نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی به دنبال فلک - صمد بهرنگی
4.4
389 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان کوتاه به دنبال فلک نوشتهی صمد بهرنگی معلم و نویسندهی بزرگ معاصر است که با وجود عمر کوتاهش کتابهای زیادی برای کودکان و نوجوانان نوشته است. من در دورهی نوجوانی بسیاری از کتابهای صمد را خواندهام و از آنها لذت بردهام این داستان را هم در کتاب افسانههای آذربایجان خوانده بودم و از این داستان صوتی هم واقعا لذت بردم که داستان مردی است که از سرنوشتش راضی نیست و به جستجوی فلک میپردازد تا سرنوشتش را تغییر دهد و از فرصتهایی که در این مسیر برایش بوجود آمده تا بتواند زندگیش را تغییر دهد استفاده نمیکند و در نهایت عمرش را به باد میدهد.
با تشکر از کتابراه که چنین داستانهای زیبایی را به رایگان در اختیار ما قرار میدهد.
با تشکر از کتابراه که چنین داستانهای زیبایی را به رایگان در اختیار ما قرار میدهد.
با درود فراوان...
سپاس بیکران تقدیم کتابراه گرامی و تماااااامی زحمتکشان! و همچنین بهترین و برترین درودها و آرزوها تقدیم روح مبارک صمد بهرنگی عزیز! در خصوص ایرادهای جانبی کار، هیچ چیز! لازم نمیبینم عرض نمایم چون محتوا و مفهوم عمیق این کتاب ارزشمند از هر چیز دیگری ارزشمندتر است و مسائل حاشیه هیچ چیز از ارزش این کتاب مفید نمیکاهد! تاکید! فراوان مینمایم؛ تمااااامی دوستان گرامی این فایل صوتی کوتاه را بشنوند و از محتوا و مفهوم عمیق این اثر بهره کافی ببرند تا چنانچه هر آنکس، هنوووز در خواب غفلت هست! بیدار! و در سرنوشت خود! و دیگران! تاثیر مثبت! و وصف ناشدنی! بگذارد.
با تجدید احترام
فرید جلیلیان
سپاس بیکران تقدیم کتابراه گرامی و تماااااامی زحمتکشان! و همچنین بهترین و برترین درودها و آرزوها تقدیم روح مبارک صمد بهرنگی عزیز! در خصوص ایرادهای جانبی کار، هیچ چیز! لازم نمیبینم عرض نمایم چون محتوا و مفهوم عمیق این کتاب ارزشمند از هر چیز دیگری ارزشمندتر است و مسائل حاشیه هیچ چیز از ارزش این کتاب مفید نمیکاهد! تاکید! فراوان مینمایم؛ تمااااامی دوستان گرامی این فایل صوتی کوتاه را بشنوند و از محتوا و مفهوم عمیق این اثر بهره کافی ببرند تا چنانچه هر آنکس، هنوووز در خواب غفلت هست! بیدار! و در سرنوشت خود! و دیگران! تاثیر مثبت! و وصف ناشدنی! بگذارد.
با تجدید احترام
فرید جلیلیان
وای عالیه، عالیه، قلم و نوشتههای صمد بهرنگی را دوست دارم.
دخترم ۷ یا ۸ ساله بود که داستان اولدوز و کلاغها و اولدوز و عروسک سخنگو رو براش خواندم.
حس و حالش غیر قابل تصور بود. الان خودش بزرگ شده و چند بار خودش خونده.
خود من هم هر چند سال یکبار باید اولدوز رو بخونم.
اما داستان زیبای به دنبال فلک در عین زیبایی، قصه تلخ زندگی بسیاری از انسانهاست.
با اینکار صمد که اونها رو احمق میدونه زیاد موافق نیستم، اما اینکه تعداد زیادی از انسانها نمیتوانند از شانس خودشون، خوب استفاده کنند واقعیت تلخ زندگی ما آدم هاست.
