نقد، بررسی و نظرات کتاب قلب سلحشور: صاحبان سریران - جلد 2 - نغمه تفلیسی
مرتبسازی: پیشفرض
با خوندن این کتاب دید آدم ب زندگی تغییر میکنه و واقن میفهمه ک چقد زود ممکنه دیر بشه و چقد این ثانیهها حتی تو زندگی مهمه تو صفحه ۲۹۳ نویسنده واقن تونسته حس و اون لحظه رو ب خاننده القا کنه انگار واقن اونجایی میبینی و حس میکنی و چقد درد آوره اون حسی ک آذم داره براحتی اشکتو در میاره... واقن لذت بردم از حس زندگی و مرگ حتی نا امیدی و اما مهم تره از همه عشق پاک در این کتاب. از نویسنده واقن ممنونم با آرزوی موفقیت برای شما...
یه کتاب فوق العاده در حالی که خواننده رو کاملا در خودش غرق میکنه. اینقدر لحظهها به خوبی توصیف شده بود که خواننده کاملا احساسات نقشهای داستان رو درک میکنه و همچنین این کتاب باعث تغییر نگاه من به دنیا شد. از این به بعد دنیا رو جوره دیگهای میبینم و احساس خیلی بهتری دارم که همش رو مدیون این کتاب و نویسندش هستم و فقط میتونم بگم خوندن این کتاب رو از دست ندید. ❤❤❤😊😊😊
وقتی جلد یک این کتاب تموم شد خیلی ناراحت شدم که حیف شد چون فکرم پیش شخصیتهای داستان مونده بود جلد دومش رو که دیدم خوشحال شدم جلد دومش از اولش هم گیراتره کاش بازهم ادامه داشته باشه واقعا اگه فیلمش بود فکرمیکنم همه جذبش میشدند. هرچند در طی روند خواندن داستان نویسنده با توصیفهاش کاملا آدمو در فضای فعل داستان قرار میده وحس میکنی همونجا حضور داری.
چند تا مسئله گنگ هم داشت مثلا چرا به این ها نباید تو سرزمین باستان اعتماد کرد؟
سرنوشت افلاک چی شد؟
چرا آدم اول که این همه طرفدار آدم بود یک دفعه نا امید شد و...
صحبتها توی سرزمین سرچشمه جوری بود که کم فهمیده میشد
مبارزه با فرشتهها همه قدرت و دفاع توسط شمشیر آدم بود از مهارت افراد دیگه سخن خاصی نگفته بود
تو گردنبند آدم چی بود دقیقا اون نیرو و وجودی که دختر داستان حس میکرد چی بود؟
آیا دختر واقعا از یک نژاد دیگه غیر از آدمیزاد بود که برگزیده شده بود؟ و نقاط مبهم دیگه .
به نظرم خیلی کار داره تا یک داستان عالی بشه
ولی باز هم ازتون ممنونم موفق باشید