نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مردی با کبوتر - رومن گاری
4
148 رای
مرتبسازی: پیشفرض
🍁رومن گاری که توی لیتوانی به دنیا اومد، توی فرانسه حقوق خوند، و خلبان نیروی هوایی فرانسه شد. بعدجنگ جهانی دوم، به عنوان دیپلمات و به عنوان سخنگوی هیأت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل توی نیویورک و لندن کار کرد. اون دوبار برنده جایزه گنکور شد.
اینارو در مورد نویسنده که داستانش توی ساختمون سازمان ملل میگذره، گفتم تا بگم که؛ چقدر رومن گاری اون فضا رو میشناخته و به زیر بماش واقف بوده!
در کل خط داستان ساده و غیرپیچیده بود. یه داستان رئالیستی بود که توی آسمون خراش سازمان ملل میگذشت. نکتهی جالب و کنجکاو کننده برای خوانده این بود که؛ مردی به اسم ‘جانی’ با کبوتر روی دوشاش توی سازمان ملل چیکار میکنه!؟ مردی که متمایز نیست و کاراکتر قوی نداره، ادای گاندی رو در میاره، و هدف خاصی هم توی زندگی نداره!! و آخر هم کتاب از فضای رئالیسم به سورئالیسم تغییر فضا میده و مرد داستان با غیبش زدن به مدت ۱۲ روز، نهایتا به انرژی تبدیل میشه!! اون همه وجودش بجز قلبش تجدید میشه! ونهایتا با کبوترش که نشان صلح جهانی هست به خاک سپرده میشه!
کبوتر به عنوان نماد صلح توی جهان، کابوی به عنوان نماد غرب، و سرخپوست به عنوان نماد اکثریت مورد ظلم واقع شده و جدا مانده از فرهنگ خودشه. در کل داستان میخواد از عملکرد سازمان ملل نقدکنه. تمام چیزهای کاملا ذاتی در سازمان ملل به تجرید بدل میشن، نان، صلح، برادری، و حقوق بشر اینجا تبخیر میشه و به کلام، هوا، یا سیاقی در سبک تبدیل میشه! سازمان این کار رو میکنه تا خودش رو از مسایل رها کنه!! اونها به آسمان پرواز میکنن و به آرمانهاشون تبدیل میشه! درواقع از سازمان ملل تنها شبحی مونده که به دلیل ساختار نظام سرمایه داری حتی دیگه اثری از آرمانهای اولیه خودش هم نداره! ممنون کتابراه
اینارو در مورد نویسنده که داستانش توی ساختمون سازمان ملل میگذره، گفتم تا بگم که؛ چقدر رومن گاری اون فضا رو میشناخته و به زیر بماش واقف بوده!
در کل خط داستان ساده و غیرپیچیده بود. یه داستان رئالیستی بود که توی آسمون خراش سازمان ملل میگذشت. نکتهی جالب و کنجکاو کننده برای خوانده این بود که؛ مردی به اسم ‘جانی’ با کبوتر روی دوشاش توی سازمان ملل چیکار میکنه!؟ مردی که متمایز نیست و کاراکتر قوی نداره، ادای گاندی رو در میاره، و هدف خاصی هم توی زندگی نداره!! و آخر هم کتاب از فضای رئالیسم به سورئالیسم تغییر فضا میده و مرد داستان با غیبش زدن به مدت ۱۲ روز، نهایتا به انرژی تبدیل میشه!! اون همه وجودش بجز قلبش تجدید میشه! ونهایتا با کبوترش که نشان صلح جهانی هست به خاک سپرده میشه!
کبوتر به عنوان نماد صلح توی جهان، کابوی به عنوان نماد غرب، و سرخپوست به عنوان نماد اکثریت مورد ظلم واقع شده و جدا مانده از فرهنگ خودشه. در کل داستان میخواد از عملکرد سازمان ملل نقدکنه. تمام چیزهای کاملا ذاتی در سازمان ملل به تجرید بدل میشن، نان، صلح، برادری، و حقوق بشر اینجا تبخیر میشه و به کلام، هوا، یا سیاقی در سبک تبدیل میشه! سازمان این کار رو میکنه تا خودش رو از مسایل رها کنه!! اونها به آسمان پرواز میکنن و به آرمانهاشون تبدیل میشه! درواقع از سازمان ملل تنها شبحی مونده که به دلیل ساختار نظام سرمایه داری حتی دیگه اثری از آرمانهای اولیه خودش هم نداره! ممنون کتابراه
سلام و عرض ادب
اول یه خواهش از دوستانی که نظر ثبت میکنند دارم و اون هم اینه که وقتی ساعتها وقت میذارن و کتابی را مطالعه میکنند، دقایقی را هم صرف ثبت نظری کنند که واقعا به بقیه در انتخاب یا عدم انتخاب کتاب بعدی شون کمک کنه. برای یه کتاب فوق العاده سیاسی و سنگینی مثل این کتاب، جملاتی مانند خوب بود و لذت بردم هیچ واقعا کاربردی برای سایر خوانندگان نخواهد داشت.
و اما کتاب، اگر بعد از خوندن «زندگی پیش رو» رومن گاری تصمیم میگیرید برای سیر در حال و هوایی شبیه آن سراغ کتاب دیگهای از نویسنده برید اشتباه بزرگی کرده اید.
