نقد، بررسی و نظرات کمیک پینوکیو - کارلو کلودی
4.5
918 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان در مورد یک عروسک چوبی به نام پینوکیو بودژپتو که یک نجار بود او را ساخت و آرزو داشت او یک پسر واقعی شود همون موقع یک شهاب سنگ از آسمان عبور کرد. نیمه شب پری مهربان از آسمان آمدبه پینوکیوجان داداوگفت اگرپسرخوبی باشدیک پسرواقعی خواهدشدجیرجیرک شاهدبود گفت یعنی به حرف پدرت گوش دهی پری اوراوجدان پینوکیو کردورفت ژپتو بیدار شد بادیدن پینوکیوخوشحال شدو فردا او راراهی مدرسه کردپینوکیودرراه مدرسه فریب روباه راخوردوبه حرف جیری گوش نداد روباه و دوستش اورابه مردی که درسیرک کارمیکرد فروخت مرد پینوکیو رامجبوربه نمایش میکرد و پول زیادی درمیاورد عاقبت اورادرقفسی زندانی کردجیرجیرک نتوانست قفل را باز کند پری از آسمان امدوگفت پینوکیو چرا به مدرسه نرفتی؟ پینوکیودروغی گفت ودماغش بزرگ شدپری گفت پینوکیویک دروغ منجربه دروغ بعدی میشودمثل بینی توبزرگ وبزرگترمیشودپینوکیوگریه کرد وحقیقت راگفت پری او را آزاد کرد پینوکیو با جیرجیرک به راه افتادند اما دوباره گرفتار روباه شدروباه گفت من تورابه جزیره سحرآمیز میبرم پینوکیو قبول کرد و سوار کالسکهای که پر از بچههای تنبل بودشد او به حرف جیرجیرک گوش ندادوقتی به انجا رسیدندکلی تفریح کردندیکی ازپسرها کم کم تبدیل به الاغ شد پینوکیو نیز گوشهایش شبیه الاغ شد جیرجیرک گفت که اینجا بچهها تبدیل به الاغ میشوند و با پینوکیو فرار کرد آنهاپس ازمدتی نامه دریافت گردنده درآن نوشته: پدرش نگران اوشده وبدنبال اوامده واکنون درشکم نهنگ است پینوکیو با جیرجیرک به داخل دریا شیرجه زد نهنگ انهارابلعیددرشکم ژپتو پینوکیورادیدوخوشحال شدپینوکیوگفت بایدآتش روشن کنیم دودزیادشدونهنگ عطسه کردانهاخارج شدندودرساحل بیهوش افتادندپری امدوپینوکیوراتبدیل به پسرواقعی تبدیل وبه جیری مدال داد.
پینوکیو پسر بچهای از جنس چوب که پدر ناتنی اون یه نجار بود یک روز تصمیم میگیره اون رو بسازه و اولش روح و جون نداشت و فرشته مهربونیها به اون روح و جون میبخشه پدر پینوکیو از پینوکیو مراقبت میکنه و سعی میکنه آداب و رفتار درست رو به اون اموزش بده و حتی اونرو به مدرسه بفرسته و کلی کارهای دیگه و در این میان دو تا شخصیت دیگه که اسمشونو نمیگم هستند که سعی میکنند پینوکیو رو جول بزنند و ازش سو استفاده کنند تا به منفعت خودشون پیش بره همه چیز و من فکر میکنم کمتر کسی باشه که این داستان رو نخونده باشه و این نکته که دروغ گفتن میتونه چقدر بد باشه و کلا درباره دروغ گفتن رو از پینوکیو یاد نگرفته باشه و به نظرم خیلی خوبه این جور داستانهای زیبا و نسبتا قدیمی رو واسه بچههای امروزی بخونیم تا اون ها هم با این داستانهای قشنگ بتوانند اخلاق و معزفتشون رو درست کنند!
