نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مرگ ایوان ایلیچ - لئو تولستوی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Yasna Ava
۱۴۰۱/۰۱/۲۲
رمانی جذاب، مختصر و مفید با مضمونی انسانی، به چالشی مهم اشاره دارد که پارادکسی اجتناب ناپذیر‌ی میان مرگ و زندگی است. این کتاب ارزش چند بار خواندن را دارد، تولستوی بی آنکه ادعایی در عرفان داشته باشد به بیانی ساده و ملموس ارزش زندگی ماحصل آنرا در عشق ورزی و درک انسانها می‌داند، به اینکه زندگی بدون عشق ورزیدن به خود و دیگران عذابی بزرگ است. تولستوی به خوبی، زندگی اشرافی روسیه را (که خود نیز بخشی از آن بود) به تصویر کشیده است، در این طبقه مفهوم زندگی به پیشرفت، کامجویی و کسب ثروت خلاصه می‌شود ایوان قاضی و بازپرسی موفقی است که به خیال خود خوب زندگی کرده و اشتباهی از او سرنزده اما در واپسین لحظات زندگیش در می‌یابد مهم‌ترین اصل را فراموش کرده و آن عشق و مهربانی است، عشق ورزی به همسرش، فرزندانش و خویشانش که همیشه رهایش کرده و به شغلش پناه برده تا روح نارامش را آرام کند. یادآوری خاطرات کودکی در آخرین روزهای زندگی ایوان و بیاد آوردن عشق خالصانه مادرش اشاره به همین موضوع دارد، حتی در لحظه مرگش، بوسیدن دستش توسط پسرش و اشکهای او قلب سخت او را رام می‌کند و درست در زمانی که رقت قلب می‌یابد دلش به حال فرزند و همسرش می‌سوزد و آسوده خاطر تسلیم مرگ می‌شود.
ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
Khaterh Seif
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
خواندن این کتاب تو هیاهوی زندگی، تلنگری محسوب میشه که به این فکر کنیم ما مستثنی نیستیم و مرگ سراغمون میاد حالا از هر طبقه‌ای که باشیم و با هر میزان سواد..... ما در انسان بودن با همه مشترکیم و همین کافیست که مرگ را تجربه کنیم. ایکاش در طول زندگی این بینش رو بدست بیاریم و همانطور که ایوان ایلیچ از خود می‌پرسد مگر من چه کردم؟ من همه زندگیم به قاعده بوده.... چرا اینچنین درد می‌کشم، بنوانیم ببینیم و درک کنیم که علیرغم تفکر خودمون، واقعا خیلی جاها از مسیر درست زندگی خارج شدیم. به نظر من ایوان ایلیچ میخواد بگه که رضایت درونی باعث سبکبالی و مرگ راحت میشه. و پیام دبگه‌اش اینه که نباید تو زندگی مته به خشخاش گذاشت و اینقدر برای مسایل بی اهمیت وقت گذاشت. و پیام آخرش اینکه، مرگ چیز بد و وحشتناکی نیست در واقع زندگی آدم میتونه بسیااار ترسناکتر باشه. فکر میکنم این جمله از رولومی باشه که البته استاد ابتهاج هم جایی اینو نقل میکنه: آن جا که مرگ هست من نیستم و آن جا که من هستم، مرگ نیست. در واقع اشاره به این داره که با مردن شعور و اگاهی به اینکه منی وجود داره، دیگه نیست. در کل کتاب حوبیه و پیشنهاد میکنم بخونید. خوب هم اجرا شده بود.
