نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی جشن فرخنده - جلال آل احمد
4.1
498 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان جشن فرخنده رو توی کتاب پنج داستان جلال ال احمد خوندم. چقدر استادانه وقایع جامعه و خانواده رو، از دیدگاه یک نوجوانی که تمام حوادث اطرافش برایش ازاردهنده، دردسر ساز و نهایتا بی اهمیت است، نقل و موشکافی میکند. در جامعه، فقر فرهنگی، روحانیت ستیزی، بی عدالتی، مکر و ریا، خفقان و ترس حکم فرماست. از طرفی پدر خانواده که کباده تقوا و ایمان میکشه؛ با وقاحت به اعضای خانواده توهین میکنه، خشم و غضب خودش را با کتک زدن فرزندانش تخلیه میکنه، خیانت و صیغه میکنه.
با صدای رسا و گیرا، قشر دین ستیز! و قشر به ظاهر دین دار!!! که افراط و تضاد رفتاری و ناپایداری اعتقادی دارند، مورد نکوهش و سرزنش قرار میده.
خود متن کتاب ۵ از ۵ هست ولی متاسفانه بخاطر گویندگی ضعیف گروه چوک یک امتیاز کم کردم.
با صدای رسا و گیرا، قشر دین ستیز! و قشر به ظاهر دین دار!!! که افراط و تضاد رفتاری و ناپایداری اعتقادی دارند، مورد نکوهش و سرزنش قرار میده.
خود متن کتاب ۵ از ۵ هست ولی متاسفانه بخاطر گویندگی ضعیف گروه چوک یک امتیاز کم کردم.
من پنج ستاره رو میدم کاش فحش نداشت عالی بود به لحاظ نوشتار و قلم نویسنده بزرگ جلال ال احمد. دوستان من جایی نشنیدم که بگه حاج اقا میرفت قم برای صیغه دوم این که احساس کردم از حرفای برادر حاجی گفت نزدیک بود سرت هوو بیارن... یعنی منتفی شدو این که حاج اقا میره قم تا به مهمونی کذایی نره. و این که قصه در دوره رضا شاه که چادر هارو به زور بر میداشتن بعضی از زنها اون موقع دوست نداشتن بنابراین خودشون بیرون نمیرفتن نه این که همسر به زور نذاره برن بیرون. به نظر من استاد آل احمد بدون تعصب به دین نشون داد هرکسی لباس دین میپوشه لزوما ودر همه موارد کارش درست نیست. توضیحات کتابها رو درمورد کتابها دادن نوشته رفت قم تا نره مهمونی. ❤❤❤
سبکنوشتن مرحوم جلال آل احمد با ادبیات کوچه بازاری و الفاظ رکیک و جزئیات گفتن همراه است.
نوع نگارشی که خاص آل احمد است و از ملا و اذان و نماز و مسجد در بیشتر مواقع پر است.
گوشهای از دوران پهلوی، به روایت جلال آل احمد، در کتاب صوتی جشن فرخنده، نشان از فقر فرهنگی و مدنی برخی اقشار دارد. امام جماعت یا طلبه، جماعت بازاری، نوع تغذیه، روابط خانوادگی، آداب معاشرت، چیدمان و طراحی منازل، پوشش مردم و مدرسه و معلم و... در این داستان کوتاه، از همه اینها صحبت شده است و این خاصیت قم جلال آل احمد است.
ادبیات آل احمد ساده است اما روان نیست. کمی پیچیده و جزئینگر است. به قولی دیپلم به بالاست. روحشان در آرامش.
نوع نگارشی که خاص آل احمد است و از ملا و اذان و نماز و مسجد در بیشتر مواقع پر است.
گوشهای از دوران پهلوی، به روایت جلال آل احمد، در کتاب صوتی جشن فرخنده، نشان از فقر فرهنگی و مدنی برخی اقشار دارد. امام جماعت یا طلبه، جماعت بازاری، نوع تغذیه، روابط خانوادگی، آداب معاشرت، چیدمان و طراحی منازل، پوشش مردم و مدرسه و معلم و... در این داستان کوتاه، از همه اینها صحبت شده است و این خاصیت قم جلال آل احمد است.
ادبیات آل احمد ساده است اما روان نیست. کمی پیچیده و جزئینگر است. به قولی دیپلم به بالاست. روحشان در آرامش.