فضای این کتاب دنیایی کاملا متفاوت از اثار دیگر گاری است، کتاب سرتاسر نماد و سمبلهایی از ایدئولوژیها و جهان بینیهای مکاتب سیاسی است و شاید بدون زمینه ذهنی و شناخت قبلی نسبت به اونها، خیلی از جنبههای داستان را نتوان دریافت.
در سرتاسر کتاب، بی حاصلی و پوچی نهادهای حقوق بشر و سازمان ملل، بروکراسیهای بی فایده و بی خاصیت اداری و کاغذ بازیهای همیشگی و بی نتیجه دنیای سیاست به سخره گرفته شده.
این که بشریت با این همه انقلابهای متعدد صنعتی و فرهنگی در طول قرون دراز، هنوز بسیار ساده اندیش تر و جاهل تر از این است که دریابد همیشه و هر دفعه به گونهای جدید بازیچه دست سیاستمداران و قدرتمندان انتخاب شدهی جهان است.
اینکه آزادی و آزادی خواهی کلماتی وزین و پرطمطراق و دهن پر کن هستند که سودجویان سیاسی و فرهنگی با کشیدن روکش درخشانی روی این مفاهیم همچنان به دنبال پر کردن جیبهای خودشون با سکههای ثروت و قدرت هستند.
ترجمه خانم گلستان و اجرای اقای عمرانی مثل همیشه درخشان و فوق العاده بود.
اول یه خواهش از دوستانی که نظر ثبت میکنند دارم و اون هم اینه که وقتی ساعتها وقت میذارن و کتابی را مطالعه میکنند، دقایقی را هم صرف ثبت نظری کنند که واقعا به بقیه در انتخاب یا عدم انتخاب کتاب بعدی شون کمک کنه. برای یه کتاب فوق العاده سیاسی و سنگینی مثل این کتاب، جملاتی مانند خوب بود و لذت بردم هیچ واقعا کاربردی برای سایر خوانندگان نخواهد داشت.
و اما کتاب، اگر بعد از خوندن «زندگی پیش رو» رومن گاری تصمیم میگیرید برای سیر در حال و هوایی شبیه آن سراغ کتاب دیگهای از نویسنده برید اشتباه بزرگی کرده اید.
فضای این کتاب دنیایی کاملا متفاوت از اثار دیگر گاری است، کتاب سرتاسر نماد و سمبلهایی از ایدئولوژیها و جهان بینیهای مکاتب سیاسی است و شاید بدون زمینه ذهنی و شناخت قبلی نسبت به اونها، خیلی از جنبههای داستان را نتوان دریافت.
در سرتاسر کتاب، بی حاصلی و پوچی نهادهای حقوق بشر و سازمان ملل، بروکراسیهای بی فایده و بی خاصیت اداری و کاغذ بازیهای همیشگی و بی نتیجه دنیای سیاست به سخره گرفته شده.
این که بشریت با این همه انقلابهای متعدد صنعتی و فرهنگی در طول قرون دراز، هنوز بسیار ساده اندیش تر و جاهل تر از این است که دریابد همیشه و هر دفعه به گونهای جدید بازیچه دست سیاستمداران و قدرتمندان انتخاب شدهی جهان است.
اینکه آزادی و آزادی خواهی کلماتی وزین و پرطمطراق و دهن پر کن هستند که سودجویان سیاسی و فرهنگی با کشیدن روکش درخشانی روی این مفاهیم همچنان به دنبال پر کردن جیبهای خودشون با سکههای ثروت و قدرت هستند.
ترجمه خانم گلستان و اجرای اقای عمرانی مثل همیشه درخشان و فوق العاده بود.
با تشکر از پدیدآورندگان کتاب شنیداری مردی با کبوتر، کتابراه عزیز و با تشکر ویژه از خانم لیلی گلستان برای ترجمه دلنشین و آقای رضا عمرانی برای اجرای هنری، زیبا و عالی شان،. نویسنده کتاب، رومن گاری با نام اصلی رومن کاتسِف (Roman Kacew) در ۸ مه ۱۹۱۴ میلادی در خانواده ای یهودی در لیتوانی به دنیا آمد. رومن چهارده ساله به همراه مادرش به شهر نیس در کشور فرانسه رفتند. در جنگ جهانی دوم به «نیروهای آزاد فرانسه» پیوست و در اروپا و آفریقای شمالی جنگیدپس از جنگ، رومن با مدرک حقوق، که از دانشگاه پاریس گرفته بود، و نیز با دیپلم زبان های اسلاو که از دانشگاه ورسای دریافت کرده بود، به عنوان دیپلمات در شهرهای مختلف کار کرد. همچنین به عنوان سخنگوی هیئت نمایندگان فرانسوی سازمان ملل ابتدا در نیویورک و سپس در لندن به فعالیت پرداخت. مکان داستان این کتاب هم سازمان ملل است که سیاستها و کارآیی اش به سخره گرفته می شود و گاه هم لبخند بر لب می آورد. رومن گاری در ۲ دسامبر ۱۹۸۰ بعد از مرگ همسرش در سال ۱۹۷۹ با شلیک گلوله ای به زندگی خود خاتمه داد. او نوشته است: «به خاطر همسرم نبود، دیگر کاری نداشتم.» و همچنین نوشته است: «واقعاً به من خوش گذشت، متشکرم و خداحافظ!»
