتفاقات متفاوت و زیادی میافتد. بارها از پا میافتد اما به خاطر فرزندش برمیخزد و ادامه میدهد و در انتها با گرفتن یک تصمیم خطیر و بزرگ مسیر زندگی خود و فرزندش را بطور کلی تغییر میدهد و زندگی جدیدی را برای خودشان میسازد. شخصیت قهرمان داستان و برخوردش با وقایعی که برایش اتفاق میافتد به خوبی تشریح و بیان شده و شخصیتش بسیار قابل قبول و پذیرش است. شخصیتی که تمام نقاط قوت و ضعف یک انسان را دارد و برای بهبود زندگیش با تمام توان تلاش میکند. و در انتها با وجود تمام سختیها و ناملایمات به نتیجه زحماتش میرسد. قلم نویسنده روان و گیراست و ترجمه کتاب بسیار خوب است. و خوشبختانه تایپ کتاب هم بسیار خوب است.
کتاب بسیار خوبی بود از خواندن ان خیلی لذت بردم. تلاشهای کاراکتر اصلی داستان یا استفانی نهایتا به نتیجه رسید. ضرب المثل نابرده رنج گنج میسر نمیشود دقیقا در این کتاب به نمایش درامد. زندگی سخت و پردغدغه مادری تنها که تمام تلاشش بزرگ کردن تنها دخترش میباشد با تحمل سختیهای زیاد و فائق امدن بر انها با بیانی بسیار تاثیر گذار در این کتاب به نگارش درامده. نویسنده از انسانهای مختلف با شخصیتهای متفاوت در کتاب خود صحبت میکند. سختیهای انسانها در غرب، کمکهایی که از طرف دولت برایشان فراهم است، نگاه انسانها به افرادی که از دولت کمک در یافت میکنند، تلاش بی وقفه این مادر برای فراهم کردن زندگی بهتر برای فرزندش همگی داستان جذابی که زیر بنای واقعی دارد را برای خواننده فراهم می اورد. ممنون از کتابراه.
مشخص هست که کسانیکه از زندگی در آمریکا چیزی نمیدانند متوجه هدف داستان نشده و درکی از دختری که در جامعه امروز آمریکا سرگردان شده نمیدانند. قهرمان داستان درحالیکه میتوانسته تسلیم بشه، با کوشش و زحمات خودش موفق شده که برخلاف تمام چیزهای که بخاطر یک اشتباه براش پیش آمده سازنده زندگی بهتری برای خودش باشه. در سر تاسر داستان کسی را سرزنش نمیکنه حتی خودش را. استفانی فقط گزارشگر وقایع زندگیش هست و بسادگی برای خواننده تعریف میکنه که تقریباً بایستی یک مقوا خواب میشده، ولی با سعی و کوشش خودش وکمکهای اجتماعی توانسته در مدت پنج سال زندگیش را بهتر کنه. داستان کمی دیپرسینگ هست ولی واقعیت زندگی خیلی هاست.
داستان ساده و سر راستی بود از سختیهای یک مادر که برای تامین زندگی خدمتکار شده بود. جذابترین بخش داستان برایم توصیف احساسات زن بود هنگام دریافت کمکهای دولتی البته یکی از جذابیتهای دیگر آن شر و تفصیل کمکهای دولتی و چگونگی دریافت آن در آمریکا بود که باعث میشد تا حدی با این سیستم آشنایی پیدا کنم.
داستان بی تکلف بود و بدون زیاده گویی به روایت میپرداخت و خواننده را وادار به همذات پنداری میکرد. و البته دید روشنی از سختیهای یک مادر تنها در جامعه آمریکا برای خواننده فراهم میکرد. توصیف حسرتها و تنهاییهای زن بسیار جالب و احساس برانگیز بود.
با سپاس از کتابراه.
داستان بی تکلف بود و بدون زیاده گویی به روایت میپرداخت و خواننده را وادار به همذات پنداری میکرد. و البته دید روشنی از سختیهای یک مادر تنها در جامعه آمریکا برای خواننده فراهم میکرد. توصیف حسرتها و تنهاییهای زن بسیار جالب و احساس برانگیز بود.
با سپاس از کتابراه.
از نظر داستانی داستان جالبی داشت، مادر تنهایی که حس طرد شدگی و رهاشدگی داره از پدر و مادری که براش والدین خوبی نبودن، حس پس زده شدن و پذیرفته نشدن از سمت مردایی که وارد زندگیش میشن حتی پدر بچه ش، حس اینکه چقدر نیاز داره یکی ازش حمایت بکنه ولی هیچ کس این کارو براش نمیکنه، و یه جایی به یه عجزی میرسه که تصمیم میگیره علیرغم همه سختیها و دلتنگیها خودش مسئولیت تمام و کمال زندگیش رو به عهده بگیره، برای من که خیلی آموزنده بود، فقط اینکه بعضی جاها خیلی زیادی جزئیات رو توضیح داده بود که حوصله م سرمیرفت و اینکه بعضی جملهها ایراد داشت.
