نقد، بررسی و نظرات کتاب و آنگاه هیچکس نماند - آگاتا کریستی
4.6
200 رای
مرتبسازی: پیشفرض
به شدت پیشنهاد میشه از اون دسته کتاباست که تا تمومش نکنی ول نمیکنی، و واقعا نویسنده تونسته بود کشش داستان رو تا آخر حفظ کنه و با پایانی غافلگیرکننده، یکی از ویژگیهای بارزش این بود مدام در حال حدس زدن قاتل هستی ولی به طور قطع نمیتونی بگی که چه کسی قاتل هست چون تو این داستان همهی افراد یک رازهای سیاهی دارن و اینطور بگیم که انگار باید بین بد و بدتر یکیو انتخاب میکردی و میگفتی این قاتله و در آخر پایانی که نسبتا غافلگیر کننده بود و تا حدودی نمیتونی حدس بزنی (البته از آگاتا کریستی انتظار چنین کتاب خوبی رو میره)
شخصیت پردازی کتاب بسیار ضعیف بود من هیچ کدوم از شخصیتهای کتاب رو خوب نشناختم ولی در عوض طرح معما در کتاب بسیار روون و جذاب بود و نقطه عالی کتاب حل معما بود که در فصل اخر خوندیم نکتهای که وحود داشت این بود که قبل از نقطه عطف داستان در مورد مشکوک شدن به هم از زبان قاضی همه به هم مشکوک بودن و این باعث خسته کننده شدن ثلث میانی کتاب بود به نظرم فصل یکی به اخر هم کلا اضافه بود
در کل ژانر پلیسی به سبک کریستی بیش از فضا سازی و شخصیت پردازی قدرتمند طرح و حل معمای فوق العاده داره
در کل ژانر پلیسی به سبک کریستی بیش از فضا سازی و شخصیت پردازی قدرتمند طرح و حل معمای فوق العاده داره
بسم رب الشهدا و صدیقین
فوق العاده بود
من انقد سریع خوندم و مشتاق بودم که از کارم افتادم😅
بی نظیر بود
هم ترس هم تنفر و انگاری این اتفاق رخ داده بود.
فوق العاده بود. بی نظیر
از نظر من این کتاب جزو بهترین هاست.
تلفیقی از حس ترس و جنون.
دیوانگی رو نشون داده بود ترس و مرگ رو باهم مثلی سم قوی به خواننده وارد میکرد
شخصیتها، گناهکار بودنشون و این هجم از برنامه ریزی یک نویسنده برای ساختن یک شاهکار تحسین بر انگیزه🌹🌹🌹🌹
فوق العاده بود
من انقد سریع خوندم و مشتاق بودم که از کارم افتادم😅
بی نظیر بود
هم ترس هم تنفر و انگاری این اتفاق رخ داده بود.
فوق العاده بود. بی نظیر
از نظر من این کتاب جزو بهترین هاست.
تلفیقی از حس ترس و جنون.
دیوانگی رو نشون داده بود ترس و مرگ رو باهم مثلی سم قوی به خواننده وارد میکرد
شخصیتها، گناهکار بودنشون و این هجم از برنامه ریزی یک نویسنده برای ساختن یک شاهکار تحسین بر انگیزه🌹🌹🌹🌹
مسلما وقتی اسم نویسنده مشهوری مثل آگاتا کریستی پشت یک رمان هست سطح توقع و انتظار بالاست. اما این کتاب نتونست توقع من رو به عنوان خواننده رمانهای جنایی براورده کنه. درسته که نتونستم قاتل رو حدس بزنم و در انتها غافلگیر شدم اما دلیل خودکشی قاتل رو اصلا متوجه نشدم و اینکه چطور اونقدر ثروت داشته که تونسته چنین کاری انجام بده، اینا واسم مبهم موند. در مجموع از این نظر که تا انتهای رمان همراه نویسنده پیش میرفتم و ذهنم درگیر ماجراها بود رمان خوبی بود.
