نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی اولین پاسپورت من - اورهان پاموک

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
فرید امیری
۱۳۹۹/۰۶/۰۴
بحران هویت رو من کاملا احساس کردم احساسی همراه با سرخوردگی یاس پوچی و دنبال این سوال بودن من کیستم ما کیستیم
من هم وطن شما یک عرب هستم از جنوب غرب ایران البته گفتن هم وطن فقط دلخوشی منه اینجا که بتونم خاطره یا بهتره بگم بدبختی‌ی عده از من‌ها و ماها رو واستون بازگو کنم
سال ۲۰۰۷ به سوریه سفر کردم قبل سفر تهران بودم یک روز ماندم تهران وقتی با تهرانیا حرف میزدم منو به خاطر لهجه مسخره میکردن یا با فهمیدن من که عرب هستم نگاهاشون و رفتاراشون عوض میشه
سوریه که بودم بعد از دو هفته رفتم دفتر مسافر بری دمشق باهاشون شروع کردم عربی حرف زدن ولی با کمال تعجب وقتی فهمید ایرانیم برگشت فارسی باهام حرف زد
وقتی تو کشورت تو رو ایرانی قبول ندارن
و وقتی تو کشور عربی تو رو‌ی فرد عرب قبول ندارن
این میشه بحران هویت آیا تا ب حال همچین بحرانی مثل بحران من دیدید و یا شنیدید
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۰۴/۱۱
داستان پسری اهل ترکیه که در خانواده مرفهی به دنیا اومده تا اینکه پدرش به پاریس میره و پسر و مادر و برادرشم مجبور میشن تا پیش پدر برن. پسر برای سفرش اقدام به گرفتن پاسپورت میکنه که اولین پاسپورتش برای سفر به کشوری دیگه بوده و اسم داستان برگرفته از همین قسمته. نویسنده در این قسمت از داستان اشاره داره که مشخصات پاسپورتش با مشخصات خودش متفاوته و پاسپورت سندیه که نشان دهنده خود واقعی ما نیست و چیزیه که دیگران در مورد ما فکر میکنن. یعنی نشون دهنده شخصیت و هویت اصلی ما نیست. شخصیت اصلی داستان در ادامه به ماجراهای سفرش اشاره میکنه به اینکه تو کشور خودش از وسایلی که دست اول و نو بودن و برای خودش بودن استفاده میکرده اما تو کشور غریب هیچ چیز به اونا تعلق نداشته. تو یادگیری زبان اون کشور دچار مشکل میشه و نمیتونه با بچه‌های اونجا ارتباط بگیره دچار بحران شخصیتی و انزوا میشه به کشور خودش برمیگرده و شروع به نویسندگی میکنه و مثل اکثر نویسنده‌ها نقطه اوج زندگیش رو از جایی شروع میکنه که دردی رو متحمل شده. نویسنده تو این داستان نتونسته استعداد و مهارت خودش رو نشون بده قلم ضعیفی داشت و فقط هر انچه که دیده بوده رو به قلم تحریر دراورده بدون اینکه از قدرت ذهنش برای شاخ و برگ دادن به داستان و جذاب کردنش و بهتر رسوندن مطلبش استفاده کنه و هیچ فضا سازی نکرده و یا گاها به ذکر جزئیاتی که لازمه داستان بود نپرداخته. گوینده هم با صدایی که دل نشین نیست و خیلی بی حس و حال هست فقط روخوانی کرده.
