نقد، بررسی و نظرات کتاب سلول - احسان کیان فرد
3.9
177 رای
مرتبسازی: پیشفرض
یاخدا به زور تحمل کردم تابرسم به صفحه ۱۵. اخه این چه سبک نگارش داستان امروزیه. نویسنده محترم مگه داری داستانی از زبان وگویش مردم عصرهخامنشیان وامثالهم ارائه میکنی
((آیا بابرادرم حسن کاردارید؟ اکنون او در منزل نیست. برویدوروزی دیگر بازآیید)) آخه کی الان اینجوری حرف میزنه که بشه قبول کردپسر هفت ساله جواب بده
این بچههای فقیراین اسمهای خفن رو از کجا آوردن داستانت با احمد وعلی وحسن بیشتر به واقعیت نزدیک بود تا
آرتام وباتیس وآیدن
چرا این سه تا خفن این ور خیابون داشتن از خنکای دلنشین پاییز لذت میبردن اونوقت اون مادرودختر دستفروش اون ور خیابون زیر آفتاب سوزان گیرافتاده بودن؟
چون فقط تونستم خوندن ۱۵صفحه از این داستان رو به خودم بقبولونم بیشتر از این نمیتونم بهش امتیاز بدم
((آیا بابرادرم حسن کاردارید؟ اکنون او در منزل نیست. برویدوروزی دیگر بازآیید)) آخه کی الان اینجوری حرف میزنه که بشه قبول کردپسر هفت ساله جواب بده
این بچههای فقیراین اسمهای خفن رو از کجا آوردن داستانت با احمد وعلی وحسن بیشتر به واقعیت نزدیک بود تا
آرتام وباتیس وآیدن
چرا این سه تا خفن این ور خیابون داشتن از خنکای دلنشین پاییز لذت میبردن اونوقت اون مادرودختر دستفروش اون ور خیابون زیر آفتاب سوزان گیرافتاده بودن؟
چون فقط تونستم خوندن ۱۵صفحه از این داستان رو به خودم بقبولونم بیشتر از این نمیتونم بهش امتیاز بدم
سلام و درود
خسته نباشید.
کتاب خوبی بود، در کل داستان قابل توجهی داره و مضمون خوبی هم برای داستان انتخاب شده. اما احساس میکن قلم نویسنده کمی ضعیف است و ممکن است این اثر، از کارهای اولیه ایشون باشه.
بعنوان یک اثر از نویسندهای تازه کار، قابل تقبول و زیباست.
جاهایی از داستان بسیار بچگانه نوشته شده و آدم به دوراز ذهن و واقعیت بودنش پی میبره.
نویسنده محترم اگر دقت و توجه و تلاش بیشتری داشته باشن، مطمئنا درعرصه نویسندگی موفق خواهند شد، چون ذهن خوبی برای داستان پردازی دارند.
تشکر از همه عوامل کتاب و کتابراهیهای عزیز
خسته نباشید.
کتاب خوبی بود، در کل داستان قابل توجهی داره و مضمون خوبی هم برای داستان انتخاب شده. اما احساس میکن قلم نویسنده کمی ضعیف است و ممکن است این اثر، از کارهای اولیه ایشون باشه.
بعنوان یک اثر از نویسندهای تازه کار، قابل تقبول و زیباست.
جاهایی از داستان بسیار بچگانه نوشته شده و آدم به دوراز ذهن و واقعیت بودنش پی میبره.
نویسنده محترم اگر دقت و توجه و تلاش بیشتری داشته باشن، مطمئنا درعرصه نویسندگی موفق خواهند شد، چون ذهن خوبی برای داستان پردازی دارند.
تشکر از همه عوامل کتاب و کتابراهیهای عزیز
با عرض سلام و ادب🌱بنظرم نویسنده رمان سلول تسلط بالایی برای نوشتن داره، اطلاعات عمومی خوبی داره و همچنین با آئین نگارش و قواعددستور زبان فارسی آشنایی داره... دقت و باریک بینی و ذکر جزئیات در داستان نشون میده که حافظه قوی و قدرت تخیل بالایی داره... اگر سعی کنه با خصوصیات مخاطبان آشنا بشه و به خواستشون تو اجرای ایدههای نو اهمیت بده و البته خلاقیت ذهنی خودشو به واقعیت نزدیک کنه بطوری که ملموس باشه با توجه به ذوق و استعدادی که داره انشالله میتونه در این راه موفق بشه. آرش ساکی🌱
داشتم مقدمهی کتاب داستان راستانو میخوندم رسیدم به این متن: «کتاب و نوشته باید هم زحمت فکر کردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفکر کند و قوهی فکری او را برانگیزد، ان فکری که باید از دوش خواننده برداشته شود فکر در معنی جملهها و عبارات است و ان فکری که باید به عهده خواننده باشد فکر در نتیجه است.» این منو یاد کتاب شما انداخت اقای کیان فرد.. باید به معنی جملات کتابتون فکر کرد چون ارایه ادبیش زیاده.. درست میگید جذابیت در روح داسته ولی وقتی روح داستانو درک میکنی که جملات داستو بفهمی..