دخترم ۷ یا ۸ ساله بود که داستان اولدوز و کلاغها و اولدوز و عروسک سخنگو رو براش خواندم.
حس و حالش غیر قابل تصور بود. الان خودش بزرگ شده و چند بار خودش خونده.
خود من هم هر چند سال یکبار باید اولدوز رو بخونم.
اما داستان زیبای به دنبال فلک در عین زیبایی، قصه تلخ زندگی بسیاری از انسانهاست.
با اینکار صمد که اونها رو احمق میدونه زیاد موافق نیستم، اما اینکه تعداد زیادی از انسانها نمیتوانند از شانس خودشون، خوب استفاده کنند واقعیت تلخ زندگی ما آدم هاست.
واقعا برایه سرگذشت نویسنده متاسف شدم روحش قرین ارامش
داستان دربارهی مرد فلک برگشتهی هست که دیگه خسته شده از روزگار به دنبال فلک میگرده تویه راه گرگی میبینه و گرگ میگه از فلک دلیل مشکل منو بپرس
پادشاهی و میبینه اونم میگه از فلک دلیل مشکل منو بپرس
به ماهی میرسه و ماهی هم همینجور
وقتی به فلک میرسه کرت خودشو پر از اب میکنه و فک میکنه تمام مشکلاتش حل شده
دلیل گرگ ماهی و پادشاهم میپرسه
اخرشم گرگ مغزه احمقشو میخوره
و واقعا فلک بهترین هارو جلویه راهش قرار داد
پادشاه شدن اما احمق بود و لحظهی تفکر نکرد
داستان دربارهی مرد فلک برگشتهی هست که دیگه خسته شده از روزگار به دنبال فلک میگرده تویه راه گرگی میبینه و گرگ میگه از فلک دلیل مشکل منو بپرس
پادشاهی و میبینه اونم میگه از فلک دلیل مشکل منو بپرس
به ماهی میرسه و ماهی هم همینجور
وقتی به فلک میرسه کرت خودشو پر از اب میکنه و فک میکنه تمام مشکلاتش حل شده
دلیل گرگ ماهی و پادشاهم میپرسه
اخرشم گرگ مغزه احمقشو میخوره
و واقعا فلک بهترین هارو جلویه راهش قرار داد
پادشاه شدن اما احمق بود و لحظهی تفکر نکرد
خیلی از نویسندگان معروف ایرانی کتاب نخوندم ولی از قلم صمد بهرنگی خیلی خوشم آمد، داستانهای در عین سادگی و اختصار ولی سرشار از معنا و مفهوم. داستان درباره مردی هست که فلک برگشته است و به دنبال فلک میگرده تا سرنوشتش رو تغییر بده. در بین راه به ماهی و پادشاه و گرگ میرسه که هر کدام مشکلش رو میگن تا از مرد از فلک بپرسه.. در نهایت هم مرد توسط گرگ خورده میشه و مشکل گرگ حل میشه. در کل مضمون داستان درباره عدهای از انسانهایی هست که از فرصتها و موقعیتهای پیش رو رو غنیمت نمیشمارند.