zahrasharifi sharifi
۱۴۰۳/۰۹/۱۸
سلام وقت بخیر کتابو مطالعه کردم بسیار کتاب تأثیرگذار و جالبی بودبسیار آموزنده مفید و مختصر در این داستان ایوان ایلیچ که یک قاضی بود و زندگی معمولی رو در پیش داشت در کارش بسیار موفق بود طوری که همه غبطه به موقعیت شغلیش میخوردن بعد ها بر حسب اتفاق ازدواج کرد اوایل بسیار راضی بود اما بعد به دلایل مختلف مشکلاتی در زندگی زناشویی باعث شد پشیمون کار باشه چون زنش بشدت ناسازگاری میکرد. بعد از اتفاقاتی راجب شغلش و تغیر شغلی که داشت و حقوق و مزایای زیادی که شامل حالش میشد تمام نیازمندی های زندگی رو از جمله خونه آنچنانی فراهم کرد و با وسایل و دکوراسیون بسیار گران اون خونه رو مجلل کرد و در اون خونه جشن های فاخری میگرفت و میشه گفت ادای ثروتمندان رو در میاورد تا اینکه بر حساب اتفاق کم کم حس کرد چیزی درونش هست که داره اون رو از پا در میاره نبرد میان مرگ و زندگی اینکه به پوچی رسید رفتاراتش کاملاً تغیر کرد که قطعاً بسته به شرایط مریضیش بود اونقدر عذاب روحی میکشید و اونقدر علاقمند به زنده بودن داشت اما خب کاری از دستش بر نمیومد اونقدر زجر کشید اونقدر عذاب و درد بدنی که گاهی با مسکن آرام میشد تا اینکه لحظات پایانی عمرش رو تجربه کرد اینکه تاالان چه کرده آیا زندگی درستی داشته آیا راهش راه راست بوده دلش بشدت برای فرزند و همسرش میسوخت اگرچه دیگه علاقه ای به همسرش نداشت لحظات طاقت فرسای آخر عمرش رو در حالی سپری کرد که دیگه دردی حس نمیکرد و با پایان زندگیش مواجه شداین کتاب به شدت توصیه میشه ممنونم از گوینده با صدای زیبا و رساشون
زینب بدرام
۱۴۰۳/۰۹/۱۷
سلام و خدا قوت به کتابراه. فوق العاده بود. تولستوی قلم بی نظیری داره. این کتاب اولین اثری بود که از ایشون گوش دادم و باعث شد که بگردم و بقیه ی آثارشم بخونم یا گوش بدم. تولستوی در این کتاب، بر اهمیت عشق و روابط عمیق انسانی تاکید کرده و نشون داده که تنها در لحظات سخت زندگی، ارزش واقعی این روابط نمایان میشه. این کتاب، نه تنها یک داستان درباره ی مرگ، بلکه تاملی عمیق بر زندگی و انتخاب های انسانی است. من با صدای خواننده هم خوب ارتباط گرفتم. ایشون با صدای توانای خودش در انتقال احساسات داستان، تونسته تجربه ای شنیدنی برای مخاطب فراهم کنه. استاد تغییر صدا بود و تو انگار داشتی یه فیلم سینمایی می دیدی. جایی که حالت ایوان ایلیچ، مریض و بی حال بود، خواننده هم متن رو هماهنگ با حالت بیمارگونه ای می خوند. جایی که شخصیت زن بود کمی با ناز می خوند. خدا قوت میگم به ایشون. دست مریزاد. من به عنوان فردی که عاشق نویسندگی هستم این نظرات رو میدم. داستان، پر بود از توصیفات زیبا و دقت به جزئیات مطالب. و ایده های خوبی ازش گرفتم. برای کسی که قراره روزی نویسنده بشه، خوندن این کتاب نه تنها یک بار که ده بارش رو توصیه می کنم. اما؛ اگر شما انسانی هستی که از زندگی ناامیدی و افسرده و هدفی تو زندگیت نداری، خوندن یا گوش دادنش رو برات اصلن توصیه نمی کنم، حتی یک بارش رو، چون ممکنه، ازش اثر بگیری و حالتو بدتر کنه. باید کسی این کتابو بخونه که امیدش به زندگی زیاد باشه و هدف بزرگی برای خودش انتخاب کرده باشه. شمایی که تو زندگیت هدفی داری و دو دلی که بخری یا نخری. حتمن و صد در صد ارزش خوندن داره. دست دست نکن.
Mahsa Bashiri
۱۴۰۳/۰۷/۱۹
به طور کلی به نظر من کتاب مرگ ایوان ایلیچ برای هر سنی مناسب است و میتوان برای تمرین تند خوانی از آن استفاده کرد و خواننده را به خود جذب می‌کند و مدام حس کنجکاوی را زیاد میکند تا اینکه به اتمام کتاب برسد و خواننده نهایت و عاقبت کتاب را درک کند. این کتاب در مورد مرگ یک قاضی است که نویسنده اول با مرگ ایوان ایلیچ شروع کرده بعد به زندگی و روزمرگی هایش پرداخته، چراکه قصد داشته مرگ را ملموس‌تر جلوه دهد و همچنین با موضوع و عنوانی که برایش انتخاب کرده، بیشتر همخوانی داشته باشد. ایوان ایلیچ مردی بسیار مغرور و شیفته‌ی جایگاه و منصب بالا بوده و نسبت به آن متکبر و خودخواه بوده؛ طوری که باعث بد خلقی و بد اخلاقی او با اطرافیانش شده و از اصل زندگی و محبت دور شده است و کم کم که دچار سرطان و بیماری بسیار اسفناکی شده و درد و رنج خیلی زیادی را تحمل می‌کند و به این نتیجه و درک می‌رسد که کارش اشتباه بوده و پشیمان می‌شود.