کتاب «مردی با کبوتر»، اثر رومن گاری، یکی از داستانهای جذاب و انسانی است که به بررسی تنهایی، عشق و جستجوی معنا در زندگی میپردازد. این کتاب داستان فرانسوا دوبری، مردی میانسال و تنها است که در یک آپارتمان کوچک زندگی میکند و ارتباط کمی با دنیای بیرون دارد. در این میان، کبوتر کوچکی که به خانه او میآید، زندگیاش را تغییر میدهد و این جرقهای برای پی بردن به آن چیزی میشود که در زندگیاش کم است: رابطه انسانی و عشق.
رومن گاری در این کتاب بهخوبی نشان میدهد که شخصیتهای تنها و بیخبر از احساسات واقعی، چگونه میتوانند از طریق ارتباط با دیگران و پذیرش محبتهای کوچک، به دنیای انسانی و اجتماعی بازگردند. داستان ساده و در عین حال عمیق است و تاثیرات درونگرایی و نیاز به تعلق اجتماعی را به زیبایی روایت میکند.
کتاب بهخوبی نشان میدهد که مردان و زنان، حتی در میانهی زندگی، میتوانند در جستجوی عشق و تعلق باشند. پیام اصلی این اثر این است که هیچ وقت برای پیدا کردن معنا و رابطه واقعی در زندگی دیر نیست.
واقعیتش اوایل کتاب جذبم نکرد ولی خط داستانی رو دوست داشتم و قلم نویسنده رو روون دیدم و ادامه دادم تا آخر و واقعا برام جذاب شد. من اگثر سبک کتابها رو دوست دارم و دوست دارم کتاب بخونم و گکش بدم و این کتاب بدام بیشتر جنبه درس داشت و دوستش داشتم. ممنونم از کتابراه و روایت کتاب
رومن گاری در این کتاب بهخوبی نشان میدهد که شخصیتهای تنها و بیخبر از احساسات واقعی، چگونه میتوانند از طریق ارتباط با دیگران و پذیرش محبتهای کوچک، به دنیای انسانی و اجتماعی بازگردند. داستان ساده و در عین حال عمیق است و تاثیرات درونگرایی و نیاز به تعلق اجتماعی را به زیبایی روایت میکند.
کتاب بهخوبی نشان میدهد که مردان و زنان، حتی در میانهی زندگی، میتوانند در جستجوی عشق و تعلق باشند. پیام اصلی این اثر این است که هیچ وقت برای پیدا کردن معنا و رابطه واقعی در زندگی دیر نیست.
واقعیتش اوایل کتاب جذبم نکرد ولی خط داستانی رو دوست داشتم و قلم نویسنده رو روون دیدم و ادامه دادم تا آخر و واقعا برام جذاب شد. من اگثر سبک کتابها رو دوست دارم و دوست دارم کتاب بخونم و گکش بدم و این کتاب بدام بیشتر جنبه درس داشت و دوستش داشتم. ممنونم از کتابراه و روایت کتاب
کتاب *مردی با کبوتر* اثر رومن گاری یک داستان طنزآمیز و اجتماعی است که به نقد سازمان ملل و مسائل جهانی میپردازد. گاری با استفاده از رویکردی بیپرده و گاه شوخطبعانه، این سازمان را به چالش میکشد و عملکرد آن را مورد انتقاد قرار میدهد. شخصیت اصلی داستان، مردی است که با کبوتر خود در راهروهای سازمان ملل گم شده، و این شخصیت بهنوعی نماد افرادی است که در دنیای پیچیده و بینتیجه سیاستهای جهانی گرفتار شدهاند.
گاری در این اثر از طنز بهعنوان ابزاری برای بیان نقدهای اجتماعی و سیاسی استفاده میکند. طنز و شوخطبعی نه تنها باعث سرگرمی مخاطب میشود، بلکه به انتقال پیامهای عمیقتر و انتقادی کمک میکند. این ترکیب، کتاب را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد و به آن جذابیت خاصی میبخشد. شخصیتپردازیهای جذاب و نمادین گاری نیز در این راستا مؤثر هستند.
فضای داستان بهطور تدریجی به سمت سورئالیسم پیش میرود، که به آن ابعادی رمزی و فلسفی میبخشد. سوالات بیپاسخی که در طول داستان مطرح میشوند، ذهن خواننده را درگیر میکند و او را به تفکر درباره سیاستهای جهانی و تاثیرات آنها بر انسانها و ملتها میکشاند. این ابعاد فلسفی، بهویژه از طریق شخصیت اصلی که در تلاش برای فهم معنای خود در دنیای سیاسی است، به خوبی منتقل میشود.
در نهایت، *مردی با کبوتر* یک اثر جذاب و تفکر برانگیز است که با ترکیب طنز و نقد اجتماعی، پرسشهای جدیای درباره عملکرد نهادهای جهانی و بحرانهای جهانی مطرح میکند.
