🍁 بعد از پوست نارنج و ماهی سیاه کوچولو، داستان به دنبال فلک رو از این نویسنده خوندم. واقعا برای سرنوشت ایشون متاسف شدم و براشون روحی غرق در ارامش رو آرزو میکنم. و اما در مورد داستان…
داستان، داستان خیلی جالبی بود، با قلم بسیار زیبای نویسنده در طول کمتر از ۸ دقیقه به ما ثابت شد که ما چقدر بی توجه به فرصتهای زندگیمان از آنها عبور میکنیم و به آنها هیچ توجهای نمیکنیم، و در آخر همهی بدبختیهای زندگی خود را به دوش سرنوشت میاندازیم و از زمین و زمان گله میکنیم!
مرد داستان سقف رویاها و آرزوهاش در حد پر کردن مخزن آب خودش بود و به بالاتر تر از آن فکر نمیکرد، به همین دلیل با آدمهای داستان دنبال نشد تا خودش رو توی داستان اونها به جهت کمک قرار بده و سرنوشت خوبی رو برای خودش رقم بزنه، و نهایتا هم در پایان با اعتماد کردن و تعریف کردن کل زندگی و سرنوشت خود به آدم نادرست و غلط (که اینجا سمبلاش گرگ بود!) این آدم از اعتمادش ضربه میخوره و کشته میشه! واقعا کتاب جالبی بود. پیشنهاد میکنم به جای کوش دادن به یه ترک موسیقی بی محتوا، به این داستان خیلی کوتاه گوش بدن دوستان. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️
داستان، داستان خیلی جالبی بود، با قلم بسیار زیبای نویسنده در طول کمتر از ۸ دقیقه به ما ثابت شد که ما چقدر بی توجه به فرصتهای زندگیمان از آنها عبور میکنیم و به آنها هیچ توجهای نمیکنیم، و در آخر همهی بدبختیهای زندگی خود را به دوش سرنوشت میاندازیم و از زمین و زمان گله میکنیم!
مرد داستان سقف رویاها و آرزوهاش در حد پر کردن مخزن آب خودش بود و به بالاتر تر از آن فکر نمیکرد، به همین دلیل با آدمهای داستان دنبال نشد تا خودش رو توی داستان اونها به جهت کمک قرار بده و سرنوشت خوبی رو برای خودش رقم بزنه، و نهایتا هم در پایان با اعتماد کردن و تعریف کردن کل زندگی و سرنوشت خود به آدم نادرست و غلط (که اینجا سمبلاش گرگ بود!) این آدم از اعتمادش ضربه میخوره و کشته میشه! واقعا کتاب جالبی بود. پیشنهاد میکنم به جای کوش دادن به یه ترک موسیقی بی محتوا، به این داستان خیلی کوتاه گوش بدن دوستان. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️