فرزانه احمدی
۱۴۰۳/۰۷/۳۰
سلام. عالی در نوع خود. چه زیبا و قدم به قدم مرگ و نیستی را توصیف می‌کرد. از مرگ می‌ترسیم چون با حقیقت آن آشنایی نداریم و دیدیم گذر از این وحشت هم چگونه هموار و آسان بود. درست برعکس زمان تولد ماکه همه می‌خندند و ما گریه میکنیم در هنگام مرگ همه گریه میکنند و ما می‌خندیم. چه زیبا بود وقتی خوشحال شد که مرگ هم گذشت! و چه زیبا بود که به کودک و معصومیت ماندگارش به عنوان تنها شادی ماندگار دنیا اشاره شده بود. داستان پردازی عالی بود، بدون ذره‌ای گسست یا ملال. گفتگوی محتضر با دنیای درون خودش شفقت انگیز و قابل تآمل بود. نکاهی فلسفی و ژرف به زندگی و مرگ داشت. صدای راوی عالی بود و آهنگ زمینه متناسب و اثرگذار. ارزش بارها شنیدن را دارد. دستانتان گل افشان و سپاسگزارم!!!!!!!!!!!
Sama asadzadeh
۱۴۰۳/۰۹/۲۰
خیلی تاثیرگذار اینکه ادمی در اوج خوشی ورفاه و پست ومقام دراثر حادثه ای پیش پا افتاده به بسترمرگ بیافتد و روزهای اخر عمرش شاهد بیخیالی همسر وفرزندانی باشد که عمری برای رفاه واسایش شان از هیچ کاری دریغ نکرده حتی کسب مال حرام و ضایع کردن حقوق دیگران اما همین عزیزان در بستر مرگ پدر و شوهر نیز فکر خوشی وعیش ونوش خودباشند و این ادمی با اینهمه پشیمانی ورنج وناراحتی از این دنیا برود۰هروقت به این شاهکار تولستوی فکر میکنم چهارستون بدنم میلرزد چرا که همه ما ایوان ایلیچ هستیم وگریزی از مرگ وبسترناخوشایندش نیست اما میتوانیم پشیمانی وندامتی نداشته باشیم دنیا همه هیچ اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ دانی که پس از مرگ چه ماند باقی ان مهر ومحبت است ویاقی همه هیچ
Hooman100 Alizade
۱۳۹۸/۰۹/۲۵
تولستوی بخوبی نشون میده چطور بیماری جسمی استانه مقاومت و انگیزه داشتن بره هرکاری رو پایین میاره. وقتی از تجویز پزشکان مایوس میشه تا جایی پیش میره که مرز بین خرافه و واقعیتو گم میکنه و تضاد درست و غلط بودن تصمیمات بیمار رو با منولوگ درونی اون که شامل جدل عقل و احساسه هویدا میکنه. همچنین از خود بیگانگی و وضعیت بیمار درحال مرگ از دید خودش ودید دیگران نسبت اون رو شرح میده. و اینکه چگونه دیگران با ایلیچ به مثابه‌ی ابژه برخورد می‌کنند. همچنین استثنا شمردن خود و خیال بافی کاراکتر با یاداوری خاطرات کودکی و خاطرات گذشته برای فراموش کردن مرگ هم در نوع خودش جالب بود.
آریا آزادپور
۱۴۰۳/۰۸/۲۱
اکثر انسان هایی که پا بر کره خاکی گذاشته اند و صفحه ای از روزگار را ورق زده اند بیشتر به زندگی توجه داشته اند تا به مرگ حتی اگر آینده نگر باشند، ایوان ایلیچ مرگ تدریجی خود را بر اثر بیماری جلوی روی خود میبیند لئو تولستوی در کتاب خود از مضمون مرگ برای پیشبرد زندگی و تعالی در شناخت حقیقت استفاده میکند. کتاب در سبک رئالیسم طبقه بندی میشود و رگه هایی از واقع گرایایی در خود دارد واز قرن نوزدهم تا کنون در صف و لیست آثار پر فروش و مورد توجه قرار گرفته است. کتاب با ترجمه زیبای آقای سروش حبیبی که به خوبی از لحن و طبع بیان تولستوی بر آمده است و به زیبایی کلمات را کنار هم قرار داده بسیار به خوبی ترجمه شده است. حتما مطالعه کنید.