در نقد این کتاب، باید گفت که در این کتاب، با اثری جذاب و دوستداشتنی از پسرکی چوبی رودررو هستیم که انیمیشن آن برای طیف وسیعی از ما، یادآور خاطرات شیرین کودکی و رسانه و آثار قدرتمند و جذاب آن دوره است. روایت داستان برای کودکان بسیار جذاب است و مضامین مفید نهفته در آن (مانند مذمت دروغگویی)، از نکات مثبت این کتاب است. بهتر بود به جای فونت رسمی، از فونتی جذابتر استفاده میشد تا با جذابیت تصاویر طراحی شده و داستان انطباق داشته باشد؛ همچنین ترتیب روایت تصاویر از چپ به راست، برای مخاطب فارسیزبان که از راست به چپ میخواند، اندکی مخل روند مطالعه است. در کلام نهایی، با اثری زیبا رودررو هستیم که مطالعه آن ارزش وقت صرف کردن دارد.
کتاب خوبی بود. بار اخلاقی خوبی داشت. برای من اثر مثبت و سازندهای داشت. پینوکیو عروسک چوبی کوچک و نافرمانی است که باید خوب بودن را یاد بگیرد. پینوکیو باید ثابت کند لیاقت یک پسربچهی واقعی شدن را دارد. اما در این مسیر، به صورت مداوم توسط افراد شرور، وسوسه میشود و فریب میخورد. ایتالیای روزگار تولد پینوکیو به دین، سیستمهای پزشکی، دادگستری، غذا، لباس و تحصیل اهمیت فراوانی میداد. پس باید تعدادی از این مفاهیم در ماجراهای پینوکیو تجلی یافته باشند. پینوکیو هر کار بدی میکند نتیجه فاجعهبار آن را خیلی زود و به صورت فیزیکی میبیند و هر کار خوبی که انجام بدهد او را به آرزویش که پسربچهی واقعی شدن است نزدیک میکند. ممنون
خیلی قشنگ و نوستالژیک بود و منو یاد بچگیام انداخت. واقعا آموزنده هست. این قصه حتی میتونه به بزرگترها یاد بده که اجازه ندن بچههاشون ساده لوح و زودباور بار بیان، چون ممکنه در جامعه فریب هر کسی رو بخورن. همچنین این داستان جزء معروفترین داستانهاییه که درمورد دروغ گفتن هست و حالا اثرات این کار اشتباهو به صورت دراز شدن دماغ نشون میده. همچنین میتونه اینو یاد بده که وقتی بچهها بدون اطلاع خانواده جایی برن، چقدر اونها نگران میشن و این آموزش میتونه مانع از این بشه که بچهها این کارو بکنن. قصههایی که از بچگی برای کودک خونده بشه، هیچوقت از ذهنش پاک نمیشه و تاثیرش همیشه در ناخودآگاه اون باقی میمونه.
رمان ددباره عروسک چوبی به نام پینوکیو است که پیرمردی به نام ژپتو او را ساخته ژپتو به خاطر تنهاییش عروسک چوبی ساخته و دعا کرده کهای کاش این عروسک میتوانست تبدیل به انسان شود نیمه شب فزشتهای از آسمان آمد و به پینوکیو جان داد و او را تبدیل به یه انسان کرد ژپتو از این موضوع خوشحال شد و پینوکیو رو به مدرسه فرستاد اما این بین پینوکیو گول افرادی رو خورد که به غیر از خودشون به چیز دیگهای فکر نمیکردن پینوکیو یه وجدان هم داشت اما به حرفش گوش نمیداد که در آخر در شکم نهنگ با پدر پیرش ملاقات کرد
بامزه بود، داستان پینوکیو رو خیلی خوب نمایش داده بود. طراحی رنگی و خوبی داشت. به هر حال این داستانها کودکی همه رو شکل دادند و برای بزرگسالها هم تداعی کلی خاطره هستند. اما خوب به شخصه که در سن خودم دارم دوباره مرور خاطرات میکنم چندان برای بچههای ۷ یا ۸ ساله همچنین محتوایی رو مناسب نمی بینم، به هر حال دنیا پیشرفت کرده و تفکرات تغییر کردن، برای تربیت یک کودک شرطی کردن با مسئلهی پاداش و جزا اصلا مناسب نیست. اگر به من باشه هرگز اجازه نمیدهم بچه ام این محتوا رو بخونه. اصلا آموزنده نیست.