داستان «جشن فرخنده» پر است از اصطلاحات و گویش عامیانه و اتفاقات داستان و کنش و واکنش های شخصیت ها بسیار ملموس میباشد. رفتار تلخ پدر خانواده در جامعه ایرانی علی الخصوص در آن دوره مردسالار و اطاعت از روی اجبار همه ی اعضای خانواده، متاسفانه امروزه هم دیده میشود، لذا حتی برای دوره کنونی هم نامأنوس نبوده و باورپذیر است. «آل احمد» تفاوت میان حرف و عمل افراد به ظاهر مذهبی و حال و هوای دوره کشف حجاب را نیز به خوبی به تصویر کشیده است. بر خلاف نظر دوستان، به نظرم ناسزاها رنگ و بوی واقعی تری به داستان بخشیده اند، چرا که خوب یا بد افراد بسیاری از این کلمات استفاده میکنند.
بساط صیغه و کثافت کاری چقدر معمول و طبیعی بوده. ضمن اینکه داستان نشون میده حاجی اقا ک پیش نماز مسجده و باید از همه با تقوا تر باشه چقدر بی ادب و خشن هست از طرفی دورو هم هست چون رفت دختر جوونی صاحب منصب رو صیغه کرد تا بره جشنی ک زن خودش نباید میرفت. ب نظرم داستان درباره ریا بود. ی شیوهی زندگی رو روایت میکرد ک خود جلال ال احمد هم باهاش اشنایی داشت بخاطر خانوادش. فکر کنم میخواست زشتی شیوهی زندگیای رو بگه کی روزی این جور زندگیها کاملا عادی بود و حتی ادمای زیادی تحسینش میکردن و فکر میکردن شیوه خدا پیغمبر این مدل زندگی بوده!
کتاب جالبی بود من خیلی خوشم اومد نوشتار روان و عامه پسند بود قصه خانوادهای بود که نشون میده تفاوتهای شخصیتی متفاوت داخل منزل و خارج از منزل رو پیچیده بودن شخصیتهای انسانهایی که در جامعه و در روزمرگیهای خودمون میبینیمشون ولی نمیدونیم که شخصیت واقعی این آدما چقدر میتونن متضادو متفاوت باشندچه تصمیماتی و چه توقعهایی نسبت به جامعه و دیگران دارندو جامعه نسبت به آنها گویندگی خیلی زیبایی داشت داستان رو خیلی قشنگ تر کرده بود خیلی خوبه که کتابهای صوتی اومده ممنون از همه دست اندرکارهای این مجموعه
داستان خیلی خوبی بود. من با نظر بعضی دوستان که گفتن فحش زیاد بود مخالفم به نظر من این فحشا قابل ملموس تر کرده بود داستان رو.
از این داستان دو برداشت میشه داشت: ۱. حاج آقا برای اینکه به مهمونی نره به قم سفر کرده و قضیه صیغه منتفی شده. ۲. حاج آقا برای اینکه به مهمونی بره به زنش دروغ میگه که رفته قم و عمو هم دروغ میگه که نزدیک بود هوو بیاد سرت و حاج آقا با دختره صیغه میکنه و به مهمونی میره.
درهر صورت به نظر من پایان و برداشت رو آل احمد گذاشته به عهدهی خواننده. ممنون از گتابراه عزیز ❤
از این داستان دو برداشت میشه داشت: ۱. حاج آقا برای اینکه به مهمونی نره به قم سفر کرده و قضیه صیغه منتفی شده. ۲. حاج آقا برای اینکه به مهمونی بره به زنش دروغ میگه که رفته قم و عمو هم دروغ میگه که نزدیک بود هوو بیاد سرت و حاج آقا با دختره صیغه میکنه و به مهمونی میره.