استاد کیان فرد گرامی این دومین کتابی است که از شما میخوانم؛ بسیار قلم قوی دارید که داستان را با ذکر جزییات و دقت بالا و باریک بینی خاصی مینویسید؛ آنچنان مسلط به آرایههای ادبی و نگارش و قواعد زبان فارسی هستید که قشنگ آدم متوجه آن میشود و در این کتاب از اطلاعات بالای عمومی و پزشکیتان هم استفاده مردین که باعث جذابیت آن شده است؛ بنظر من نوشته ایی که مخاطب را وادار به تفکر و همزاد پنداری میکند از قدرت بالایی در نویسندگی برخورداره که شما هم از آن دسته نویسندگان با مهارت و قوی هستید؛ خسته نباشید🙏🏻🌹
قطعا آقای احسان کیان فرد برای نگارش این اثر زحمتهای بی بدیلی کشیدند اما نکته مهم اینجاست همون طور که دوستان اشاره کردند استفاده از اسامی بسیار امروزی
و وقتی هم که آرتام رو توی موسسه کتابخونه به عنوان نظافت چی استخدام میکنند هیچ مدارکی برای ارائه از اون نمیخواهند
و این روزا اسامی و عکس پذیرفتگان برتر کنکور رو توی روزنامه چاپ میکنن
اما در کنار همهی این موضوعات تلاش و پشتکار آرتام همه رو به تامل وا میداشت و به آدم روحیه و انگیزه اهدا میکرد
با آرزوی نگارش کتابهای بهتر برای جناب آقای کیان فر
و وقتی هم که آرتام رو توی موسسه کتابخونه به عنوان نظافت چی استخدام میکنند هیچ مدارکی برای ارائه از اون نمیخواهند
و این روزا اسامی و عکس پذیرفتگان برتر کنکور رو توی روزنامه چاپ میکنن
اما در کنار همهی این موضوعات تلاش و پشتکار آرتام همه رو به تامل وا میداشت و به آدم روحیه و انگیزه اهدا میکرد
با آرزوی نگارش کتابهای بهتر برای جناب آقای کیان فر
درود
کتاب خوبی بود و معلوم بود که نویسنده نیز اطلاعات عمومی و پزشکی خوبی دارد و تحقیق کرده است
کاربرد کلمات و جملات نیز حاکی از تخصص و دقت نویسنده میباشند که البته در بعض جاها اشکالات ریزی داشت
علاویه بر این موارد، قسمتهایی از داستان غیر قابل باور بود و به نظر بنده حقیر خیلی زود از موقعیتی به موقعیت دیگر میرفتیم و اشخاص هم زود به زود به داستان اضافه میشدند.
پایانش میتوانست هیجانی تر و کمی بهتر باشد.
با تشکر از نویسنده بسیار خوب این اثر
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
کتاب خوبی بود و معلوم بود که نویسنده نیز اطلاعات عمومی و پزشکی خوبی دارد و تحقیق کرده است
کاربرد کلمات و جملات نیز حاکی از تخصص و دقت نویسنده میباشند که البته در بعض جاها اشکالات ریزی داشت
علاویه بر این موارد، قسمتهایی از داستان غیر قابل باور بود و به نظر بنده حقیر خیلی زود از موقعیتی به موقعیت دیگر میرفتیم و اشخاص هم زود به زود به داستان اضافه میشدند.
پایانش میتوانست هیجانی تر و کمی بهتر باشد.
با تشکر از نویسنده بسیار خوب این اثر
🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام اقای کیانفرد این که از نظر معلومات پزشکی مطالعات زیادی برای نوشتن وملموس جلوه دادن این داستان داشته اید شکی نیست در مورد نگارش داستان هر چقدر سلیس تر نوشته شود مطمئنا خواننده داستانهایتان بیشتر خواهند شد ودر مورد سلول ایا این داستان واقعیست یا ازروی تخیل نوشته شده یعنی همچین زندانی در ایران وجود دارد که با این دقت در موردش نوشته بودید هم برایم ترسناک بود هم جاهایی حس امیدواری ودر جهاتی حس تنفر ودر جهاتی حس غم وناامیدی به من دست داد
گرچه داستان تخیلی بود اما رگههایی از حقیقت در خود داشت، مشکلی که با داستان داشتم این بود که اولا داستان در فضای کشور خودمان اتفاق افتاده است، اما اسامی غیر ایرانی چه بودند، درست است که داستان بر پایه تخیل نوشته شده بود اما داستان تخیلی هم باید چینش درستی داشته باشد، دوم اینکه ارتام که سواد لازم را نداشت در دو ترم شاگرد ممتاز شد و با دوترم تحصیل جراحی مغز انجام داد، از این موارد نچسب زیاد داشت.