اعظم منصوری
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
کتاب صوتی اولین پاسپورت من متن زیبایی درباره ی زندگی نویسنده یعنی اورهان پاموک است که وقتی هفت ساله بوده پدرش به پاریس میرود و بعد از مدتی مادرش هم خانه را ترک میکند و به نزد همسرش میرود و اورهان پاموک و برادرش با پدر بزرگ و مادربزرگ زندگی میکنند و بعد از تعطیلی مدارس آنها هم پاسپورت تهیه میکنند تا پیش پدر و مادرشان بروند و اولین پاسپورتشان را تهیه میکنند که مشخصات پاسپورت مشخصاتی است که دیگران میبینند نه آنهایی که واقعا وجود داردو با این پاسپورت به سوئیس و ژنو میروند و آنجا را خیلی متفاوت با ترکیه کشور خودشان میبینند و در آنجا به مدرسه میروند ولی با یادگیری زبان فرانسوی دچار مشکل میشوند و همین باعث انزوای اورهان پاموک میشود و همین انزوا و درون گرایی نقطه ی آغاز نویسندگی او میشود و کم کم او یک نویسنده ی بزرگ میشود که بخاطر کتاب هایش به آلمان دعوت میشود و کتابهایش به زبان آلمانی ترجمه میشود و امروز او را به عنوان یک نویسنده ی بزرگ ترکیه میشناسیم.متن زیبایی در مورد زندگی خانواده ی اورهان پاموک و چگونگی نویسنده شدن اوست.با تشکر از کتابراه عزیز و ماه آوا
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۱۱/۰۲
محوریت داستان شرح بحران هویت هست که این حس زمانی ایجاد میشه که فرد نمیتونه حس تعلق به جایی که درش هست رو داشته باشه.
ماجرا از جایی شروع میشه که پدر خانواده‌ای اهل ترکیه باید به کشور دیگه‌ای بره و به طبع سایر اعضای خانواده هم باید همین کار رو انجام بدن. حالا پسر خانواده اقدام به گرفتن اولین پاسپورتش میکنه پاسپورتی که معتقده نشون دهنده اون چیزی نیست که واقعا هست. درنهایت مهاجرت میکنه به جایی که حتی وسایل شخصی خودش نمیتونه داشته باشه برعکس کشور خودش بعد همچون که تو یادگیری زبان اون کشور مشکل داشته نمیتونه ارتباط برقرار کنه و در نهایت منزوی میشه و کم کم به درون خودش کشیده میشه و شروع به نویسندگی میکنه و در اصل سخت‌ترین بخش‌های زندگیش میشه نقطه عطفش. این داستان نسبت به باقی آثار این نویسنده مثل زندگی نو و‌... کمی ضعیف تر بود و خوانش نمیتونست اون حس لازمه رو به شنونده بده. در کل ارزش شنیدن رو داره.
Zahra Zafar
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
اولین کتابی بود که از اورهان پاموک مطالعه کردم و با توجه به تعریفهایی که از کتابهای ایشون شنیده بودم، این کتاب برایم خیلی جالب نبود و به نظرم بسیار ساده و سطحی بود.
کتاب ماجرای پسری اهل کشور ترکیه است که پدرش او و خانواده را برای کاری ترک کرده و به پاریس رفته است. بعد از مدتی خانواده نیز تصمیم می‌گیرند که پیش پدر بروند که برای این کار نیاز به گرفتن پاسپورت دارند. بعد از گرفتن پاسپورت و رفتن به کشوری دیگر، این شخص با مسائلی روبرو میشه که دچار نوعی بحران هویت و شخصیت میشه و به انزوا کشیده میشه.
در رابطه با صدای گوینده هم باید گفت که بسیار بی روح و یکنواخت بود و اصلا جذابیتی به داستان اضافه نکرد.
محمد حیدری
۱۴۰۲/۰۳/۲۷
اورهان پاموک به عنوان تنها نویسنده‌ی ترک که نوبل برده، همیشه برای من جذاب بوده و داستان‌های هم سرگرم کننده و هم آموزنده هست. تو این داستان کوتاه که به نوعی برگرفته از زندگی خودش هم هست، بحث بحران هویتی و تفاوت فرهنگ‌ها رو مطرح میکنه و این تفاوت‌ها عمدتا ناشی از محیطی هست که ما توش بزرگ میشیم. شاید خیلی از ماها هم در طول زندگی و درکشور خودمون هم دچار این بحران‌ها بشیم. مثل جوون ۱۸ ساله‌ای که از روستایی محروم یا شهری کوچیک به دانشگاهی بزرگ در پایتخت میره و چالش‌هایی که تجربه میکنه دست کمی از مهاجرت کردن نداشته باشه. به هر طریق داستان زیبا و شنیدنی بود اما صدای راوی زیاد دلنشین نبود
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۱۵
داستان مربوط به مهاجرت اورهان پاموک در کودکی هست و بیانگر این مسئله که انگار او به آن جا تعلق نداشته، عدم یادگیری زبان، پیدا نکردن دوست، تعلق نداشتن وسایل مورد استفاده و... در حالی که در کشور خودش از رفاه نسبی برخوردار بوده، سپس به ترکیه بازگشته و میتواند در آن جا پیشرفت کند. این حس عدم تعلق به مکانی که در آن زندگی میکرد و او را آزار میداد، بسیار زیبا بیان شده بود. با اینکه تجربه‌اش را نداشتم، اما حس نویسنده به من به عنوان مخاطب بسیار عالی منتقل شد. توصیه میکنم کتاب زنی با موهای قرمز را هم از همین نویسنده مطالعه کنید.