درهر صورت به نظر من پایان و برداشت رو آل احمد گذاشته به عهدهی خواننده. ممنون از گتابراه عزیز ❤
خود داستان به خودی خود عالی بود اما گویندگام واقعا بد بودنند و به همین دلیل من چهار ستاره به کل میدهم داستان 5 ستاره و گروه گوینداگان هم در کل از من 3 ستاره میگیرند و علت اصلی مانگین بارم نظرات هم بخاطر گویندگان چهار از پنج میشود البته که جلال آل احمد یکی از برتین و بهترین نویسندگان در طول تاریخ داستان نویسی به زبان رایج و عامیانه بوده و نه کاملا متنها لفظ قلم بوده است نه کاملا محاورهای
با تشکر از سایت و اپلیکیشن کتابراه
با تشکر از سایت و اپلیکیشن کتابراه
از نظر من این روایت بیشتر شبیه به یک خاطره بود تا داستان کوتاه شبیه یک برگ از یک کتاب باپایان باز و سردرگمی مخاطب که حالا خب که چی؟ باید چجوری نتیجه گیری کنم؟ موضوع راجع به یک خانواده بددهن و خشک مذهبه و افراطیه که از اوضاع جامعه ناراضی هستند اما این دلیل نمیشه برای همهی مردم اینجوری بوده باشه خیلیا هم خودشون رو وفق داده بودند. یا تصمیم پدر خانواده راجع به رفتن جشن یه تصمیم شخصی بود و نمیشه ازش نتیجه گیری کرد داستان یه جورایی آبکی و خاله زنکی بود
روایت جالبی از زمان کشف حجاب و واکنش خود زنها و آخوندها نسبت به این مسئله
حاج آقا حاضر نبود زن خودش رو به مهمانی ببرد و از طرفی نمیخواهد موقعیت خود را به خطر بیندازد بنابراین برای این مهمانی با دختر صاحب منصبی صیغه میکند
زن خود حاج آقا هم حق خروح از منزل را ندارد و از صبح تا شب چون خدمتکاری نه تنها به اعضای خانواده خود که اهل فامیل هم خدمات ارائه میدهد و چندان ناراضی هم نیست
زنان در همه اعصار در ایران چهها که نکشیدهاند
حاج آقا حاضر نبود زن خودش رو به مهمانی ببرد و از طرفی نمیخواهد موقعیت خود را به خطر بیندازد بنابراین برای این مهمانی با دختر صاحب منصبی صیغه میکند
زن خود حاج آقا هم حق خروح از منزل را ندارد و از صبح تا شب چون خدمتکاری نه تنها به اعضای خانواده خود که اهل فامیل هم خدمات ارائه میدهد و چندان ناراضی هم نیست
زنان در همه اعصار در ایران چهها که نکشیدهاند
توی این کتاب تزویر و ریاکاری بزرگان جامعه رو میشه دید همچنین پایین بودن ارزش زن در اون زمان و "پذیرش "این موضوع توسط زنان تحقیر شده و بازیهای کثیف رایج.....
راویِ سوم شخص° فرزند همون خانواده س که انگار چیزی از این جریانات متوجه نمیشه و فقط روایت میکنه و در نهایت نتیجه گیری رو بر عهدهی خواننده کتابدوست قرار میده
در مورد گویندگان داستان صحبت منفی ندارم بنظرم سعیشون بر این بوده که با لحن کوچه بازاری اون زمان داستان رو تعریف کنند
راویِ سوم شخص° فرزند همون خانواده س که انگار چیزی از این جریانات متوجه نمیشه و فقط روایت میکنه و در نهایت نتیجه گیری رو بر عهدهی خواننده کتابدوست قرار میده
در مورد گویندگان داستان صحبت منفی ندارم بنظرم سعیشون بر این بوده که با لحن کوچه بازاری اون زمان داستان رو تعریف کنند
باتمام احترام فک میکنم دیدگاه نویسنده کاملا دین محور و مذهب گونه بود و بیشتر سعی در ترویج فکر و اندیشه خودش و نوع برداشتش از رخدادها بود تا بی طرفانه. بخاطر همین کمتر میتوان این داستان در مقوله رئالیستی تلقی کرد درحقیقت کمی جلوه یکجانبه درترویج نوعی تفکر دانست تااینک بخواد خواننده را تحت تاثیر قرار بده تا خودش بتونه به یه استباط بین مسایل برسه. هرچند در خیلی از تصویر سازی ها از موقعیت ها هم خیلی ضعیف بود
داستان واکنش قشر سنتی/مذهبی جامعه نسبت به کشف حجاب رو به سادگی و گویایی به تصویر کشیده. آل احمد به زیبایی مسائل روزمره رو به اتفاقات کلان جامعه پیوند میزنه و داستانش رو به سبکی واقع گرایانه روایت میکنه. در این داستان عناصری دیده میشه که میشه اونها رو نمادگونه دید مثل ماهی و کبوتر. خوانش داستان ایراد داشت و بعضی لغات و عبارات اشتباه خوانده شد، با اینحال میشه به این کتاب صوتی امتیاز عالی داد و از شنیدنش لذت برد.
این کتاب صوتی با اجرای خوب گوینده داستان را جذابتر کرده وماجرای این داستان یاد اور انسانهای به ظاهر مذهبی و ریا کار که در بیرون از خانه خود را مردی خدا شناس وخوش اخلاق ومهربان نشان میدهد اما درخانه بر خانواده خثد ظلم وستم میکند همچون مار خوش خط خال زندگی را بر پسر وهمسر خود زهر میکند در اخر دستش برای پسرش رو میشود وپسرش میفهمد پدرش چه انسان ریا کاریست. سپاس از گویند گرامی و کتابراه عزیز☘️🌹
متن داستان خیلی حرفهای تو دهن پر کن داشت و زیاد خوشم نیامد. اما صحنه آرایی خوب بود و زبان به درستی ادا شده (زبان یک کودک).
