محوریت داستان شرح بحران هویت هست که این حس زمانی ایجاد میشه که فرد نمیتونه حس تعلق به جایی که درش هست رو داشته باشه.
ماجرا از جایی شروع میشه که پدر خانوادهای اهل ترکیه باید به کشور دیگهای بره و به طبع سایر اعضای خانواده هم باید همین کار رو انجام بدن. حالا پسر خانواده اقدام به گرفتن اولین پاسپورتش میکنه پاسپورتی که معتقده نشون دهنده اون چیزی نیست که واقعا هست. درنهایت مهاجرت میکنه به جایی که حتی وسایل شخصی خودش نمیتونه داشته باشه برعکس کشور خودش بعد همچون که تو یادگیری زبان اون کشور مشکل داشته نمیتونه ارتباط برقرار کنه و در نهایت منزوی میشه و کم کم به درون خودش کشیده میشه و شروع به نویسندگی میکنه و در اصل سختترین بخشهای زندگیش میشه نقطه عطفش. این داستان نسبت به باقی آثار این نویسنده مثل زندگی نو و... کمی ضعیف تر بود و خوانش نمیتونست اون حس لازمه رو به شنونده بده. در کل ارزش شنیدن رو داره.
ماجرا از جایی شروع میشه که پدر خانوادهای اهل ترکیه باید به کشور دیگهای بره و به طبع سایر اعضای خانواده هم باید همین کار رو انجام بدن. حالا پسر خانواده اقدام به گرفتن اولین پاسپورتش میکنه پاسپورتی که معتقده نشون دهنده اون چیزی نیست که واقعا هست. درنهایت مهاجرت میکنه به جایی که حتی وسایل شخصی خودش نمیتونه داشته باشه برعکس کشور خودش بعد همچون که تو یادگیری زبان اون کشور مشکل داشته نمیتونه ارتباط برقرار کنه و در نهایت منزوی میشه و کم کم به درون خودش کشیده میشه و شروع به نویسندگی میکنه و در اصل سختترین بخشهای زندگیش میشه نقطه عطفش. این داستان نسبت به باقی آثار این نویسنده مثل زندگی نو و... کمی ضعیف تر بود و خوانش نمیتونست اون حس لازمه رو به شنونده بده. در کل ارزش شنیدن رو داره.