Ali Soltani
۱۳۹۸/۰۱/۰۲
بحران هویت زمانی به قوم یا دسته و یا به گروهی از انسانهایی که زبان و فرهنگ یکسانی سرایت می‌کند که در زمان یکجا نشین باشد و تغییر خاصی نسبت به اعصار گذشته خود نکرده باشد، هویت هر انسان زبان فرهنگ و تاریخ آن محسوب می‌شود و اگر به دلایل مالی یا تفکرات سیاسی مجبور به ترک دیار خود کند، مجبور است که فرهنگ خود را به زمان بسپرد تا بتواند در کشور دوم زندگی به سر کند. داستان این کتاب بر همین مزمون به پیش می‌رود
P
۱۴۰۲/۰۸/۰۱
کتاب جالبی بود درباره مهاجرت و برخی چالش‌های مربوط به آن. اگر سرگذشت پاموک را بدانید یک بریده جذاب و کوتاه درباره زندگی‌اش است، کتابی روان درباره مهاجرت، کودک، و دیدن رفتارهای امروز در آینده. داستان بسیار جالبی بودش.... من با خوندن این داستان کوتاه درواقع میخواستم ببینم آیا از تحریر نویسنده خوشم میاد یا نه... و خوشحالم که تصمیم گرفتم این داستان رو بخونم.... حالا خیلی کنجکاوم که ببینم نویسنده تو کتاباش از چه داستانهایی صحبت کرده... بسیار ممنون کتابراه
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۰۶/۱۳
اول اینکه این داستان شبیه یک برگ از یک کتابه بی مقدمه شروع و یک دفعه هم تموم شد شاید فکر کنید منظورم پایان باز هست اما نه! پایان باز واسه زمانیه که شروعی وجود داشته باشه در این داستان ماجرایی شروع نشد که بخواد تموم بشه شاید بخوام عنوان این کتاب رو بشه اینجوری گفت:
یادداشت‌های پسری درون گرا و سردرگم
همینقدر کسل کننده و بی روح البته خودمم درونگرام ولی این پسر علاوه بر درونگرایی سردرگم و شایدم افسرده ست.
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۰۸/۰۳
اکثر ما آدما وقتی جوونیم، کله مون بد بوی قرمه سبزی میده، فکر میکنیم اگه از مملکتی که توش زاده شدیم، فک فامیل و خاطراتمونو تو بغلش گرفته، بکَنیم بریم یه کشور دیگه، لِوِلمون بالا رفته، اما وقتی رفتیم دَم غربت ما رو میگیره، بعد چی میشه؟ هم دنبال اینیم که برگردیم هم میخایم بمونیم، هم دلمون نون بربری میخواد هم از مزه‌ی نون باگت خوشمون اومده تو این کتاب خوندیم که هر کس یه روزی به اصلش بر میگرده و این چیزیه که نمیتونیم عوضش کنیم
مجیدناجی
۱۴۰۲/۱۲/۲۶
باعرض سلام خدمت دوستان کتاب و همراهانه کتابراه وعرض خسته نباشیدخدمت دست اندرکاران کتابراه. خواننده کتاب خوب بود. داستان هم داستان کهنه مهاجرت و غربت وغریبه بودن است داستان خوب توانسته بیگانه بودن را شرح دهد. مهاجر هرکاری که بکند باز هم بیگانه است و غریب و جدا از جامعه. کاش هیچ مرزی وجود نداشت وهمه ما انسان بودیم و انسانیت داشتیم. ممنون از کتابراه عزیز.