باید بگم پینوکیو محشره هرچند احتمالا داستانش برای همه شناخته شدست. داستان مردی که دلش یه پسر میخواد و به طرز عجیبی ادمک چوبیش تبدیل به یه پسر میشه. بعدها فرشتهی مهربون دراون میدمه و اون پسر چوبی ساده لوح رو که مرتبا گول میخوره تبدیل به آدم واقعی از پوست و خون میکنه ولی متاسفانه پینوکیو دروغ زیاد میگفته و به خاطر دروغ هاش تو دردسر بدی میفته. تصویرهای زیبایی داشت کتاب که دخترمم خوشش اومد خیلی ممنونم از کتابراه
کتاب همراه با تصاویر خیلی میتواند برای کودکان جذاب باشد با این حال به عنوان یک بزرگسال از خواندن آن حس خوبی گرفتم زیرا شکل نقاشی و طراحیهای کتاب بسیار نوستالژی هست ولی علت اینکه یک ستاره کمتر دادم شماره نداشتن تصاویر بود صرفا از چپ به راست گفتن در صفحه اول کافی نیست چون بعضی تصاویر سه قسمتی هستند و من دوبار اشتباها یک تصویر رو جابه جا خوندم و اگر شماره داشت عالی میشد تا ترتیب مطالعه حفظ شود. تشکر از برنامه و عوامل کتابراه
پینوکیو کتاب خیلی خوبیه اما با توجه به اینکه همه خوندنش و حتی بعضیا چند بار به نظر من این کتاب جذابیتی جدید داشت
پینوکیو داستان یک مرد که دوست داره عروسک چوبیش تبدیل به انسان بشه و به طرز عجیبی این اتفاق میفته. فرشته مهربون در اون میدمد و اون تبدیل به انسان میشه. پینوکیو ساده لوح بوده و زود گول میخورده. و همچنین پینوکیو دروغ میگفته و هر بار که دروغ میگفته فرشته مهربون بینیشو دراز تر میکنه
پینوکیو داستان یک مرد که دوست داره عروسک چوبیش تبدیل به انسان بشه و به طرز عجیبی این اتفاق میفته. فرشته مهربون در اون میدمد و اون تبدیل به انسان میشه. پینوکیو ساده لوح بوده و زود گول میخورده. و همچنین پینوکیو دروغ میگفته و هر بار که دروغ میگفته فرشته مهربون بینیشو دراز تر میکنه
داستان درمورد یک عروسک چوبی از جنس چوب کاج به نام پینوکیو است شبی که جیمینی جیرجیرک در آن هوای سرد دنبال جای گرم میگشت همه خواب بودند، به جز یک نفر آن پدر ژپتو بود. پدر ژپتو مشغول ساختن یک عروسک چوبی بود. در همین حین که کارش تمام شد آرزو کرد که پینوکیو یک واقعی شود که بعد.. کمیک جالب آموزنده ای بود درمورد (دروغ نگفتن، مهربان بودن، سر قول ماندن، نخوردن گول حرف های دیگران)
یکی از مفاهیم پنهان در ماجراهای پینوکیو به سیستم پاداش و مجازات اشاره دارد. مفهوم کارما، به معنی رخ دادن اتفاقات بد برای آدمهای بد و رخ دادن اتفاقات خوب برای آدمهای خوب، در این داستان ریشه کرده است. شاید با خودتان بگویید که سراسر این ماجرا، به اثبات وجود کارمای بد میگذرد. اما این گونه نیست. بسیار کمیک زیبایی بود تصاویر زیبا و زنده روح آدم رو به دل داستان میبرد. ممنون از شما
کمیک نوستالژیک و دوست داشتنیی هستش
شاید که با خودمون بگیم خب این کتاب فقط برای بچهها و کودکان مناسبه اما اینطور نیست با اینکه خب بچهها راحت تر میتونن با این دسته از کتابها ارتباط بگیرن اما بزرگترها هم میتونن از این سری کتابها یکسری درسهایی رو یاد بگیرن (هر چند کوچیک) یا نهایتا میشه در اوقات فراغت این کتاب رو به عنوان یک سرگرمی خوند
شاید که با خودمون بگیم خب این کتاب فقط برای بچهها و کودکان مناسبه اما اینطور نیست با اینکه خب بچهها راحت تر میتونن با این دسته از کتابها ارتباط بگیرن اما بزرگترها هم میتونن از این سری کتابها یکسری درسهایی رو یاد بگیرن (هر چند کوچیک) یا نهایتا میشه در اوقات فراغت این کتاب رو به عنوان یک سرگرمی خوند
این کتاب خوب بود برای بچهها هم خوبه و همچنین برای بزرگسالان همچنین که داستان عروسک چوبی بنام پینوکیو که نجار ساخته بود..... این کتاب تصویر جالب خوبی داشتو پینو کیو دوست داشت که انسان باشداین کتاب خوب. است، جالب، خوب، مناسب... هست من این کتاب رو دوست دارم از شخصیت پینوکیو برام جالب و خوشم اومد پیشنهاد من این است که بخونید
کتاب قشنگی برای بچهها هست و خیلی خوبه که کتاب تصاویر زنگی داره و من جاهایی که حتی صدای در یا عطسه رو هم نوشته بودند رو دوست داشتم.