حسین براری
۱۴۰۳/۰۸/۲۵
یک داستان نسبتا کوتاه درباره زندگی و مرگ که به شکل داستانی آغاز و به صورت فلسفی پایان می‌یابد. نقطه اوج داستان از مکالمه ایوان ایلیچ با روحش آغاز شده و تا پایان کتاب ادامه می‌یابد.
نویسنده با جملات زیبایی همچون "زندگی رشته‌ای از رنج هاست که مدام شدیدتر میشود و هیچ راه مقاومتی در برابر این رنج‌ها وجود ندارد"، خواننده را با خود همراه میسازد و سپس این سوال را مطرح میکند که به راستی علت این همه رنج و سختی چیست و چرا باید به مرگ ختم شود. در نهایت اگرچه پاسخی به این سوال نمیدهد اما به این نکته اشاره میکند که آگاهی ما از راه درست با واقعیت فاصله دارد و تنها با مرگ است که به پاسخ درست پرسش هایمان دست پیدا میکنیم.
hosna
۱۳۹۹/۰۷/۲۲
من اینطوری متوجه شدم که تمامی این حرص‌هایی که برای این دنیا میزنیم بی خوده و در نهایت اون چیزی که باعث میشه لحظه‌ی مرگ احساس پشیمانی نکنیم اینه که در طول زندگی در عین لذت از زیبایی ‌های دنیا بیش تر به دنبال کمال و انسانیت باشیم. و چیزی که برام خیلی جذاب بود این بود که در لحظات آخر وقتی ایوان اقرار کرد که زندگیش رو خوب نگذرونده آرام شد و این که با این که این انسان در طول زندگی به کمال نرسیده بود با مرگش به آرامش رسید و دیگر درد روحی و جسمی نداشت. و این مژده ایست که آن دنیا بسیار زیباست.
مصطفی عزت پور
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
سلام و عرض احترام کمتر کسی هست که اهل مطالعه کتاب های ارزشمند باشد و حضرت پرنس لئو نیکلاییویچ تالستوی را نشناسدمردی باریک بین، نافذ، پربرگ، اثرگذار و فلسفه دان و خلاصه اینکه همه چیز تمام نیازی نیست که درباره آثار این شخص گرانقدر زیاده گویی کنم، زیرا هر کس کتاب های این مرد را خوانده باشد غیر ممکن است که از آن نهایت لذت را نبرده باشد با تشکر فراوان از گوینده خوش صدا جناب آقای محسن زر آبادی پور و مترجم گرانقدر جناب آقای سروش حبیبی و باز هم تشکر از دست اندرکاران عزیز که این اثر زیبا را به شکل فایل صوتی برایمان به ارمغان گذاشتید.
شقایق شفیعی
۱۴۰۰/۰۶/۱۱
یک شاهکار ادبی بی‌نظیر و بی‌نقص از تولستوی که در هر روزگاری خونده بشه قابل درک و تجربه‌ست! خیلی‌هامون هر روز برای فرار از فکر و خیال خودمون رو با کار مشغول می‌کنیم و در نهایت بعد از چندین سال می‌فهمیم هیچی از زندگی نفهمیدیم که دیگه خیلی دیر شده... این کتاب با به تصویر کشیدن تک‌تک لحظات مرگ از وقوع چنین اتفاقی در آینده مارو باخبر می‌کنه تا بتونیم جلوی خیلی از وقایع دردناک رو بگیریم و قدر زندگی حال حاضرمون رو بدونیم
سیما قهرمانی
۱۴۰۰/۱۱/۲۰
نویسنده برای این کتاب 15 ماه خود را در خانه حبس کرده و به نظر من ارزشش را داشته چون بی شک اثر فوق‌العاده‌ای است و زبان از بیان زیبایی و قدرت این کتاب قاصر...
کتاب بسیار سخت و قطوری است و شاید خسته کننده به نظر برسد، حتی خود من هم چند بار اواسط کتاب از خواندن خسته میشدم اما هر چه به جلو پیش میرفتم بیشتر متوجه میشدم که ارزشش را دارد و نمیشود دل از آن همه جذابیت کند.