اما به صراحت میتوانم بگویم که هر چه که باشد، هیچ کدام از نویسندههای معاصر قلمی مانند صادق هدایت ندارند: (سریع، تاثیر گزار، کوبنده، کوتاه و عمیق) این هست که از نظر من صادق هدایت در قلهی داستان نویسی معاصر قارا دارد؛ نه جلال آلاحمد.
با تشکر از کتاب راه🙃
اما به صراحت میتوانم بگویم که هر چه که باشد، هیچ کدام از نویسندههای معاصر قلمی مانند صادق هدایت ندارند: (سریع، تاثیر گزار، کوبنده، کوتاه و عمیق) این هست که از نظر من صادق هدایت در قلهی داستان نویسی معاصر قارا دارد؛ نه جلال آلاحمد.
با تشکر از کتاب راه🙃
داستان روایت روحانی است که در خانه آدمی بد دهن، بداخلاق، بی عاطفه وبی احساس وخیانتکار و همسایه آزار است اما در اجتماع ریاکارانه شخصیت دیگری از خود نشان میدهد. او را به مهمانی اشراف دعوت کردند. آنهابی حجاب اند. روحانی در پی صیغه کردن دختری از اشراف و بی حجاب است که به مهمانی برود. درکل درخفا همه کاری میکند اما بقیه مردم را از همان کارها منع میکند.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
داستان در مورد یک خانواده است که شغل پدر خانواده روحانیت است و هرروز با اتفاقات ضد و نقیضی روبرو میشوند.
و داستان از زبان پسر خانواده روایت میشود.
مردمی که گلها را دوست میدارند،
خودشان از آن گلها دوستداشتنیترهستند... جلال آل احمد
داستان در مورد یک خانواده است که شغل پدر خانواده روحانیت است و هرروز با اتفاقات ضد و نقیضی روبرو میشوند.
و داستان از زبان پسر خانواده روایت میشود.
مردمی که گلها را دوست میدارند،
خودشان از آن گلها دوستداشتنیترهستند... جلال آل احمد
وای که چقدر به زنها ظلم میشد اخه برا یه جشن بری هوو بیاری ایییی خدااا اینا دیگه کی بودن خیلی حرفها داشت کتاب اگر بخوای به جنبهی ظلم نگاه کنی مرد سالاری کوچیک دیدن زنها ظلم به زنها نگاه عجیب به شخصیت زنهای قوی رو میشد دید واقعا عالی بود
من صدای گوینده هارو خیلی دوس دارم
سپاس بیکران از کتابراه
من صدای گوینده هارو خیلی دوس دارم
سپاس بیکران از کتابراه
آدمهایه ریا کار برون خوب و درون بد. یه مرد به حساب مذهبی و پدر و همسری که متظاهر و بی ادب و احساس میکرد خانوادش زیر دستش هستند و هر توهینی میکرد در صورتی که همسایه کفتر باز که ادعا مومنی هم نداشت از او با شعورتر بود و آدمه خوبی بود که باطنش زلال و پاک بود. آدمها را نمیشود رو ظاهرشون قضاوت کرد.
می خواست بره مهمونی اونم شهر دیگه (قم) و نمیخواست زن خودشو ببره، پس یه زن جوون رو که از آدمهای صاحب منصب بود، برای چند ساعت صیغه میکنه که با اون به مهمونی بره.
با پسرش مدام بد رفتاری میکنه، توی خونه نه پدر خوبیه، و نه شوهر خوبی! زن که همش توی خونه بود، حق بیرون رفتن نداشت و همش هم در حال فحش شنیدن از شوهر بود، و مرتب هم در حال کلفتی و تمیز کردن خونه و آشپزی بود.
فک میکنم آل احمد میخواسته دوگانگی جامعه رو نشون بده. توی جامعه رزیم حجاب از سر مردم برمیداشت، و توی خانوادههایی اینچنینی هم صیغه تا این حد راحت و عادی بود!
یه چیزی که درمورد این کتاب نپستدیدم تعداد فراوان الفاظ رکیک و فحش بود. هماز لحاظ کمیت تعداد فحشها خیلی و از زبان همه شخصیتها بود، و هم از لحاظ کیفیت خیلی فحشای بدی بود! فکر میکنم حتی به خاطر نشون دادن بطن خونهای پدرسالارانه، و دارای فقر فرهنکیهم، باز این فحشا نیاید نا این حجم توی کتابی مثل کتاب جلال آل احمد بیاد!
درکل کتابی هست که حتما ارزش یکبار گوش کردم. و داره به دوستان پیشنهاد میکنم که بخونن. ممنون دوست عزیزم کتابراه. ☘️