گاری در این اثر از طنز بهعنوان ابزاری برای بیان نقدهای اجتماعی و سیاسی استفاده میکند. طنز و شوخطبعی نه تنها باعث سرگرمی مخاطب میشود، بلکه به انتقال پیامهای عمیقتر و انتقادی کمک میکند. این ترکیب، کتاب را از سایر آثار مشابه متمایز میسازد و به آن جذابیت خاصی میبخشد. شخصیتپردازیهای جذاب و نمادین گاری نیز در این راستا مؤثر هستند.
فضای داستان بهطور تدریجی به سمت سورئالیسم پیش میرود، که به آن ابعادی رمزی و فلسفی میبخشد. سوالات بیپاسخی که در طول داستان مطرح میشوند، ذهن خواننده را درگیر میکند و او را به تفکر درباره سیاستهای جهانی و تاثیرات آنها بر انسانها و ملتها میکشاند. این ابعاد فلسفی، بهویژه از طریق شخصیت اصلی که در تلاش برای فهم معنای خود در دنیای سیاسی است، به خوبی منتقل میشود.
در نهایت، *مردی با کبوتر* یک اثر جذاب و تفکر برانگیز است که با ترکیب طنز و نقد اجتماعی، پرسشهای جدیای درباره عملکرد نهادهای جهانی و بحرانهای جهانی مطرح میکند.
«مردی با کبوتر» رمانی طنزآمیز و سیاسی از رومن گاری، نویسنده و دیپلمات فرانسوی، است که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. این کتاب نقدی هوشمندانه و کنایهآمیز بر سازمان ملل و دیوانسالاری بینالمللی است. کتاب قشنگیه که خلاصهی این کتاب از قراره که مردی به نام چستر نیمیچ است که بدون هیچ مجوزی در ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک سکونت دارد. او در جیبش کبوتر سفیدی حمل میکند و مدعی است که میتواند با این کبوتر، صلح جهانی را برقرار کند. اما حضور او در سازمان ملل باعث وحشت و سردرگمی مقامات میشود، زیرا آنها نمیتوانند بفهمند که او واقعاً چه میخواهد و آیا خطری برای سازمان محسوب میشود یا نه.
با ورود مقامات امنیتی، روزنامهنگاران، دیپلماتها و جاسوسها به ماجرا، داستان به یک کمدی سیاه تبدیل میشود که در آن بوروکراسی، بیکفایتی و ریاکاری سیاستمداران به چالش کشیده میشود. چستر نیمیچ که ظاهراً فردی سادهلوح به نظر میرسد، به نمادی از حقیقت و صداقت در دنیایی پر از دروغ و تزویر تبدیل میشود.
با ورود مقامات امنیتی، روزنامهنگاران، دیپلماتها و جاسوسها به ماجرا، داستان به یک کمدی سیاه تبدیل میشود که در آن بوروکراسی، بیکفایتی و ریاکاری سیاستمداران به چالش کشیده میشود. چستر نیمیچ که ظاهراً فردی سادهلوح به نظر میرسد، به نمادی از حقیقت و صداقت در دنیایی پر از دروغ و تزویر تبدیل میشود.
رومن گاری در «مردی با کبوتر» یک داستان ساده اما عمیق رو خلق کرده که آدم رو به فکر فرو میبره.
کتاب داستان یک مرد معمولیست که با کبوترش زندگی میکنه، ولی در پس این سادگی، مفاهیم پیچیدهای مثل تنهایی، عشق و آزادی نهفته که جناب نویسنده با نثری روان و تأثیرگذار، این مفاهیم رو به شکلی هنرمدانه به تصویر میکشده.
چیزی که من رو خیلی تحت تأثیر قرار داد، رابطهی عمیق و عجیب مرد با کبوترش بود، این رابطه نمادی از عشق بیقید و شرط و وفاداریست که در دنیای امروز متاسفانه کمتر دیده میشه، این بخشها واقعاً احساسی و تأثیرگذارن و آدم رو به فکر فرو میبرن.
البته، یک نکتهای که ممکنه بعضیها رو مثل خود من اذیت کنه، کندی ریتم داستانه. بعضی از بخشها ممکنه برای کسایی که دنبال داستانهای پرحادثه و سریعالپیشرون!! هستند، کمی خستهکننده باشه. ولی به نظرم این کندی به خاطر اینه که نویسنده میخواد مفاهیم عمیقتر رو به خواننده منتقل کنه.
ترجمه سرکار خانم گلستان مثل همیشه عالی بود، جناب عمرانی هم که استاد گویندگی هستند ولی برای این کتاب شاید بشه گفت تمام توانشونو نذاشته بودند ولی کارشون در مجموع خوب بود.
به طور کلی، «مردی با کبوتر» یک کتابیه که میتونه بهت یاد بده چطور در سادگی هم میشه زیباییهای زندگی رو دید.
برای کسایی که دنبال یک کتاب فلسفی و تأملبرانگیز هستن، این اثر میتونه یک همراه عالی باشه. خوندنش به آدم یادآوری میکنه که گاهی سادهترین چیزها میتونن عمیقترین معناها رو داشته باشند.
کتاب داستان یک مرد معمولیست که با کبوترش زندگی میکنه، ولی در پس این سادگی، مفاهیم پیچیدهای مثل تنهایی، عشق و آزادی نهفته که جناب نویسنده با نثری روان و تأثیرگذار، این مفاهیم رو به شکلی هنرمدانه به تصویر میکشده.
