نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی موشها و آدمها - جان اشتاین بک
4.3
139 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سلام. ممنونم. کتاب خوبیست. ترجمه خوبی دارد. داستان درابرع جورج میلتون و لنی اسمال دو دوست هستند که با مهتری در اصطبل روزگار میگذرانند. آرزوی دیرین هر دویشان آن است که روزی جایی را بخرند و در آن خرگوش پرورش دهند. لنی از بچگی از نوازش چیزهای نرم خوشش میآید و زور بازوی بسیاری دارد ولی چندان باهوش نیست و کودن است. از همین رو دچار دردسر میشود، بهویژه هنگامی که زن پسر ارباب، کرلی، از او میخواهد تا موهایش را نوازش کند. لنی نخواسته زن بیچاره را میکشد و از ترس میگریزد. کرلی خشمگین با مردانش در پی یافتن و از پای درآوردن لنی راهی میشود. جرج هم بهرغم سوگندش برای پشتیبانی از لنی در چنین درگیریهایی به گروه پیوسته در پی لنی راهی میشود. چون میبیند دوستش گیر افتاده و راه گریز ندارد با هفت تیر به گردنش شلیک میکند و او را میکشد. خواندن آن پیشنهاد میشود.
این کتاب از دوستی دو مرد که از نظر ظاهر و هوش و تواناییهای جسمی متفاوتند میگوید، ودر حالی که چنان تضاد بارزی بینشان است، محبتی عمیق و رویایی مشترک دارند، از فشار اجتماعی بر روی هرکس که ضعفی دارد. کارگر در مقابل کار فرما، زن در مقابل مردان و رنگین پوست در مقابل اکثریت سفید. انکه فکر میکند، قادر است. از قدرتش با قضاوت کردن سو استفاده میکند. کتاب کوتاه و ساده است ولی خیلی حرفها میتوان در بارهاش گفت، راوی کتاب استادانه اجرا کرد ولی چون شخصیت مرد کتاب زیاد بودند، دیگر صداو لحن گوینده شبیه به هم شده بود وکاش کمک میداشتند از ایشان ممنونم و همینطور شما که سعی میکنید برایمان مطالعه را تسهیل کنید
برخلاف بسیاری از کتابهای صوتی دیگر در این سایت، متاسفانه گویندگی خوبی نداشت. صدای لنی آزاردهنده بود. صدای جورج و اسلیم باید حاکی از شخصیتهای محکم، سرسخت و بانفوذ باشه که براحتی و روان صحبت میکنن در حالیکه جورج کلمات رو به سختی و با تاکید بیجا ادا میکرد و جاهایی که باید حس مهربونی یا تاسف رو نشون میداد اصلا اینجور نبود. مثلا در آخرین بخش جایی که میگه "جورج به نرمی گفت" هیچ نرمشی در لحنش نبود. اسلیم باید حس عاقل بودن رو هم منتقل میکرد در حالیکه صداش حکایت از یک آدم احمق داشت.
من خودم همیشه اول نظرات شنوندگان راجع به کتابهای صوتی رو می خونم بعد نسبت به خرید آن اقدام میکنم. داستان کوتاه و جمع و جور و روان است. شرح حال آدمهای خیلی معمولی جامعه که روزانه با هزاران اتفاق گوناگون دست و پنجه نرم میکنند. گویندگی آقای کامیار محبی رو دوست داشتم. تعداد مردهای داستان زیاد بود و این کار ایشون رو سخت میکرد با این حال بنظر من در مورد دو شخصیت اصلی داستان یعنی لنی و جورج حق مطلب رو بخوبی ادا کردند. ممنون از کتابراه و گویندگان آن.
در این کتا ب نویسنده میخواهد انسان بودن را نشان بدهد بشر در اصل بخش کوچکی از یک دنیای عظیم تشکیل میدهد. اگر تمام کهکشانها را در نظر بگیریم، زندگی و مرگ این همه انسان مختلف تنها تاثیر خیلی کوتاه و اندکی به جای میگذارد. ولی با این حال همه مردم میخواهند جایگاهی در طبیعت داشته باشند. زمینی داشته باشند، ریشه داشته باشند، جایی داشته باشند که بتوانند آن را خانه بنامند. همه مردم دنیا چنین دغدغههایی دارند و میزان موفقیت آنها چندان مشخص نیست
با تشکر از زحمات استاد محبی و سایر دوستان
به نظر من، کتاب زمانی که صوتی میشود برای استفاده در شرایطی است که شخص به دلایلی نمیتواند کتاب مکتوب را بخواند لذا لازم نیست که آن را مانند نمایشنامه اجرا کرد فقط کافی ست با لحن درست خوانده شود
چگونگی برداشت از شخصیتها به عهدهی شنونده همانند خوانندهی کتاب گذاشته شود؛ ضمن اینکه این نظر من چیزی از ارزش هنرنمایی دوستان کم نمیکند ولی ترجیح میدادم که
کتاب را به صورت یک خواننده بشنوم.
ممنون
به نظر من، کتاب زمانی که صوتی میشود برای استفاده در شرایطی است که شخص به دلایلی نمیتواند کتاب مکتوب را بخواند لذا لازم نیست که آن را مانند نمایشنامه اجرا کرد فقط کافی ست با لحن درست خوانده شود
چگونگی برداشت از شخصیتها به عهدهی شنونده همانند خوانندهی کتاب گذاشته شود؛ ضمن اینکه این نظر من چیزی از ارزش هنرنمایی دوستان کم نمیکند ولی ترجیح میدادم که
کتاب را به صورت یک خواننده بشنوم.
ممنون
در توانایی جان اشتانبک در مورد طبقه کارگر و مشکلات آن و سبک نوشتاری آن به صورتی که فضا را طوری رسیم میکند که انگار در حال تماشای فیلم هستی شکی نیست ولی این کتاب درخشان شکی نیست که در بین سایر آثار این نویسنده توانمند جایگاه ویژهای دارد البته از خوانش کتاب توسط وینده مسلط هم نمیتوان گذشت ولی فقط گفت باید شنید و لذت برد
نویسنده مثل بقیه کتابهایش به مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه پرداخته، استثمار قشر فقیر و کارگر توسط زمین داران. کارگران باید همهی عمر و سلامتی و وقت و انرژی خود را صرف کار برای زمین داران کنند در برابر پول ناچیزی که حتی خوراک آنها را تامین نمیکند، اشاره به تبعیض نژادی هم دارد، یکی از بهترین کتابهایی که شنیدم، جان اشتاین بک بهترینه
از شنیدن داستان و ساعتها فکر کردن به آن لذت بردم
سپاس از گوینده و کتابراه