یه اثر فوق العاده دیگه از آگاتا کریستی. کتاب هیچکس نماند یا ده بچه زنگی. به جرات میتونم بگم کتاب فوق العاده ای بود که حتی یه لحظه دست از خواندنش بر نداشتم و حتی حدس نزدم که قاتل کیه تا لحظه آخر خواننده و گول میزنه و یک اثر ماندگار درست می کنه و واقعا هم به نظرم نظراتی که خونده بودم کاملا درست بود چرا که یکی از سخت تمرین داستان های آگاتا به گفته خودش بود یه ذهن قوی و خلاق همچین چیزی رو خلق می کنه
کتاب بسیار فوق العادهای بودش، بعضی معتقدند این بهترین کتاب آگاتا کریستیه، اولش شاید به خاطر ترجمه شایدم به خاطر خود نویسنده سخت باهاش ارتباط برقرار کردیم، بعد از گذشت چند صفحه از کتاب و یک فصل دیگه نتونستیم کتاب زمین بذاریم، و تا آخر کتاب پر از شک و ظن واسمون وجود داشت که کی میتونه قاتل باشه، پیشنهاد میکنم این کتاب رو حتماً بخونید.
آثار اگاتا کریستی فوق العادس.
یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم. داستان فوق العادهای داره و با مهارت بسیار بالای نویسنده حدس زدن پایان داستان غیرممکنه و در پایان واقعا آدم رو شوک میکنه. کتابی از آگاتا کریستی معرفی کنم به نظرم کتاب های:: قتل راجر اکروید، پس از تشییع جنازه، ان یا ام، سوزش سر انگشتان خیلی خوب بودن
فیلمش هم خیلی خوبه.
یکی از بهترین کتابهایی بود که خوندم. داستان فوق العادهای داره و با مهارت بسیار بالای نویسنده حدس زدن پایان داستان غیرممکنه و در پایان واقعا آدم رو شوک میکنه. کتابی از آگاتا کریستی معرفی کنم به نظرم کتاب های:: قتل راجر اکروید، پس از تشییع جنازه، ان یا ام، سوزش سر انگشتان خیلی خوب بودن
فیلمش هم خیلی خوبه.
دروغ نگم کتاب جالب و تکان دهندهای بود. درسته که اوایل کتاب ادم کمی حوصلش سر میره و به نوعی میگه “خب مرد برو سر اصل مطلب! ” اما زمانی که وارد داستان میشید کنار گذاشتن کتاب کار سختی خواهد شد. اون ارتباط رو از اوایل کتاب نخواهید گرفت پس نترسید. کاملا ارزششو داره که با پایانش شوکه بشید.
من برای اولین بار یه کتاب جنایی میخوندم و به نظرم خیلی داستان کشش بالایی داشت. و تنها نقدی که به داستان داشتم نحوه واکنش عاری از ترس و اضطراب کاراکترها بود. یعنی در گیر دار کشته شدنشون به راحتی مینشستن غذا میخوردن و به راحتی میخوابیدن. انتظار داشتم نویسنده استرس رو تو کاراکترها به نمایش بذاره
تجربه جالبی بود
اسم کریستی رو شنیده بودم، ولی دیدم واقعا حرفه ایه
ترجمه هم خوب و روون
من که زود خوندنش رو تموم کردم و تا یه وقت کوچیک پیدا میکردم کلی از کتاب رو میخوندم لذت بردم و با کمی چاشنی ترس و هیجان
تا آخر هم قاتل مشخص نبود و جالب بود!
فقط با یه موضوع مشکل داشتم، اینکه ترس خیلی توی افراد نمود نداشت و انگار فقط یه بازی پیچیده رو فقط میخواستن حل کنن و بحث کشتن نبود
با مرگ افراد راحت و منطقی کنار میومدن، مثل راجرز که با مرگ خانومش خیلی راحت کنار اومد و نه افسردگی نه چیزی و راحت به کارهای فرداش ادامه داد، یا همه خیلی راحت دور همدیگه غذا میخوردن و مینوشیدن و چای و… وقتی مطمئن شدن قاتل یکی از خودشونه میتونن ترتیب کشتن افراد دیگه رو بدن برای نجات جون خودشون یا حداقل انقدر راحت با همه نشست و برخاست نکنن
یه مورد دیگه هم اینکه کسی پیشنهاد دفن جنازهها رو نمیداد، همه توی اتاق خودشون و تختشون بودن جالب بود
در کل رمان خوب و محکمی بود و خوندنش پیشنهاد میشه