چیزی که من رو خیلی تحت تأثیر قرار داد، رابطهی عمیق و عجیب مرد با کبوترش بود، این رابطه نمادی از عشق بیقید و شرط و وفاداریست که در دنیای امروز متاسفانه کمتر دیده میشه، این بخشها واقعاً احساسی و تأثیرگذارن و آدم رو به فکر فرو میبرن.
البته، یک نکتهای که ممکنه بعضیها رو مثل خود من اذیت کنه، کندی ریتم داستانه. بعضی از بخشها ممکنه برای کسایی که دنبال داستانهای پرحادثه و سریعالپیشرون!! هستند، کمی خستهکننده باشه. ولی به نظرم این کندی به خاطر اینه که نویسنده میخواد مفاهیم عمیقتر رو به خواننده منتقل کنه.
ترجمه سرکار خانم گلستان مثل همیشه عالی بود، جناب عمرانی هم که استاد گویندگی هستند ولی برای این کتاب شاید بشه گفت تمام توانشونو نذاشته بودند ولی کارشون در مجموع خوب بود.
به طور کلی، «مردی با کبوتر» یک کتابیه که میتونه بهت یاد بده چطور در سادگی هم میشه زیباییهای زندگی رو دید.
برای کسایی که دنبال یک کتاب فلسفی و تأملبرانگیز هستن، این اثر میتونه یک همراه عالی باشه. خوندنش به آدم یادآوری میکنه که گاهی سادهترین چیزها میتونن عمیقترین معناها رو داشته باشند.
یک داستان سیاسی بود و من تا به حال چنین داستانهای سیاسی نخوانده بودم و با آن آشنا نیستم در مورد یک سازمان ملل متحد بود که بسیار بزرگ بود و هزاران اتاق داشت ا میگفتند که یکی از اتاقها پنهان شده و کسی نمیداند که کجاست. هنگامی که تمام نمایندگان از کشورهای مختلف به آن جا آمده بودند تا در سخنرانیهایی شرکت کند و خبرنگاران و مردم بسیاری در آن جا بودند. یک پسر آمریکایی به نام جانی که لباس کویا رو میپوشید از تگزاس به آن جا آمده بود او یک کبوتر نیز همراه خود داشت به آن اتاق مخفی راه پیدا کرده بود. در واقع پیرمرد سرخپوستی که در سازمان ملل کفشها را واکس میزد این راه مخفی را به جانی نشان داد و با او همراه شد فرانک همسر جانی نیز آن جا بود جانی میخواست به سازمان ملل بفهماند که باید بعد معنوی را نیز در آن مکان پرورش دهند او خود را شبیه گاندی کرده بود و از چند خبرنگار که با آنها متحد شده بودند پنهانی از او مصاحبه کردم و در روزنامهها منتشر کردند. در واقع کبوتر نماد صلح و آن سرخ پوست تبعیض نژادی بود و در کنار آن بعد معنوی نیز وجود داشت مردم همه عکس العمل نشون دادم و جانی حمایت کردند اما آخر داستان را متوجه نشدم اینکه جانی در آسمان پرواز میکند و فرانک او را با تفنگ میکشد و این بسیار تخیلی بود به نظر من باید پایان زیباتری برای آن پیدا میکردند.
قبل از هر چیز لازم است از اجرای بینظیر آقایرضاعمرانی تشکر کنم که این داستان پر ماجرا و مفهومی را بسیار زیبا بیان کردند.
اولین نکتهای که نظرم را جلب کرد پردازش کامل ماجراهاو حتی محیطی که ماجرا رویداده بود و مناسب برای نمایشنامه و حتی درس آموزشی برای کسانی بود که مشتاق نویسندگی هستند؛ در نگاه بعدی حوادث و رویدادهایی بود که گاها به صورت استعاره وضعیت کلی جهان و قانونگزاران حاکم بر آن را شرح میداد. یک نماینده با این دید وسیع و این قلم گویا به سخره گرفتن قانون و قانونگزار را در قالب شخصیتهای کارتونی و هالیوودی هدف قرار داده و همه این اتفاقات را سناریوهایی از پیشنوشته و فرمایشی میداند که هر قطب از جهان صرفا به فکر منافع خودشان هستند و نه حتی نظرات مردم خودشان.
با تمام واقعیتهای تلخی که بیان میشد همین که این حقایق اجازه به تحریر در آوردن و بازگو شدن داشته باشد جای امیدواری دارد که روزی کبوتر آزادی در جای درست بنشیند و اراده عمومی به نتیجه برسد.
ممنون از کتابراه و اگر حوصله کنید و اجرای کامل آقای عمرانی و ترجمه بینظیر و نزدیک به اصل خانم گلستان را بشنوید کمی به خود میایید و از زبان خودشان؛ حقایقی که وارونه نشان میدهند در مییابید.
اولین نکتهای که نظرم را جلب کرد پردازش کامل ماجراهاو حتی محیطی که ماجرا رویداده بود و مناسب برای نمایشنامه و حتی درس آموزشی برای کسانی بود که مشتاق نویسندگی هستند؛ در نگاه بعدی حوادث و رویدادهایی بود که گاها به صورت استعاره وضعیت کلی جهان و قانونگزاران حاکم بر آن را شرح میداد. یک نماینده با این دید وسیع و این قلم گویا به سخره گرفتن قانون و قانونگزار را در قالب شخصیتهای کارتونی و هالیوودی هدف قرار داده و همه این اتفاقات را سناریوهایی از پیشنوشته و فرمایشی میداند که هر قطب از جهان صرفا به فکر منافع خودشان هستند و نه حتی نظرات مردم خودشان.