جایزهٔ نوبل ادبیات قطعا جایزه‌ی به جا و به حقی است برای این اثر عالی
لیلی عسلی
۱۴۰۳/۰۶/۰۸
سلام. رمان از زبان خود شخص اول داستان. اول کند و بعد تند پیش می‌رود. روایت یه زندگی ساده و بعد پر تلاطم. خیلی راحت زن می‌گیرد و تازه بعد از اولین فرزند تازه پی می‌برد زندگی رو باخته. حل مسائل زن وفرزندان. امرار معاش. سر و صدا در داخل خانه. او فرار کرد به سمت شغلش. و بعد قما ر و بعد شب نشینی. ولی مجبور بود برگردد خانه. او خوش رفتار نبود. درکی از زندگی و خانواده نداشت. و در آخر عمر تازه از خواب غفلت بیدار شد که مرگ به سراغش آمد.
زهرا رشیدی
۱۳۹۹/۰۷/۱۲
کتاب فضای تاریک و غمگینی داره و چون تولستوی بی نهایت ملموس همه چیز رو توصیف کرده اون فضای غمناک تا عمق وجود آدم رخنه میکنه. کتاب احوالات یک فرد محتضر رو بیان میکنه. به زیبایی هرچه تمام تر پوچ بودن دنیا و مادیات رو به رخ میکشه. و بسیار عمیق و تاثیر گذاره.
فقط اگه حالتون خیلی بد شد سه شنبه‌ها با موری رو بخونین که بشوره ببره چون سه شنبه‌ها با موری هم موضوعش تقریبا میشه گفت مشابه هستش اما بسیار لطیف و مثبت.
فرح حقیقی
۱۳۹۹/۰۶/۲۷
بعد از شنیدن کتاب به یاد آیه 115 سوره مومنون افتادم که خداوند خطاب به انسانها می‌فرماید: آیا چنین پنداشتید که شما را عبث و بازیچه آفریدیم و هرگز به ما رجوع نخواهید کرد؟ و نیز سوره عصر که میفرماید: قسم به عصر که انسان همه در خسارت و زیان است، مگر آنانکه بخدا ایمان آورده و نیکوکار شدند... کاش عبرت بگیریم و در برنامه روزانه مان قرائت ترجمه قرآن را قرار داده و با عمل به فرامین خداوند در این کتاب آسمانی دچار فرجامی نظیر فرجام ایوان ایلیچ‌ها نشویم. صدای گوینده خوب بود ولی کاش اینقدر تغییر صدا نمی‌دادند گاهی آزاردهنده است بویژه برای کسانی که از هندزفری استفاده می‌کنند.
afsaneh mousavi
۱۴۰۳/۰۹/۰۹
راوی کتاب فوق العاده بود، آقای زر آبادی بسیاار حرفه ای و بی نقص کار خوندن کتاب رو انجام داده بود. اما درباره ی خود کتاب، وقتی اسم نویسنده رو دیدم فکر می کردم با کتاب خیلی فوق العاده ای روبرو هستم، ولیصرفا با یک کتاب درباره ی حالت روحی و پریشانی های یک مرد از طبقه ی اجتماعی متوسط که در بستر مرگ هست روبرو هستیم، خالی از هر گونه فسلفه ای درباره ی مرگ یا زندگی یا حتی جمله ی زیبا که شما رو به فکر فرو ببره.
رضا محبی
۱۴۰۳/۰۶/۲۴
در یک کلام فوق العاده، لئو تولستوی در خلق و گسترش فضای داستان، شخصیت پردازی و پرداخت به جزئیات و در نهایت ارائه آموزه‌های اخلاقی در این داستان نسبتا کوتاه عالی بوده و هنر نویسندگی‌اش در اوج کمال است. تبدیل داستان به فایل صوتی هم با هنرمندی و ظرافت انجام شده است. حتما شنیدن این داستان فوق العاده را به همه علاقمندان به قلم تولستوی توصیه می‌کنم.