روایت خیلی ساده و صریح از زنی که مشکلاتش تنهایی با وجود مرد بی مسولیتش ب دوش میکشه، زنی که پای انتخابای اشتباهش ایست کرده و تلاش میکنه آرامش بی عیب و نقصی برای دخترش بسازه، روایت این داستان افرادی ک از طبقه متوسط و پایین جامعه هستن خوب درک میکنن، دوندگیهایی ک باعث میشه دستت جلوی کسی دراز نباشه و مدیریت همیشگی مخارجت بر عهده بگیری، این حجم از مقاومت سخت کوشی و محکم بودن دوست داشتم. زنهایی مثله مادر میا کم نیستن تو جامعه ما، مثله یک مرد بار زندگی ب دوش میکشن. آموختهام که تفاوت است بین گذران زندگی با زندگی کردن. عااااالی بود
نمى دونم کتاب خوندم یا خودآموز توالت شورى! چند بار آخه در یک کتاب یک صحنه تکرارى شستشوى توالت و حمام رو با جزییات توصیف مى کنن!؟ نصف کتاب فقط توصیف مواد شوینده و پودر و نحوه ریختن این مواد و سابیدن توالت بود! به کل ماجرا کار ندارم که آموزنده بود که وقتى حتى یک سقف بالاى سرت نیست و نون ندارى شکمت رو سیر کنى، یک بچه بدبخت رو وارد این زندگى نکن که سالها به خاطر خودخواهیت عذاب بکشه و شانسى زنده بمونه با کلى خاطرات بد در ذهن بى گناه و بچگانش.
تنهایی حس غالب این داستان بود، زندگی واقعی استفانی؛ زن جوانی با مسئولیت تربیت و تامین فرزند در غیاب همسر لاابالی و تنگ نظر به خدمتکاری روی میاره و با حداقل دستمزد معاش ۲نفره رو تامین میکنه و با تلاش و سختکوشی به زندگی و تحصیل در شهر و محل مطلوب و درآمد خوب میرسه که منتهای آرزوش بوده... داستان الهام بخش و واقعی ست به دور از تکلفها و تزئینات حوصله سربر... سریع خوندمش توصیه میکنم 👌ترجمه روانی داره. ممنون کتابراه عزیز 💖
تا به حال داستانی به این تاثیر گذاری که هم ساده نوشته شده هم الهام بخش بوده باشه نخوانده بودم. تک تک کلمات رو خوندم و ازش لذت بردم. نویسنده به درستی و شیوایی خاصی زندگی خود را بیان کرده طوری که هیچ کجای داستان خسته نخواهید شد. با اینکه مطلب اکشن و هیجان انگیز طوری که بعضی رمانها یا داستانها را با اون تکنیکها جذاب میکنند به آن صورت نداشت و خیلی آرام حق مطالب ادا شده بود. باز هم هرگز از خواندن این کتاب کسل نخواهید شد. عالی بود.
کتاب الهام بخشی هست، تلاش یک مادر تنها برای بهتر کردن زندگیش.
نویسنده به خوبی نشون داده وقتی فقیر هستی و به شدت دنبال تامین نیاز بقا هستی، فکر چقدر بسته میشه و نمیتونه جز راههای همیشگی، راه دیگهای پیدا نمیکنه و از لحظهای که تصمیم میگیره به رویایش اهمیت بده، گشایش ایجاد میشه
مترجم در مورد اندازهها اشتباه کرده بود، خونه نود متری کوچیک نیست.
یا آخر داستان فاصله تا بالای کوه رو دوهزار و پانصد مایل نوشته بود که منطقی نیست
نویسنده به خوبی نشون داده وقتی فقیر هستی و به شدت دنبال تامین نیاز بقا هستی، فکر چقدر بسته میشه و نمیتونه جز راههای همیشگی، راه دیگهای پیدا نمیکنه و از لحظهای که تصمیم میگیره به رویایش اهمیت بده، گشایش ایجاد میشه
مترجم در مورد اندازهها اشتباه کرده بود، خونه نود متری کوچیک نیست.
یا آخر داستان فاصله تا بالای کوه رو دوهزار و پانصد مایل نوشته بود که منطقی نیست
خیلی دوستش داشتم هرچند با نظر بقیه خوانندگان و ایرادهایی که گرفته بودن دودل شده بودم ولی خوندمش و دوستش داشتم و چندروز باهاش زندگی کردم، ایرانیها یه تصویر آرمانی از آمریکا ساختن تو ذهنشون و پذیرش مشکلات زندگی تو آمریکا و فقر بعضی مردم براشون سخته برای همین این آشنازدایی باعث میشه از کتاب خوششون نیاد، ولی من دوستش داشتم
زندگینامهای که پر از اندوه و بدبختی است و اعصابتان را تا مدتی بهم میریزد. تمامش راجب فردی فقیر با زندگی از هم پاشیدهای است که مجبور است در خانه دیگران کار کند. اصلا خواندن این کتاب رو توصیه نمیکنم و خودم هم پس از خواندن کمتر از پنجاه صفحه از این کتاب آنرا کنار گذاشتم. ترجمه نسبتا روانی دارد ولی محتوای کتاب اصلا ارزش اتلاف وقت را ندارد.