با تمام واقعیتهای تلخی که بیان میشد همین که این حقایق اجازه به تحریر در آوردن و بازگو شدن داشته باشد جای امیدواری دارد که روزی کبوتر آزادی در جای درست بنشیند و اراده عمومی به نتیجه برسد.
ممنون از کتابراه و اگر حوصله کنید و اجرای کامل آقای عمرانی و ترجمه بینظیر و نزدیک به اصل خانم گلستان را بشنوید کمی به خود میایید و از زبان خودشان؛ حقایقی که وارونه نشان میدهند در مییابید.
رومن گاری در کتاب مردی با کبوتر، با گزارشی مستند داستان سرایی میکند؛ گزارشی از سازمان ملل و سیاست. از تمام عناصر درگیر با سیاست و نیویورک و آمریکا به صورت نمادین رومن گاری صحبت میکند و خواننده خاص علاقمند به این حوزه را میطلبد. عناوین کبوتر نماد صلح و سرخپوست و سیاه پوست و تبعیضات نژادی و ثروتمندان در هر روایت سیاستی برجسته است. رومن گاری آشنا به این حوزه کتاب سازمان مللی است و گویی خودش را در ساختمان و اتاقهای آن توصیف میکند.
کتاب مردی با کبوتر از اصول منطقی داستان نویسی تبعیت نمیکند چون نوع نوشتن کتاب این قوانین را شامل میشود اما رومن گاری آن را خیلی خشک و بی چارچوب بیان نمیکند و از توضیحات کاملا تخصصی و غیرقابل درک اجتناب میکند.
به هر روی یک بار برای مخاطب عام قابل توجه است شاید.
کتاب مردی با کبوتر از اصول منطقی داستان نویسی تبعیت نمیکند چون نوع نوشتن کتاب این قوانین را شامل میشود اما رومن گاری آن را خیلی خشک و بی چارچوب بیان نمیکند و از توضیحات کاملا تخصصی و غیرقابل درک اجتناب میکند.
به هر روی یک بار برای مخاطب عام قابل توجه است شاید.
کتاب **"آپارتمان پاریس"** نوشته **لوسی فولی** و ترجمه **محدثه احمدی**، یکی از آثار پرطرفدار در ژانر معمایی و هیجانانگیز است.
**ویژگیهای برجسته: **
- **داستانی پر رمز و راز: ** این کتاب با روایتی جذاب و پیچیده، خواننده را به دنیای رازهای نهفته در یک آپارتمان قدیمی در پاریس میبرد.
- **شخصیتپردازی قوی: ** داستان از دیدگاه چندین شخصیت روایت میشود که هرکدام نگاه منحصربهفردی به وقایع دارند.
- **مناسب برای علاقهمندان به داستانهای معمایی: ** اگر به دنبال کتابی هستید که شما را تا آخرین صفحه درگیر کند، این اثر انتخابی عالی است.
این کتاب با فضای خاص و سبک نگارش منحصربهفردش، تجربهای هیجانانگیز و متفاوت را برای خوانندگان فراهم میکند.
**ویژگیهای برجسته: **
- **داستانی پر رمز و راز: ** این کتاب با روایتی جذاب و پیچیده، خواننده را به دنیای رازهای نهفته در یک آپارتمان قدیمی در پاریس میبرد.
- **شخصیتپردازی قوی: ** داستان از دیدگاه چندین شخصیت روایت میشود که هرکدام نگاه منحصربهفردی به وقایع دارند.
- **مناسب برای علاقهمندان به داستانهای معمایی: ** اگر به دنبال کتابی هستید که شما را تا آخرین صفحه درگیر کند، این اثر انتخابی عالی است.
این کتاب با فضای خاص و سبک نگارش منحصربهفردش، تجربهای هیجانانگیز و متفاوت را برای خوانندگان فراهم میکند.
«مردی با کبوتر» یکی از آثار برجستهٔ رومن گاری است که با زبانی طنزآمیز و انتقادی، به نقد عملکرد سازمان ملل متحد میپردازد. این رمان در سال ۱۹۵۸، زمانی که گاری خود عضو هیئت نمایندگان سازمان ملل بود، با نام مستعار «فوسکو سینیبالدی» منتشر شد. داستان حول محور یک کابوی جوان میچرخد که در ساختمان مرکزی سازمان ملل مخفی شده و قصد دارد با حضور خود هیاهویی به پا کند.