امیر ایرانگرد
۱۴۰۳/۰۹/۲۶
مرگ ایوان ایلیچ یکی از آن کتاب‌هایی است که هر کسی باید حداقل یک بار در زندگی‌اش بخواند. این کتاب نه تنها از نظر ادبی بی‌نظیر است، بلکه از نظر معنوی نیز تأثیر عمیقی بر انسان می‌گذارد. تولستوی با این اثر به ما نشان می‌دهد که معنای زندگی در چیزهایی فراتر از مقام، ثروت و ظاهر اجتماعی است و تنها با صداقت، عشق، و همدلی می‌توان به آرامش حقیقی دست یافت.
zahra dadashi
۱۴۰۱/۰۳/۲۴
رمانی مختصر درباره‌ی هراس از مرگ و شرح زندگی شخصی که با وجود موفقیت‌های شغلی در تعادل بین دو موضع مهم زندگی ناتوان مانده و با شروع بیماری دنبال سنجش درستی زندگی پشت سرگذاشته‌اش می‌گردد و اشاره‌ای به مراحل واکنش به مرگ راس انکار، خشم، چانه زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش مرگ است، رسیدن به درک درست در قسمت پایانی داستان نهفته بود
شهروز اسفندیاری
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
یسیار روزان و زیبا سخن از مرگ و جهان فانی و انسان اسیر توهم زندگی روزمره باز یاد صادق هدایت افتادام دست خودام نیست هرچه بیشتر در قولهای ادبیات فلسه جهان جستحو میکنم کسی به گرد پای هدایت نمیرسد او نباید در ایران بدنیا می‌امد در دنیا اندازه وزن فلسفی و ادبیش شناخته نشد ارزو دارام نسل جدید ایران این مهم را انجام دهد
kazem fayazi
۱۴۰۰/۱۰/۲۳
عالی بود. ولی آخر باید چیکار کرد که دم مرگ اینجوری پشیمون نشد؟ فکر میکنم نگاهی که ایوان ایلیچ درسه هفته پایانی زندگیش به دنیا داشت نگاه درستیه وانسان باید در طول زندگی به این چشم به زندگی نگاه کنه. البته که این غیر ممکنه وگاهی هم باید غرق در روزمرگی شد ولی پس زمینه‌ی ذهنی انسان باید اونطور باشه.
Melika shariat
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
کتاب خوبی بود. خیلی از ما انسان‌ها دقیقا مثل ایوان تا اواخر عمر به رسالت خود پی نمیبریم و در جایگاهی اشتباه هر چقدر هم که خوب باشه زندگی میکنیم و در نهایت با کلی حسرت از این دنیا میریم. این کتاب به خوبی این مطالب رو عنوان میکنه که مهم‌ترین کار در زندگی پیدا کردن رسالتت در این دنیاست
K ک.اکبری
۱۴۰۱/۰۶/۲۷
سلام
وقتی ایوان ایلیچ مشغول تجهیز خانه بود، اصلا فکر نمیکردم به این زودی باید همه چیز را بگذارد و بگذرد، تامل برانگیز بود، واقعا وقتی فکرمیکنی شاید خیلی زود باید از خیلی چیزها بگذری، خیلی از غصه‌ها و درگیریهای ذهنی کمتر می‌شود. راوی هم کار زیبایی ارائه کرده است.
باران
۱۴۰۳/۰۶/۲۷
کتاب یک زندگی عادی رو روایت میکنه که میتونه شبیه زندگی خیلی از انسان‌ها باشه، به نظرم متاب برای افرادی که به فلسفه علاقه مند هستن مناسب تر هست، به همین دلیل برای من جذاب نبود با این حال نمیتونم امتیازی کمتر از خوب بهش بدم چون کتاب خوبی بود و صرفاً من ازش لذت نبردم
عباس امینی
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
به نظرم هدف نویسنده وادار کردن خواننده به شیوه‌ی زندگی کردن هست که به نظر من خیلی خوب نتوسته بود این مفهوم رو منتقل کنه. البته باید توجه داشت شاید این کتاب در زمان ما با توجه به انبوه محتواهایی که روزانه باهاشون مواجه میشیم زیاد جذاب نباشه ولی در زمان خودش کتاب فاخری بوده.
S Ab
۱۴۰۱/۰۵/۰۳
مرگ با بیماری و پوچی زندگی و فانی بودن رو در این داستان میشد عمیقا درک کرد، تنها ایراد کتاب اینه که تولستوی یه نویسنده‌ی تک صداییه. در کل کتاب خوبیه و ارزش خوندن رو داره، با تشکر از مجموعه کتابراه برای قرار دادن کتابهای صوتی بسیارعالی با صداها و خوانش‌های گویندگان توانمند👌🏻🌱
Morvarid Khatiri
۱۴۰۳/۰۸/۰۶
من یک بار با ایوان ایلیچ مردم. نثر کتاب جوریه که انگار دوربین از دورترین قسمت به خزدیک ترین‌قسمت میاد و همینطور فاصله‌های زمانی که از زیاد به کم، از‌ ماه به هفته و روز و ساعت و ثانیه میرسه خیلی جالب بود و شبیه به کتاب آخرین روز یک محکوم ویکتور هوگو بود.