سلام وعرض ادب وخسته نباشیدخدمت آقای کیان فرد
تخیل فوق العادهی شما قابل ستایشه واقعا
ممنونم من از خوندن کتابتون لذت بردم
وبرخلاف دوستان عزیزی که کتاب رو سطحی میبینن فکر میکنم حرفهای زیادی برای گفتن داشت ومسئلهی ظلم که امروزه در هر قسمتی از کرهی خاکی یک جور عرض اندام میکنه در این نوشته با سبک خاصی که تلفیقی از خیال وحقیقت بود توصیف میشد
سپاس از شما نویسندهی خلاق
تخیل فوق العادهی شما قابل ستایشه واقعا
ممنونم من از خوندن کتابتون لذت بردم
وبرخلاف دوستان عزیزی که کتاب رو سطحی میبینن فکر میکنم حرفهای زیادی برای گفتن داشت ومسئلهی ظلم که امروزه در هر قسمتی از کرهی خاکی یک جور عرض اندام میکنه در این نوشته با سبک خاصی که تلفیقی از خیال وحقیقت بود توصیف میشد
سپاس از شما نویسندهی خلاق
داستان در مورد یه پزشکه که کارهای فوق العادهای انجام میده والبته تخیلی هم هست در قسمتی از کتاب که پیرمرد خاطرات جوانیشو تعریف میکرد زیاد خوب نبودچون به آدم یه احساس نا امیدی منتقل میکنه ولی اونجا که خاطرات دانشکده رو تعریف میکرد خوب بود و به آدم مجال رویا پردازی میداد کتاب خوب و هیجانی بود و البته موضوع کتاب تکراری نیست
تازه اولاش هستم داستان تخیلی ویکم کسل کننده است طرز نوشتنش هم ناشیانه نوشته شده ولی چند مورد مثبت هم داره اول اینکه اونجایی که میگه طرز فکرش همان شخصیتش همان ایدهاش همان فقط لباس فاخری پوشیده ونگهبان ظاهر بین بهش اجازه ورود میده یه جور انتقاد از ظاهر بینی هست ودوم اینکه هرسه تا اسم انتخابی ریشه ترکی داره
واقعا نویسنده توانایی خواصی در زمین طراحی شخصیت و داستان از خود بروز داده است که وقتی خواننده شروع میکند بایک نفر رو در رو میشود و با گذشت داستان خوانند با کاراتهای بیشتری آشنا میشود و نویسنده به صورتی به علم پزشک آشنا است که به من بگویند این نویسنده پزشک است من اصلا تعجب نمیکنم امیدوارم با از این نویسنده بینم
داستان هیجان انگیز و زیبایی بود در کنار بخشهای تخیلی زندان و عمل غیر ممکن جراحی مغز در شرایط کاملا نامساعد نوع نگارش نویسنده تا حدودی از سلیسی و روانی نوشتاری داستان کم کرده شاید اگر کمی عامیانه تر نوشته میشد جذابیت داستان بیشتر میشد. برای جناب کیان فرد روزهایی با موفقیت بیشتر رو آرزو میکنم.
کسی که تحصیلات راهنمایی داره یهو با چند روز مطالعه شبیه نابغهها میشه، فقط یه گفتن رتبه که ممکنه ده نفر همون رتبه رو داشته باشند کسی کشته بشه، لااقل میگفت آرتان از اسم اون شخص استفاده کرده که کمی واقعی بشه.
نحوه پیگیری یه تصادف و دستگیری آرتام. زندان عجیب و غریب که کوچکترین شباهتی به زندانهای ایران نداره. خانمهای داروخانه به یه بچه غریبه شیر بدن، لااقل میگفتی شیر خشک دادن.
دانشجوی سال دوم پزشکی و عمل جراحی مغز، اون هم بدون امکانات، اگه میگفت یه چوب جادو در آورد و بیمار خوب شد. قابل باور بود تا این شرایط.
حداقل نویسنده بهتر بود جراحی در حد درآوردن گلوله، یا بخیه زدن جای چاقو رو میگفت.
پیرمرد هم داستانی تعریف کرد بی معنی. اول داستان هم به زن و دختر دستفروش اشاره شده که هیچ نقشی در داستان ندارن
نویسنده اطلاعات عمومی خیلی خوبی داره اما نوشتار داستان هم سخت و خسته کننده هست حتی کتابهای ترجمه شده کلاسیک هم چنین ادبیاتی ندارن. وسط چنین ادبیاتی، کلمه یهو هم دیده میشه که بهتر بود از ناگهانی استفاده کنه
غلط املایی هم کم نبود. مثل
زانووان نخواید داشت، شیشیه، توانمد، اظطراب، مصموم، ملاحضه، بی مهابا، تغیر، دماغ، توجیحاتش، تحقات، جاسوها، موقیعیت، به انداز مصرف، ملوکول، گذارا، اثیر حقارت، موراد.
در کل اگه به داستانهای شبیه داستانهای سایت نودهشتیا علاقمندین بخونید.