گاری با استفاده از طنز و نمادپردازی، به ریاکاریها و ناکارآمدیهای سازمان ملل اشاره میکند. او با به تصویر کشیدن شخصیتهایی که درگیر بازیهای سیاسی هستند، نشان میدهد که چگونه آرمانهای بشردوستانه به ابزارهایی برای منافع شخصی تبدیل میشود
گاری با استفاده از طنز و نمادپردازی، به ریاکاریها و ناکارآمدیهای سازمان ملل اشاره میکند. او با به تصویر کشیدن شخصیتهایی که درگیر بازیهای سیاسی هستند، نشان میدهد که چگونه آرمانهای بشردوستانه به ابزارهایی برای منافع شخصی تبدیل میشود
کتاب مردی با کبوتر نوشتهی رومن گاری برای من جذاب و متفاوت بود. داستان با طنز و کنایههای هوشمندانه، ماجرای مردی عجیب با یک کبوتر را روایت میکند که در ساختمان سازمان ملل ظاهر میشود و بهطور نمادین، پیام صلح و امید را منتقل میکند. آنچه مرا تحت تأثیر قرار داد، نگاه طعنهآمیز و منتقدانهی گاری به سیاستها و روابط بینالملل بود که در لایههای زیرین داستان پنهان شده است. هرچند روایت داستان گاهی پیچیده میشد، اما پیام عمیق آن دربارهی آرمانهای انسانی و صلح، ذهنم را تا مدتها درگیر کرد.
بیان راوی فوق العاده بود و از نظر من بزرگترین نقطه قوت این کتاب است اما موضوع کتاب فراتر از یک رمان ساده است و نیاز به تمرکز بالا و درک جملات و گاها درک طنز کلمات دارد شوخی ها و متلک هایی در رابطه با دیپلمات ها، بازی های سیاست، از خودگذشتگی های بی خود سرباز، شستشوی مغزی مردم توسط سیاستمداران و رهبران و... باید با حوصله و تمرکز به کتاب گوش داداگر کسی به این حوزه علاقه مند باشد کتاب جالبی است اما سیر داستان برای من که علاقه چندانی به این سبک موضوعات ندارم خسته کننده و فاقد کشش داستانی بود
کتابی است سورئالیست با داستانی عجیب و فضایی عجیب تر. این اولین کتابی بود که از رومن گاری میخواندم ولی با شروع دیگر گذر از کتاب و شخصیتها بسیار برایم سخت شد. ترجمهی فوق العادهی استاد لیلی گلستان بر زیبایی اثر صد چندان افزوده. من لذت برم از فضای فانتزی داستان امیدوارم بخوانید و بشنوید همچون من لذت ببرید. خوانش احسان چریکی عالی بودممنون از کتابراه، واو خوان، لیلی گلستان، نشر ثاث، احسان چریکی و رومن گاری و تمامی دست اندر کاران. بخوانید و بشنوید و لذت ببرید
مردی با کبوتر" تصویری طنزآمیز اما واقعگرایانه از دنیای سیاست و بوروکراسی بینالمللی ارائه میدهد. رومن گاری با تیزبینی خاص خود، سازمان ملل را نه بهعنوان نمادی از همبستگی جهانی، بلکه بهعنوان عرصهای برای منافع متضاد و بازیهای قدرت به تصویر میکشد. این کتاب نشان میدهد که چگونه یک اتفاق ساده میتواند در چرخدندههای اداری و رسانهای پیچیده شود و از واقعیت فاصله بگیرد. اثری تفکربرانگیز که همچنان در دنیای امروز مصداق دارد.
داستان دربارهی مرد جوانی به نام جانی است که از خانوادهای سرشناس در تگزاس میآید. او پس از تحصیل در شرق، به نیویورک میآید و شیفتهی سازمان ملل و اهداف آن میشود. جانی که کفاش است، همراه با کبوترش در یکی از اتاقهای مخفی ساختمان سازمان ملل زندگی میکند. حضور مرموز او و کبوترش در ساختمان، کارکنان را وحشتزده میکند و ماجراهایی هزلآمیز و انتقادی را رقم میزند که به تمسخر اهداف و عملکردهای سازمان ملل میپردازد.
مردی با کبوتر یکی از آن کتابهایی است که بهجای کشش برخاسته از اوج و فرودهای دراماتیک، جذابیتِ آن برخواسته از موضوع مطرح شده در داستان و دریافت حرفهای نویسنده است که خواننده را به دنبال خود میکشد. البته درک این حرفها نیاز به کمی دقت دارد؛ در غیر این صورت صرفاً در سطح رمان باقی مانده و اگر ایدههای طنزآمیز رمان نتواند نظرمان را جلب کند، احتمالا کل رمان را اثری خستهکننده و بدون جذابیت ارزیابی خواهیم کرد.
رمان مردی با کبوتر.
درباره مردیست آواره است که برای خوابیدن به یکی از اتاقهای سازمان ملل رفته است که گویی این اتاق به طرز غیر باوری گم شده و از دیدگان پنهان شده است.
در این امر کسی یا کسانی آن را با کبوتری میبینند که باعث به وجود آمدن زمزمهها میشود و هرکسی نظری میدهد و به دنبال آن مرد میگردندو پیدایش نمیکنند. بعد به نتیجه میرسن. که اگر مرد را پیدا کنند اتاق را هم پیدا خواهند کرد و...
درباره مردیست آواره است که برای خوابیدن به یکی از اتاقهای سازمان ملل رفته است که گویی این اتاق به طرز غیر باوری گم شده و از دیدگان پنهان شده است.
در این امر کسی یا کسانی آن را با کبوتری میبینند که باعث به وجود آمدن زمزمهها میشود و هرکسی نظری میدهد و به دنبال آن مرد میگردندو پیدایش نمیکنند. بعد به نتیجه میرسن. که اگر مرد را پیدا کنند اتاق را هم پیدا خواهند کرد و...