بهزاد
۱۴۰۳/۰۵/۱۰
به نظر من کسانی که کتاب‌های عرفانی می‌خونن اصلا سمتش نیان زندگی نامه یک قاضی رو شرح میده که تا یک ساعت به مرگش دنبال راه حلی که از مرگ فرار میکنه عارف عشق به خدا و دنبال میکنه و هر آنچه جلو راهش است رو با تمام وجود میپذیره مرگ که یعنی رفتن پیش عشق
معصومه مولایی
۱۴۰۳/۰۱/۲۷
عالی بود توصیف زیبا و دقیق از مرگ بود نویسنده قلم توانمندی داره حتی چیز ی که برایمان ناگوار و ترسناکه را به خوبی بیان می کنه رمان خوبی هست ولی بسیار غمگین و ناامید کننده زیاد توصیه نمیکنم بعد خواندنش غم عجیبی در دل آدم رخنه می کنه (مثل سمفونی مردگانه)
الهه گل کار
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
من بخاطر تعریف که آقای مهران مدیری از این کتاب داشتند وسوسه شدم این کتابو مطالعه کنم چون ایشون عقیده داشتن این کتاب بر زندگیشون تاثیر زیادی گذاشته، کتاب تموم شد ولی تاثیری در من نداشت. اصلا جذاب نبود و خسته کننده و کلیشه‌ای بود.
behsa mp
۱۴۰۳/۰۸/۰۱
رمان جالب و اموزنده‌ای راجب سیر زندگی یه انسان موفق و تلاش‌گر و مرگ نابه هنگامش هست وبسیار واقعی و تلخ هنجارهای زندگی رو بیان میکنه، خوندن این رمان رو به آدمایی که غرق در مادیات زندگی و مقام منسب‌ها شدن رو پیشنهاد میکنم.
Z.H
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
زیباترین و بی نظیرترین کتابی که تاکنون درباره مفهوم مرگ و زندگی خوانده ام. خواندن و شنیدن این کتاب بسیار توصیه می‌شود بالاخص گوش سپردن به نسخه صوتی کتاب که در این اثر بخوبی و با زیبایی تاثیرگذاری، صداگذاری انجام شده است.
امیر پیراحمدیان
۱۴۰۲/۰۷/۱۴
درود یکی از بهترین کتابهای تولستوی است که براستی در خصوص عشق به زیبایی سخن میگوید. وقتی به گذشته بدهکار نباشیم و زندگی را زیسته باشیم پذیرش مرگ اسان میشود و این همه سختی بی معنا میگردد.
شنیدن ان را به دوستان توصیه میکنم.
Pouria Amirfeiz
۱۴۰۱/۱۱/۲۴
بعضی کتاب‌ها برای ما داستان می‌گویند، که بخوابیم. و بعضی از کتابها برای ما داستان می‌گویند که بیدار شویم. کنت لئو تولستوی نویسنده شهیر موفق شده است، با شجاعتی باور نکردنی با مسأله مرگ روبرو شود، و قلب و روح انسانها را بکاود.
رامین کرمی
۱۳۹۶/۰۷/۲۸
من این کتاب و خوندم یکی از شاهکارهای تولستوی هستش که در سالهای پایان عمرش نوشته شده و حاکی از انقلاب روحی در ایشان میکند.
ختما توصیه میکنم این کتاب و مطالعه کنید فرصت ندارید صوتیش و گوش کنید.
امیرمحمد
۱۴۰۳/۰۸/۱۲
در مجموع این کتاب و میشه جزو کتاب‌هایی قرار داد که فقط ارزش خوندن داره و در همون زمان شما رو مجذوب داستان میکنه و در پایان ماجرا حداقل برای من به شکلی نبود که محو ماجرای کلی بشم و تحت تاثیر قرار بگیرم
Mohammad .
۱۴۰۳/۰۷/۲۳
کتاب خوب و آموزنده‌ای بود. ترجمه هم روان بود.