یاشار ح.
۱۳۹۸/۰۹/۱۹
اورهان پاموک نویسندهٔ شهیر و تواناییه منتها به نظر من این داستان نتونست اونطور که باید و شاید بحران هویتو به شکل اثرگذاری نشون بده (اگه هدف داستان همین بوده باشه)

⛔️من توصیه نمیکنم🚫

وقت طلاس، وجود انسان هم از طلاس، کتابها هم طلا برای زینت روح و ذهنن
هم انسانها و هم کتابهای با عیار مختلف داریم. ۲۴عیار بخونید تا ۲۴عیار بشید
سحر اندیشه
۱۴۰۱/۱۱/۰۸
داستان جالبی بود ولی من داستان‌های کوتاه تولستوی یا هاروکی موراکامی که از نویسنده‌های معاصر هم هست رو بیشتر ترجیح میدم. هر چند میدونم که سبک و محتوای آثارشون متفاوت از همدیگه است.
در کل داستان ساده‌ای بود و نویسنده نکته‌ای بزرگ رو به خوبی تو داستانی کوچک گنجانده بود.
گویندگی و صداپردازی هم کاملا به داستان مینشست.
Negar malek
۱۴۰۲/۰۳/۱۵
کوتاه و جذاب بود، بهترین خوانش رو نداره ولی خواننده اعصاب خورد کن و کتاب بلند نیست.
در هر حال من رو تشویق کرد بیشتر ازین نویسنده بخونم.
بهتون پیشنهادش میکنم. نوشته‌های کوتاه این خوبی رو دارن که در عین حال که وقت گیر نیستند محک خوبی برای کیفیت کار نویسنده شون هستن.
مهبد فیضی
۱۴۰۱/۰۷/۲۸
"پاسپورت سندی نیست که به ما نشان بدهد چه کسی هستیم، بلکه سندی است که نشان‌ می‌دهد مردم چگونه در مورد ما فکر می‌کنند"
با اولین پاسپورتی که گرفت، مردم جور دیگر فکر می‌کردند؛
اما بعد از ۲۵ سال با گرفتن پاسپورت دوم، طرز فکر مردم نسبت به اورهان پاموک تغییر کرده بود.
مژده مرعشی
۱۳۹۹/۱۲/۱۶
بحران هویتی یک مسئله بسیار مهمی هستش که فقط کسی میتونه درکش کنه، که تجربه‌اش کرده باشه. منی که این مسئله را تجربه کردم میتونستم با این کتاب ارتباط برقرار کنم، ولی برای یک خواننده عادی، سخت هستش که بتونه این احساسه "دوگانگی" و "بی هویت بودن" را از نزدیک لمس کنه.
محمد طیبی
۱۳۹۹/۰۲/۲۴
نکته مهمی که این داستان داره اینه که هیچ جا مملکت خود آدم نمیشه حتی اگر بهترین جای دنیا باشه. اگر کسی بخواد چیزی بشه همینجا حتماً میشه. دیدن کشورهای دیگر خیلی خوب و لازمه و می‌توان از تجربه آن‌ها جهت پیشرفت در کشور خودمان استفاده کرد.
Mostafa Arshad Ebi
۱۴۰۱/۰۲/۱۴
بی معنی و مفهوم. نه حرفی داشت نه هدفی. شاید دیگه اوج بار معنایی داستان تو جمله‌ی "پاسپورت سندی نیست که نشان دهد ما چه کسی هستیم. بلکه نشان میدهد مردم راجع به ما چگونه فکر می‌کنند. " که حتی همین جمله ظاهرا عمیق هم پوچ و مسخره ست.