یکی از آن کتاب هایی است که به جای کشش برخاسته از اوج و فرودهای دراماتیک، جذابیتِ آن برخواسته از موضوع مطرح شده در داستان و دریافت حرف های نویسنده است که مخاطب را به دنبال خود می کشد. البته درک این حرف ها نیاز به کمی دقت دارد؛ در غیر این صورت مخاطب صرفاً در سطح رمان باقی مانده و اگر ایده های طنزآمیز رمان نتواند نظر او را جلب کند، احتمالا کل رمان را اثری خسته کننده و بدون جذابیت ارزیابی خواهد کرد.
رومن گاری، از یک سو در قامت یک دیپلمات و از سویی دیگر، در لباس یک نویسنده منتقد، در کتاب مردی با کبوتر، به زیبایی مفاهیم زیبایی چون حقوق بشر، دموکراسی و امثالهم را که در سازمانهای بین المللی چون سازمان ملل بسیار از آن میگویند و چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند را به تصویر کشیده است. در واقع مردی با کبوتر از آرمانهایی میگوید که در عمل به گونهای دیگر اجرا میشوند.
با سلام، کتابیست در ارتباط با نا کارآمدی سازمان ملل، که بعد از جنگ جهانی دوم به اصطلاح برای ایجاد صلح و آزادی به وجود آمده ولی چه فایده که تأثیری ندارد، کبوتر که نشانه آزادی و صلح است و همانطور که میدانیم دفن شده یا خورده میشود وباز این ابر قدرتها هستند که تصمیم گیرنده اصلی هستند، به امید روزی که جهانی در آرامش و صلح داشته باشیم، هرچند فکر کنم که محال باشد. سپاسگزارم
نویسنده در این داستان با ماجراهای جاری در سازمان ملل متحد شوخی میکند. شوخیهایی که تلخی خاصی در ذهن آدم باقی میگذارند. تلخی زمانی بیشتر میشود که متوجه میشوید نویسنده در تعریف جزییات و به جهت ساخت طنز واقعیات را تغییر نداده!! همه چیز به شدت واقعی است. و از شنیدن این واقعیت شاید اول خنده مان بگیرد. اما قطعا اندکی بعد غمی عظیم بر دلمان مینشیند. این داستان را بشنوید
سلام و درود🌱🌱صبح یک روز کاری در نیویورک، خبری عجیب از سوی خبرنگاران منتشر میشود. مرد جوانی در یکی از اتاقهای ساختمان سی و دو طبقه سازمان ملل پنهان شده و نیمه شبها همچون اشباح در حالیکه کبوتری در بغل دارد در راهروهای ساختمان میگردد و...... این رمان را به تمام دوست داران طنزهای سیاسی توصیه میکنم. ممنون از کتابراه و اساتید 👌🌱
همیشه ملت ساده طعمهی شکم سیری ناپذیر سیاستمداران و قدرتمندان شده، جوری که حتی سازمان ملل هم نمیتونه برای بشریت کاری کنه. این داستان که مربوط به زمان رییس جمهور کندی بود که هنوز انسانیت رنگ و بویی داشت بَدا به حال ما تو این دوره زمونه....
. ممنون آقای عمرانی بابت اجرای فوق العاده و تشکر از خانم گلستان عزیز بابت ترجمه خوبشون
. ممنون آقای عمرانی بابت اجرای فوق العاده و تشکر از خانم گلستان عزیز بابت ترجمه خوبشون
و اما کتاب، اگر بعد از خوندن «زندگی پیش رو» رومن گاری تصمیم میگیرید برای سیر در حال و هوایی شبیه آن سراغ کتاب دیگهای از نویسنده برید اشتباه بزرگی کرده اید.
فضای این کتاب دنیایی کاملا متفاوت از اثار دیگر گاری است، کتاب سرتاسر نماد و سمبلهایی از ایدئولوژیها و جهان بینیهای مکاتب سیاسی است و شاید بدون زمینه ذهنی و شناخت قبلی نسبت به اونها، خیلی از جنبههای داستان را نتوان دریافت.
در سرتاسر کتاب، بی حاصلی و پوچی نهادهای حقوق بشر و سازمان ملل، بروکراسیهای بی فایده و بی خاصیت اداری و کاغذ بازیهای همیشگی و بی نتیجه دنیای سیاست به سخره گرفته شده.
این که بشریت با این همه انقلابهای متعدد صنعتی و فرهنگی در طول قرون دراز، هنوز بسیار ساده اندیش تر و جاهل تر از این است که دریابد همیشه و هر دفعه به گونهای جدید بازیچه دست سیاستمداران و قدرتمندان انتخاب شدهی جهان است.
اینکه آزادی و آزادی خواهی کلماتی وزین و پرطمطراق و دهن پر کن هستند که سودجویان سیاسی و فرهنگی با کشیدن روکش درخشانی روی این مفاهیم همچنان به دنبال پر کردن جیبهای خودشون با سکههای ثروت و قدرت هستند.
ترجمه خانم گلستان و اجرای اقای عمرانی مثل همیشه درخشان و فوق العاده بود.