احساسات فرد به خوبی بیان شده بود و رسیدن گریزناپذیر مرگ گویا هشداری به مخاطب بود. و البته نکات دیگری هم بود مانند اهمیت سلامتی و.... با دقت خوبی گوش دهید.
وحید کریمی
۱۴۰۳/۰۷/۰۴
سلام خدمت دوستان و یاران کتابراه خواستم بگم که این کتاب مفت نمی ارزه حیف پول و وقت که برای این کتاب بذارید اصلا نخریدش آسفالت اشغاله. همش راجع به زندگی یه شخصه که تو چهل و چند سالگی میمیره و کلا افتضاحه
سعید
۱۴۰۳/۰۶/۲۰
درود و تشکر از کتابراه، جالبترین بخش این کتاب این بود که از منظر ایوان ایلیچ در وقت بیماری آگاه میشیم که دیدگاه یه بیمار نسبت به اطرافیان چی هست و کمک میکنه با بیمارهای در تخت افتاده با طمئنینه تر رفتار بشه
SaraShrbtdr
۱۴۰۲/۱۰/۰۱
فوق العاده بود. با این که یک بار کتاب را خوانده بودم، اما این اثر را خریداری کردم و گوش دادم و تجربه‌ی بسیار دلنشینی بود. لحن، گفتار و نحوه‌ی بازگویی دیالوگ‌های راوی بسیار عالی ‌و انتخاب موسیقی بی‌نظیر بود. بسیار متشکرم
sobhan nazari
۱۴۰۲/۰۳/۰۸
رمانی بسیار زیبا که انسان رو به فکر فرو میبره درباره مسائلی که باهاش روبرو هستیم به ویژه مرگ که پایان کار هر موجود زنده هست صحبت میکنه و به خوبی این داستان رو توصیف کرده به جرئت یکی از شاهکار‌های ادبیات
raheleh yektafar
۱۴۰۱/۰۳/۱۳
بی تردید این کتاب از شاهکارهای ادبیات. جهان هست و با زبانی صادقانه و موشکافانه نحوه زندگی و برخورد انسان با مرگی ناگهانی را به تصویر میکشد.. کتاب باید توسط روشنفکران و پژوهشگران بارها بررسی و تحلیل شود...
Mostafa Miri
۱۴۰۰/۰۷/۰۴
بسیار کتاب فوق العاده‌ای ست و این خوانش، بسیار بسیار فوق العاده است. جناب زرآبادی پور در این حرفه یکتا هستند. چندبار این کتاب را خواندم. آن یکی نسخه را هم خریدم و گوش کردم ولی این خوانش بسیار بیشتر به دلم نشست.
رحیم توکل نیا
۱۳۹۷/۰۵/۱۵
سلام. باید به معنای زندگی و مرگ فکر کرده باشید و سپس کتاب را گوش کنید و هم از جملات کتاب (بخصوص 6 بخش آخر) و هم از بیان بسیار زیبای گوینده لذت ببرید. حیف که هیچ کس معنای زندگی را نمیداند.
زهرا پاشنگ
۱۴۰۳/۰۹/۱۹
امیدوارم تو‌ی هیاهوی زندگی همه متوجه بشن کار درست و راه درست چیه... و بهش عمل کنند..
تمام انچه برایش زندگی کرده ایی و میکنی دروغ است و فریبی است که زندگی و مرگ را از تو پنهان میدارد.
فیروزه شیخ کرمی
۱۴۰۳/۰۸/۱۸
همیشه به این موضوع فکر میکردم انسان هایی که در بستر بیماری هستن و منتظر مرگن به چی فکر میکنن که این کتاب تا حدودی جواب سوالم رو داد در کل میشه با خوندنش متوجه شد که ته این زندگی خبری نیست
رسول بابازاده
۱۴۰۳/۰۸/۱۲
انتظارم بیشتر از اینها بود، ذاتا به نظرم داستان بیشتر روی جنبه‌ای از مرگ تمرکز داشت که توام با نفرت بود …
هر چند که در اخر داستان مرگ را مساوی با راحتی و اسودگی ابدی به دور از درد تفسیر کرد ….
بهنام
۱۴۰۳/۰۷/۲۷
اموزنده و تلنگری بجا به انسان و قضاوتی بحق در مورد دنیا و تجربیاتش و اینکه همه چی زودگذره و ارزشی نداره. باصدایی شیوا و دلنشین و گوشنواز و ترجمه‌ای بسیار هنرمندانه. جای بسی قدردانی و سپاس
1 2 3 4 5 >>