Elen Sani
۱۴۰۰/۱۱/۲۲
گوینده بسیار غیر حرفه اى اجرا کردند تا جایى که بلعیدن آب دهانشان تمرکز را به هم مى زند. کتاب باید یک استاندارد شروع و بدنه و نتیجه گیرى چشمگیرى داشته باشه که این کتاب متاسفانه شاید به دلیل خلاصه شدن، از این قاعده دور بود.
G.B
۱۴۰۱/۱۰/۰۹
خوب بود، ژانری که میپسندیدم نبود و این تقصیر خودن بود که این کتاب رو انتخاب کردم، چون معمولا همچنین موضوعاتی نمیخونم ولی خوب بود و به عنوان کسی که داستان‌های جنایی میخونه تا حدی خوشم اومد
ل معین
۱۴۰۱/۰۸/۰۳
صدا و گویندگی بسیار نامناسب و بیروح که انگار روزنامه میخونه.. به همراه داستان غیر جذاب که بعد از چند دقیقه ازشنیدن ادامه این داستان منصرف شدم. ملاک انتخاب گویندگی کتاب فقط توانایی خوندن و نوشتنه؟!
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۵/۲۸
🍁‌ اورهان پاموک من رو با این کتاب به فکری ژرف درباره‌ی تعریفی دقیق از ضرورت داشتن پاسپورت و ویزا اینداخت! اینکه اولین پاسپورت رو‌توی خونه مون و وطنمون میگیریم، ولی ویزا…
ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۱/۰۲/۰۹
وقتی از این نویسنده شنیدم و متوجه شدم این نویسنده ترک، برنده جوایز جهانی شده، اولین داستانی که ازش خوندم، همین بود.
دستمایه عادی با بیانی منحصر به نویسنده. یه بار بخونی بد نیست😉
ashkan jalali
۱۳۹۷/۱۰/۱۱
متن جالبی بود، چقدر شبیه دوران امروز ایران فرار ایرانیان از وطن و بحران هویت، این روزها آلمان و اتریش جایگاه ایرانیان فراری از کشور به هر بهانه...... و تکرار قصه‌های تلخ غربت
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۱۰/۰۹
به نظرم کل کتاب نبود و گویا خلاصه وار خوانش شده بود
گوینده یکنواخت می‌خوند در صورتی که یکی از ویژگی‌های گوینده خواندن با لحن‌های مختلف است و خیلی خسته کننده و کسالت آور بود
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۱۴
داستان بدی نبود ولی موضوعی نیست که به کسی توصیه کنم
بحران هویت و اثر تجربه‌ای را که تا دوران جوانی ادامه می‌یابد را شاید بهتر از این بشود توصیف کرد
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۰۶
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
داستان زیبائی است اما در راستای توصیف موقعیت بحران هویت کافی نیست
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۵/۲۱
به نظرم داستان میخواست بگه هر کسی ظرفیت و توان روحی مهاجرت رو نداره و همون قدر که پذیرش کشور مقصد مهمه، انعطاف پذیری فرد هم مهمه، در کل بد نبود
فرزانه عبدی
۱۴۰۱/۰۸/۲۴
به نظرم اورهان پاموک داشت یکی از کتاب هاش رو برای چاپ می‌برد که یه برگه ازش افتاده بیرون بعدا یکی پیدا کرده و فکر کرده کل کتاب اینه و چاپ کرده😁
Elaheh Mohammadi
۱۴۰۰/۰۱/۱۸
شاید اگر اولش را گوش دهید جالب به نظر نرسد اما اگر به طور عمیق به داستان گوش بدید و دیدگاهتان را نسبت به برخی جزییات تغییر دهید پی میبرید که کتاب خوبی است
Monir Naghikhani
۱۳۹۷/۰۶/۱۴
یک ستاره برای زحمتی که کشیدید میدم، جالب نبود و کلأ فکر نکنم از اورهان پاموک دیگه کتابی بخونم، ممنون از شما
صبا س
۱۴۰۳/۰۵/۲۳
من هم مثل خیلی از دوستان در انتظار ادامه‌ی داستان بودم و چون اولین کتابی بود که از اورهان پاموک می‌خوندم، کمی توی ذوقم خورد
فاطمه نجفی
۱۴۰۱/۰۸/۰۵
من خیلی نپسندیدم. به نظرم اگر قرار بود بحران هویتی و یا هر مسئله دیگری رو بیان کنه، میتونست انقدر ساده از کنار اتفاقات نگذره.