من ۳ تا ستاره دادم ۱. به خاطر اینکه این کتاب در واقع یک کتاب نبود و یه جورایی زندگینامه خانوم استفانی لند بود پس نباید انتظار زیادی از این کتاب داشت۲. نمیدونم این کتاب چاپش ایراد داشت یا قلم نویسنده که بعضی از جملهبندیها واقعا خوب نبود و گیج کننده بود اما اگر بخوام نظر کلیم رو راجع ب کتاب بگم بد نبود
خب تو این کتاب با زندگی یه خدمتکار که بسختی کا ر میکنه وخرج خودشو دختر شو در میاره و خانوادهی فقیری داره که نمیتونن بهش کمک کن و خونههایی که میره نظافت میکنه و بیماری که داره و خرج و هزینههای زیادی که باید به تنهایی بپردازه گفته شده
در کل خیلی تلاش میکنه و امیدواره وموفق میشه اما خیلی هم غم انگیزه
در کل خیلی تلاش میکنه و امیدواره وموفق میشه اما خیلی هم غم انگیزه
همه باید این کتاب رو بخونند
استفانی توی بدترین شرایط ممکن بود
ولی زمانی که خودش اراده کرد تونست همه چیز رو تغییر بده
این کتاب بهت یاد میده قدر امکانات رو بدونی و ازشون به بهترین نحو ممکن استفاده کنی
دنیا هیچ وقت نمیایستد تا تو ازش ایراد بگیری و هیچ وقت هم عادلانه نیست
پس بهتره خودت رو بهش برسونی
استفانی توی بدترین شرایط ممکن بود
ولی زمانی که خودش اراده کرد تونست همه چیز رو تغییر بده
این کتاب بهت یاد میده قدر امکانات رو بدونی و ازشون به بهترین نحو ممکن استفاده کنی
دنیا هیچ وقت نمیایستد تا تو ازش ایراد بگیری و هیچ وقت هم عادلانه نیست
پس بهتره خودت رو بهش برسونی
کتاب رو هنوز کامل تموم نکردم ولی چیزی که در این کتاب به تصویر کشیده شده بیشتر نماد عشق مادری به فرزنده که در ازای اون هر رنج وسختی روتحمل کرده که بتونه فرزندشو کنارش داشته باشه اونم تنها بدون هیچ تکیه گاهی واینکه چه فریادهایی بیصدا خفه میشن و شنیده نمیشن... واقعا کتاب تکان دهنده اییه.
این که قهرمان داستان از دوران کودکی با این که از طبقه متوسط بوده و نیاز نداشته اما برای مخارجش کار میکرده ومثلا با نظافت ماشین خرج تهیه هدیه برای خیریه را تامین میکرده برای تربیت کودکان مستقل و با انگیزه مفیده
این که او مسئولیت تولد وبزرگ کردن دخترش در شرایط بسیار سخت اقتصادی و همزمان تحصیل به صورت آنلاین و..... تمام وقایعی که در طول زندگیش با اونها رو به رو بوده
درس دیگری که گرفتم این بود که با وجود تنگنای مالی وقتی انعامی غیر منتظره دریافت میکنه خودش و دختر ۳ سالهاش را به شام در رستوران دعوت میکنه. گاهی لازمه با پاداشهای کوچک به خود روحیه را تقویت کنیم برای ادامه تحمل در زندگی
همه مادران گاهی نیاز به مادری دارند که در آغوشش آرام بگیرند واقعیت انکار ناپذیریه
این که قوانین خیریه به صورتیه که گداپروری نمیکنه
و خلاصه خیلی نکات آموزنده و امیدوار کننده و البته دردآور برای مادران و گاهاً پدرانی که زیر بار مخارج سنگین خانواده برای حفظ اعتبار و شخصیتشون میجنگند
خواندن این کتاب را به همه کسانی که دوست دارند حقیقتهای بیشتری از زندگی دستهای از مردم را با مطالعه، تجربه کنند توصیه میکنم
برای خودم هم بسیار جای شکر و سپاس از خداوند برای تمام نعماتش و تلاش بیشتر برای اینکه دنیا جای قشنگتری برای زندگی خودم و بقیه بشه انشاءالله🙏🙏🙏🙏🙏⚘⚘⚘⚘⚘⚘