نقد، بررسی و نظرات کتاب ماهرخ - مریم جعفرنیا یزدی
4.1
34 رای
مرتبسازی: پیشفرض
رقیه سلیمی
۱۴۰۱/۱۱/۰۸
10
سلام ممنونم از رمانتون که خیلی جذاب و خوب بود ولی ابتدای داستان با آخرش جور در نمیومد ولی من دوست داشتم غم عمیقی درش بود غصه از دست دادن عزیزان و اون احساس عمیق تنهایی درش هویدا بود زیاد به جزئیات پرداخته نشده بود و مادر ماهرخ هم نقش کم رنگی داشت و میتونست خیلی هیجانی و تاثیر گزارتر باشه و کمی هم توش شادی باشه و ماهرخ بعد از 30 سال فهمید که به بهادر علاقه داره در حالی که بهادر خیلی دوسش داشت و بهش هیچوقت خیانت نکرد با اینکه موقعیتهای زیادی براش پیش میومد و این یک پوئن بود برای عاشق شدن ماهرخ به بهادر
بنظرم داستان خیلی معمولی بود در ضمن ماهرخ و فاطمه بعد از گذشت سی سال نمیتونند اونقدر پیر شده باشند که نویسنده گفته اون زمانها دخترها زود ازدواج میکردند پس فاطمه و ماهرخ باید بعداز سی سال حدود ۵۰ سال شایدم کمتر سن داشته باشند پس نویسنده به این مورد توجه نکردهدرضمن بهادر اگر بخشش براش مهم بوده چرا فقط از ماهرخ طلب بخشش کرده و کسانی رو که کشته براش مهم نبوده؟