تی بانو ص دق
۱۴۰۰/۱۲/۰۴
حس سرگشتگی و بحران هویتی که ما ایرانیان هم تجربه می‌کنیم، با پاسپورتی قهوه‌ای که تنها دیوار مرزها را برایمان بلندتر می‌کند.
م مسعودی
۱۴۰۰/۰۱/۱۰
به نظرم مطالعه فرهنگ زندگی جوامع مختلف به شکل گیری یک جهان‌بینی کامل‌تر بسیار کمک میکنه، خصوصاً اگر داستان از بطن جامعه باشه
شادی مرتضی پور
۱۳۹۸/۱۰/۱۵
ب نظرم جالب نبود حداقل چیزی بهم اضافه نکرد و یهویی تموم شد فک کنم نویسنده زیاد حال نداشته ک این داستانو نوشته
فاطمه فریور
۱۴۰۲/۰۹/۱۸
هیچ جایی مثل وطن آدم نمیشه. وطن هرکس عین خونشه. زنده بادایران🌷
ممنونم ازکتابراه که بهترین دوستمه. 🙏🏻
سعید ملکی
۱۴۰۲/۰۶/۲۹
کتاب روایتی عمیق از بحران هویت دارد. فرم روایی و محتوا می‌تونه تاثیر عمیقی بر خواننده‌ی اثر داشته باشد.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۱۱
داستان در باره‌ی یه بچه س که گذرنامه گرفته و با برادرش و خانواده رفتن سویس ولی از اونجا خوشش نمیاد و برمیگرده ایران
دانش باقری
۱۴۰۱/۰۸/۰۸
داستان یکنواخت بود، گویی یک نفر نشسته وبرایت چیزی تعریف میکرد، بدون هیجان وبا بی حوصلگی....
از شنیدنش لذت نبردم...
طهورا جعفری
۱۴۰۱/۰۵/۰۹
داستان جالبی نبود.
تمام جذابیتش برام وقتی بود که فهمیدم چطور دومین پاسپورتش رو گرفت.
در هر صورت ممنون 🌷
Mani Bakhshi
۱۴۰۱/۰۴/۲۲
عالی بود، اما مثل کتاب‌های دیگر نبود، صدای گوینده طوری نبود که انگار خود او داستان را تجربه کرده باشد،
امتحان کنید
مهسا کشاورزی
۱۴۰۱/۰۲/۱۹
فقط در حین گوش دادن به کتاب با داستان زندگی یکی از بستگان همزادپنداری کردم وگرنه خیلی کتاب جذابی نبود
ریحانه حق شناس
۱۳۹۹/۰۹/۱۰
در نگاه اول جذاب نبود
ولی اگه روش دقیق میشدی
جملات کلیدی خیلی جالبی داشت که به فکر فرو می‌برد
مهدیه خ
۱۳۹۹/۰۴/۱۴
بنظرم با نخوندنش و زمان نگذاشتن براش میشه کارهای مهمتری انجام داد. اصلا توصیه نمیکنم
Alireza moradfard
۱۳۹۸/۰۹/۰۲
رمانی متفاوت از زبان و شخصیت خارجی که به عنوان مسافر یا مهاجر سفر می‌کنه، خیلی جای فکر داره.
کاربر ا
۱۳۹۸/۰۲/۰۷
خیلی بد بود. اولا خیلی ناقص بود ثانیا متن و گویندگی ضعیفی داشت.
رعنا محمدرضائی
۱۴۰۱/۰۸/۱۶
خوب بود ولی کوتاه و سریع بود، جا داشت کمی طولانی تر باشه و به جزئیات بیشتری پرداخته بشه.
آزیتا
۱۴۰۱/۰۵/۰۸
محتوای جالبی نداشت و خیلی چکیده و خلاصه شده بود انگار انتظار نداشتم که اینطور تموم شه
1 2 3 >>