به دنبال فلک داستان مردی بدبخت و فلک زده است که برای بهتر شدن سرنوشتش به دنبال فلک میگردد فلک را میابد اما... نویسنده در قالب داستانی زیبا و جذاب و با قلم گیرای خود منظور خود را به مخاطب میرساند اینکه بسیاری از ما به راحتی و با بی توجهی از کنار فرصتها و موقعیتهای خوبی که در زندگی برایمان پیش میاید میگذریم و از انها به درستی استفاده نمیکنیم و در اخر بدبختی خود را به گردن سرنوشت میاندازیم. اسم داستان با محتوای ان ارتباط خوبی دارد و با زیرکی انتخاب شده. شنیدن این کتاب رو توصیه میکنم
داستان آموزنده و جالبی بود. انسان همیشه برای مشکلات دنبال علتی میگردد. مرد داستان آدم عاقلی نبوداز فرصتها استفاده نکرد و دچار غرور شده بود سرانجام خوراک گرگ شد. در واقع هدف از این داستان این بود انسان باید خودش مشکلاتش را هرچند سخت برطرف کند و خداوند موقعیتهای خوبی که میدهد لگد به بختش نزند و استفاده کند. منظور از اینکه مردرا گرگ خورد همان حماقت و تکبری بود که سرش را به باد داد. اقای صمد بهرنگی روحشون شاد
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند
مفهوم داستان از نظر بنده این است که گاهی اوقات پروردگار متعال موقعیتها و فرصتهای مختلف و فراوانی که همه به نفع ما هست را در راه زندگی و سرنوشت ما قرار میدهد که متاسفانه ما با بی توجهی کامل به آنها از کنارشان عبور میکنیم.
با تشکر از کتابراه.
مفهوم داستان از نظر بنده این است که گاهی اوقات پروردگار متعال موقعیتها و فرصتهای مختلف و فراوانی که همه به نفع ما هست را در راه زندگی و سرنوشت ما قرار میدهد که متاسفانه ما با بی توجهی کامل به آنها از کنارشان عبور میکنیم.
با تشکر از کتابراه.
داستان کوتاه جالبی بود. خیلی زیبا اشاره کرده بود به این که ما انسانها موقعیتهای مهم در زندگیمان را نادیده گرفته و از دست میدهیم. اما همهچیز را به گردن سرنوشت میندازیم و این عین حماقت است. صداگذاریها هم خوب بودن. مثلا صدای گرگ و ماهی را دوست داشتم. در کل داستان خوب دیگری بود از این نویسندهی محبوب
به نظرم مردی که خودش را فلک معرفی کرد پینوکیو بود! نمیدانم بهرنگی دقیقا میخواسته چه بگویند. بخت همان شانس است. آنرا از وست ندهید؟! به بخت که اقبال باور نداشته باشید؟! به پیمانی که با دیگران میبندید خیلی هم پایند نباشید؟! به هر حال انتخاب واژه فلک هم مناسب نبوده است. شاید او ترکی فکر میکرده و به فارسی مینوشته.
درود، داستان حدودا نه دقیقه بود که تقریبا چهار دقیقهی اولش در مورد نویسنده توضیح داده بود، خود داستان هم شکل دیگهی داستانی هست که یکی دنبال شانسش میگرده و هر کس سر راهش ازش میخواد جواب سوالش رو بگیره و آخر داستان شخص اول به عنوان احمقترین آدم توسط حیوان درندهی اول داستان برای بهبود سردردش خورده میشه. سپاس.
داستان، داستان خیلی جالبی بود، با قلم بسیار زیبای نویسنده در طول کمتر از ۸ دقیقه به ما ثابت شد که ما چقدر بی توجه به فرصتهای زندگیمان از آنها عبور میکنیم و به آنها هیچ توجهای نمیکنیم، و در آخر همهی بدبختیهای زندگی خود را به دوش سرنوشت میاندازیم و از زمین و زمان گله میکنیم!
مرد داستان سقف رویاها و آرزوهاش در حد پر کردن مخزن آب خودش بود و به بالاتر تر از آن فکر نمیکرد، به همین دلیل با آدمهای داستان دنبال نشد تا خودش رو توی داستان اونها به جهت کمک قرار بده و سرنوشت خوبی رو برای خودش رقم بزنه، و نهایتا هم در پایان با اعتماد کردن و تعریف کردن کل زندگی و سرنوشت خود به آدم نادرست و غلط (که اینجا سمبلاش گرگ بود!) این آدم از اعتمادش ضربه میخوره و کشته میشه! واقعا کتاب جالبی بود. پیشنهاد میکنم به جای کوش دادن به یه ترک موسیقی بی محتوا، به این داستان خیلی کوتاه گوش بدن دوستان. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️