فقط یه اشکالی که داشت این بود که تصاویر را شماره گذاری نکرده بود و از خوندن متن متوجه میشیم که باید از کدوم طرف بخونیم
اگه شماره گذاری میکردید عالی میشد
فقط یه اشکالی که داشت این بود که تصاویر را شماره گذاری نکرده بود و از خوندن متن متوجه میشیم که باید از کدوم طرف بخونیم
اگه شماره گذاری میکردید عالی میشد
پر از نماد و پر از اخلاق که هنوز بعد از سالها آموزنده است و دلنشین
پینوکیو از اون کتاباست که به صورت غیر مستقیم مفاهیم جالبی رو منتقل میکنه، داستان ماست که گاهی به صدای وجدان خودمون گوش نمیدیم و کارهایی رو انحام میدیگ که میدونیم درست نیست
اونجا که پینوکیو خالصانه برای نجات پدر تلاش کرد خدا هم آرزوش رو برآورده کرد
پینوکیو از اون کتاباست که به صورت غیر مستقیم مفاهیم جالبی رو منتقل میکنه، داستان ماست که گاهی به صدای وجدان خودمون گوش نمیدیم و کارهایی رو انحام میدیگ که میدونیم درست نیست
اونجا که پینوکیو خالصانه برای نجات پدر تلاش کرد خدا هم آرزوش رو برآورده کرد
عالی بود کتابهای خوندنی علم انسان رو میبره بالا ولی فکر میکنم میکنم پینوکیو تغیر کرده یکمی خالی بندی داره جالبیش این بودکه پینوکیو همیشه خراب کاری میکرد پینوکیو میگفت پدر جپتو اشتباه کردم دیگه تکرار نمیشه پدر جپتو و بازم همون حرفاس خودم میدونم اشتباه نوشتم همین جوری الکی نوشتم
خوب همان طور که میدانید پینوکیو داستان جالبی داشته دارد و در مورد یک پسر چوبی هست که از اتفاقات جالب بزرگ شدن دماغ او هنگام دروغ گفتن است این داستان حتی به صورت فیلم هم ارائه شده و نظر خیلی ها را به خود جلب کرده از نظر من ای کتاب داستان کاملی است به همین دلیل به این کتاب رای ۵ را میدهم
یاد میگیریم دروغ نگیم و یاد میگیریم شجاع باشیم و قدردان کسی که ما را بوجود آورده و اینکه همیشه ادمهای بد ذات و سود جو در اطراف ما هستند حواسمان باید باشد که گول نخوریم و وسوسه نشویم. طمع هم چیز خیلی بدی هست که باید با آن مبارزه کنیم.
نکته جالب داستان اینکه داستان به خوبی و خوشی به پایان رسید و ژپتو به آرزوش رسید.
نقاشیها خیلی جالب بود و مظنون داستان را نشان میداد.
نکته جالب اینجاست که وجدان واقعا وجود داره و هر وقت سر دو راهی قرار میگیریم به ما تذکر میده ولی گاهی حریف ما نمیشه و راه اشتباه را انتخاب میکنیم و با تمرین میتونیم یاد بگیریم به ندای وجدان خودمان گوش بدیم و راه درست را انتخاب کنیم